مروری بر زندگی حکیم عمر خیام نیشابوری

خیام نیشابوری، متولد 28 اردیبهشت 427 خورشیدی در نیشابور است. خیام را به عنوان یک شاعر، ستار‌ه‌شناس و ریاضیدان مشهور می‌شناسند ولی او بیشتر برای رباعیات خود شهرت پیدا کرده است.

خبرگزاری شبستان// استان گیلان

 

حجه ‌الحق امام غیاث ‌الدین عمربن ابراهیم خیامی معروف به حکیم عمر خیام در 28 اردیبهشت 427 خورشیدی و مطابق با اول ذیحجه سال 429 هجری قمری در نیشابور متولد شد. وی شاگرد امام ‌الحرمین جوینی، ابوالحسین انبیری و ... بوده است.


خیام در تمام علوم زمان خود سرآمد بود. در اوان جوانی رساله‌ای در گرفتن جذر و کعب نوشت و در سمرقند در سایه حمایت ابو طاهر عبدالرحمن ‌بن علق، رساله‌ای در جبر و مقابله نوشت. در این رساله معادلات درجه دوم و درجه سوم از راه‌های هندسی و جبری حل شده‌اند. او بسیاری از مسائل جبری را با استفاده از مقاطع مخروطی حل کرد. خیام همچنین با بسط دو جمله‌ای که اکنون به بسط دوجمله‌ای خیام- نیوتن 1727-1642) میلادی) معروف است و یافتن ضرایب این بسط، به دستوری دست یافت که اکنون به مثلث خیام- پاسکال 1623- 1662) میلادی) معروف است. خیام به بسیاری از خواص این مثلث پی برده بود.


پس از فتح سمرقند توسط ملکشاه سلجوقی، خیام در سایه حمایت خواجه نظام‌الملک وزیر خردمند ملک شاه قرار گرفت.

 

در سال 467 قمری (1074 میلادی) در حال که تنها 27 سال داشت، مأمور شد که با همکاری دانشمندان و ریاضی‌دانان مشهوری همچون ابوالمظفر اسفزاری و میمون‌النجیب‌ الواسطی، ابوالفتح عبدالرحمن خازنی، ابوالعباس لوکری و معموری بیهقی به اصلاح تقویم موجود بپردازد. حاصل این کار گروهی عظیم که در رصدخانه اصفهان صورت گرفت و تا سال 471 قمری (1078 میلادی) ادامه یاقت، تقویم جلالی بود که تا به امروز یکی از دقیق‌ترین گاه‌ شمارهای جهان به شمار می رود.


تقویم جلالی تقویمی شمسی است و در این تقویم سال کبیسه هر چهار سال یک بار اجرا می‌شود (کبیسه رباعی) ولی هر 33 و یا 29 سال (بسته به رصد آسمان توسط منجمان) یک بار کبیسه پس از پنج سال اجرا می‌شود (کبیسه خمسه). تاریخ شروع تقویم جلالی اول فروردین 458 هجری شمسی معادل 15 مارس 1079 میلادی و 9 رمضان 471 هجری قمری بوده است.

 

خیام رساله‌ای در باره نظریه ریاضی موسیقی، رساله‌ای در علم مکانیک و تعیین وزن مخصوص اجسام و هم چنین رساله‌ای درباره روش‌های تعیین جهات و سبب اختلاف هوا در مناطق مختلف (هواشناسی) دارد. مهم‌ترین رساله خیام در فلسفه رساله الکون والتکلیف است.

 

خیام در کلام و همچنین ادبیات فارسی و عرب نیز استاد بوده است. از اشعارش پیداست که با فردوسی و شاعر بزرگ‌ عرب یعنی ابوالعلای معری به خوبی آشنا بوده. او را تالی ابن‌سینا دانسته‌اند. امام محمد غزالی و عین‌القضات همدانی در زمره شاگردان او بودند.

 

شاعری او اگر چه مهم و قابل اهمیت است اما حتی او در روزگار خود به شاعری شهرت نداشت و او را بیشتر به عنوان یک ریاضیدان، منجم و فیلسوف می شناختند. می گویند، پس از حدود یکصد سال که نجم الدین رازی و برخی دیگر از حکمای آن روزگار تعدادی رباعی به خیام نسبت دادند، وجه شاعری او نیز برجسته شد.

 

این حکیم ایرانی را می توان بسیار فراتر از دین و قواعد اسلامی روزگار خود دانست. او به درجه ای از انسانیت، کمال، علم، عرفان و خداباوری رسیده بود که بسیاری از ندیده های هستی را در این دنیا به چشم حقیقت دید. هدف از دین کمال انسانیت و خرد و دانش است و خیام به آن درجه از عرفان و بزرگی رسیده بود که فراتر از آن می اندیشید.


از دیگر آثار به جای مانده از خیام کتاب نوروزنامه است که به دین نیاکانش در دوره ایران باستان اشاره های بسیاری شده است و احترام خاصی برای پیامبر ایران باستان قائل می شود و همچنین جشن های ایرانی (فروردینگان - خردادگان - مهرگان - سده - نوروز و ...) را با چیرگی تمام زنده می کند و برای نسل های آینده ایران تشریح می کند. عقیده خرد گرایی و بهره بری از عقل عمر خیام بدون شک از اساتید خود یعنی محمد ابن زکریای رازی و ابن سینا گرفته شده بود. خیام نیز بارها از عقاید دین گرایانی که مذهب را وسیله ای برای سرکوب انسانهای دیگر می کردند، انتقاد می کند.

در بخش دیگری از زندگی وی، می بینیم؛ از آزمایشی که در حضور شاگردانش انجام داده چنین بر‌می ‌آید که به حرکت زمین به دور خورشید پی برده بود. او در این آزمایش، در یک فضای استوانه‌ای شکل، جسمی را حول محوری و به دور یک شمع می‌چرخاند و وضعیت زمین و ستارگان را در آسمان به این شکل توضیح می‌دهد. یعنی در ثابت بودن زمین که مورد تأیید همۀ دانشمندان آن روز بوده، شک می‌کند و به دیلی بسیار هوشمندانه برای آن می‌یابد.

 

پس از کشته شدن خواجه نظام‌الملک توسط فدائیان اسماعیلیه و مرگ ملکشاه در سال 485 قمری (1092 میلادی)، رصدخانۀ اصفهان تعطیل شد و خیام به نیشابور بازگشت.

 

در زمانی که سلطان سنجر نوجوان بود، خیام برای بیماری آبله‌اش به بالین او آمد. یعنی در پزشکی هم مورد مشورت قرار می‌گرفته. اما هیچ‌گاه مورد محبت سنجر قرار نگرفت. شاید این بی مهری از آن رو باشد که خیام تحت تأثیر سیاست مدنی یونانیان مداخله اعضای جامعه را در حکومت طلب می‌کرد و مخالف حکومت پادشاهی مطلقه بود. نارضایتی سلطان سنجر از این نظریات و مخالفت اهل ظاهر و متکلمان از سوی دیگر، موجب خانه‌نشینی خیام شد.

 

خیام در سال526 قمری (1131 میلادی) در سن 83 سالگی در نیشابور درگذشت. شاید بی مناسبت نباشد که گفته شود در دم مرگ مشغول مطالعۀ کتاب شفای ابن‌سینا بوده ‌است. بعید به نظر می‌رسد آن را برای اولین بار در دم مرگ می‌خوانده، بیش‌تر احتمال دارد که همیشه به آن مراجعه می‌کرده است، یعنی در فلسفه پیرو ابن‌سینا بوده و همواره عقل و منطق و برهان را معیار و ترازوی شناخت می‌دانسته است.


در پایان به ابیاتی از این شاعر گرانمایه اشاره می کنیم:

 

مهتاب به نور دامن شب بشکافت  /  دریاب دمی خوشتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی  /   اندر سر گور یک به یک خواهد تافت!


***

در دایره‌ای کامدن و رفتن ماست  / آن را نه بدایت نه نهایت پیداست
کسی می‌نزد دمی در این معنی راست  / کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست؟!
 

پایان پیام/

کد خبر 39026

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha