انقلاب های منطقه، بهترین فرصت برای زمینه سازی ظهور امام زمان(عج)

حجت الاسلام و المسلمین رضایی، متمرکز کردن انقلاب های منطقه بر اهداف مهدی موعود را مهم ترین وظیفه جوامع اسلامی خواند و گفت: انقلاب های منطقه، بهترین فرصت برای زمینه سازی ظهور امام زمان(عج) هستند.

به دنبال خیزش های کشور های مسلمان منطقه و با توجه به رویکرد اسلامی این انقلاب ها، آن چه بیش از پیش خود را نمایان کرد، تأثیر عمیق انقلاب اسلامی ایران بر این جریان ها بود. انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک انقلاب بزرگ اسلامی با هدف زمینه سازی برای ظهور امام زمان(عج) حرکت خویش را آغاز کرد و امروزه نیز با تداوم این هدف، راه خویش را دنبال می کند. اما پیوند عمیق این قیام ها با انقلاب اسلامی ایران، ابعاد جدیدی از ماهیت این قیام ها را نمایان ساخته است. در این بازار داغ پیشگویی ها و پیش بینی ها، عده ای با نیات گوناگون می کوشند تا این قیام ها را نشانه هایی قطعی برای ظهور امام زمان(عج) معرفی نمایند و در این راستا، نظریه های گوناگونی نیز طرح کرده اند.
چنین شائبه هایی سبب شد تا در گفت و گوی اختصاصی با حجت الاسلام والمسلمین مجتبی رضایی، از کارشناسان و پژوهشگران حوزه مهدویت، به تشریح چیستی نشانه های ظهور و چگونگی تطبیق اتفاقات کنونی با این نشانه ها بپردازیم.

 

به نظر می رسد با توجه به روایاتی که از ائمه اطهار(ع) برای بیان نشانه های ظهور به دست ما رسیده اند، تطبیق این روایات بر اتفاقات جامعه، کار اشتباهی نباشد، اما پدیدار شدن انحراف در این تطبیق ها مشکلی است که همواره با آن رو به رو هستیم. چگونه می توان از انحراف در این عرصه جلوگیری کرد؟
بله، بخش عمده روایات نشانه های ظهور، دارای تصویر هستند اما پرسش اساسی که هر کس در برخورد با این روایات با آن مواجه می شود، این است که خاصیت ذکر علائم ظهور در روایات ما چیست؟ ذکر این علائم یا برای زمینه سازی به معنای علامت سازی و ایجاد این نشانه ها است و یا برای این که در شرایط مختلف، گول نخوریم و راه را گم نکنیم. پس باید ابتدا پاسخ این پرسش را درست دریابیم که وظیفه ما در قبال این روایات، چیست؟
"علامت" در لغت و استعمال عرفی، هیچ گونه معنای ساختن در خود ندارد و تنها به معنای نشانه است. مثل علائم راهنمایی و رانندگی که برای ایجاد چیزی نیستند، بلکه نشانه حالت چگونگی مسیر هستند. پس در برخورد با علائم، وظیفه ای به نام ساختن و ایجاد این علائم نداریم، بلکه باید آن ها را برای پرهیز از گمراهی مورد توجه قرار دهیم.

 

شما چنین تفکیکی را تا چه اندازه در انحرافات علائم ظهور دخیل می دانید؟ آیا چنین دقت معنایی، تأثیر زیادی در ایجاد سوء برداشت نسبت به نشانه ها دارد؟
این صرف یک دقت لغوی و معنایی نیست. برداشت اول از معنای علامت، دقیقا آن چیزی است که صهیونیست ها برداشت کرده اندو برای همین، همواره به دنبال ایجاد نشانه های آخرالزمان هستند. آن ها در هین راستا به تغییر ژن گاو پرداخته اند تا با ایجاد گاو سرخ موی، بر اساس یپیشگویی کتاب "تلمود"، علامت نزول منجی موعود و جنگ جهانی باشد. چنین برداشتی در فرهنگ های دیگر به ویژه یهود وجود دارد ولی در فرهنگ اسلامی و روایات ما، چنین وظیفه ای نسبت به نشانه ها ذکر نشده است و بنابراین در فرهنگ دینی شیعه، وظیفه ای به نام ساختن علائم نداریم.

 

با توجه به سخن شما، می توان افرادی که نشانه های ظهور را از صرف نشانه بودن خارج می سازند و سعی در جریان سازی و ایجاد علائم هستند، منحرفان مسیر حقیقی و پیروان صهیونیسم دانست؟
البته من مدعی نیستم کسانی که این کار را می کنند، نان خور صهیونیسم هستند ولی مدعی این مطلب هستم که آن ها هر چند ناخودآگاه، در مسیر صرف آن ها هستند نه در مسیر اسلام؛ چراکه وظیفه ما این است که نشانه را جستجو کرده و بیابیم، نه آن که نشانه سازی کنیم. تطبیق دادن این نشانه ها نیز در صورتی بی اشکال است که این تطبیق ها را احتمالی بدانیم و آن ها را با قرائن عقلایی همراه کنیم؛ زیرا شخصیت سازی در این عرصه، محکوم بوده و دروغ بستن به خدا و پیغمبر(ص) به شمار می رود. با این کار، ملاکی برای تشخیص حق از باطل باقی نمی ماند.

 

چندی پیش فیلمی به نام "ظهور بسیار نزدیک است" تهیه و پخش شد که با نظرات ضد و نقیضی همراه بود و افکار عمومی را دچار تشویش کرد. دیدگاه شما نسبت به این فیلم و کار های مشابه آن چیست؟
یکی از بزرگ ترین معضلات برخورد اشتباه با روایات، کار هایی شبیه همین فیلم است. این چنین فعالیت هایی فضا را برای اهل ذوق باز می کند و حد و حدود ها زیر پا گذاشته می شود. اگر قرار باشد با اما و اگر و به صرف احتمال این علائم را به هر زحمتی شده به یک فرد نسبت دهیم و آن را در جامعه ترویج کنیم، باب برداشت های شخصی و مغرض چه طور بسته شود؟ هر کس می تواند شخص محبوب خود را معرفی کند و به خود حق می دهد که او را نشانه ای از نشانه ها یا یاری از یاران امام زمان(عج) معرفی نماید.
نباید این طور بی منطق و به صرف احساس گل کرده، روایات را دستکاری کنیم و از ظاهر آن ها دست بکشیم و تفسیر به رأی کنیم. با این کار، دیگر امکان جمع و جور کردن این قضیه وجود نخواهد داشت. با این نوع رفتار، در حقیقت ویرانه ای ایجاد کرده ایم که هر کس اجازه دارد در آن، کاخی برای خود بسازد.

 

آیا از این دیدگاه شما، نمی توان بی توجهی به زمینه سازی ظهور را برداشت کرد؟ این که ما فقط نشانه ها را بیابیم و منتظر روز ظهور بنشینیم، وظیفه ما برای زمینه سازی را نادیده نگرفته است؟
در پاسخ به پرسش دقیق شما، باید عرض کنم که در کنار علائم، نکاتی در روایات آمده اند که به آن ها "شرایط" ظهور می گویند. علائم، نشانه هایی برای رصد کردن حوادث در زمانه و تشخیص این که چقدر به ظهور نزدیکیم هستند ولی شرایط، برای رصد نیستند، بلکه برای زمینه سازی ذکر شده اند.
شرایطی که در روایات برای ظهور امام زمان(عج) ذکر شده است، برای این است که آن ها را ایجاد کنیم؛ مثلاً امام زمان(عج) یار می خواهند و ما باید سعس کنیم خود را در شمار یاران وی جای دهیم. پس تلاش برای نیرو سازی، نه به معنای تطبیق نشانه ها بر افراد، وظیفه منتظران واقعی است. قیام جهانی، نیازمند نیرویی است که در حد جهان بتواند کار کند؛ پس همه ما نسبت به ایجاد شرایط ظهور تکلیف داریم. انقلاب های منطقه هم در واقع می توانند بستری باشند برای ایجاد شرایط ظهور امام زمان(عج).

 

آیا شما موج انقلاب ها در منطقه را در راستای ظهور امام زمان(عج) می دانید؟ این برداشت که این انقلاب ها، از نشانه های ظهور هستند، تا چه اندازه می تواند صحت داشته باشد؟
توجه دارید که یکی از شرایط ظهور امام زمان(عج)، آمادگی جهانی برای پذیرش امام زمان(عج) است. امام زمانی می آیند که دنیا کشش او را داشته باشد؛ نه مثل دوران امام علی(ع) که امام را نخواستند و تمام دوران حکومت ایشان در جنگ گذشت. یکی از عمده دلایل تأخیر ظهور امام زمان(عج)، نبود آمادگی جهانی است. ملت ها باید به چنان درک و شعوری برسند که دریابند دولت های کنونی، قادر به اداره آنها نیستند. آن ها باید بفهمند که کار از دست بشر گذشته و انسان خدایی باید جهان را اداره کند.
ملت ها باید دریابند که انسان خدایی باید جهان را اداره کند.
یقیناً آنچه در منطقه در حال وقوع است، حرکتی در راستای آمادگی جهانی است. هیچ یک از دولت های کنونی نمی توانند عدالت را فراهم و آزادی را تنظیم کرده و تکامل دهند. خیزش های منطقه نشان می دهد که به سمت ظهور می رویم.

 

پس به اعتقاد شما، فضای موجود در کشور های منطقه و به ویژه فریاد اسلام خواهی ملت ها، حرکتی کاملا زمینه ساز برای ظهور امام زمان(ع) قلمداد می شود؟
بی تردید این حرکت، گامی در راستای امادگی جهانی برای ظهور است ولی دشمنان با دید خود به این فضا نگاه می کنند و سیاست های منفعت طلبانه خویش را اعمال می نمایند. مهم این است که اجازه ندهیم فضا خراب شود و اجازه ندهیم تا سیاستمداران بیگانه، مدیریت انقلاب های بزرگ منطقه را به دست بگیرند. ما مظفیم تا به صورت پنهان و آشکار، نگذاریم فضای بیداری در منطقه افت کند؛ زیرا در این صورت باید مدت های زیادی منتظر بمانیم تا چنین خیزش های بزرگی رخ دهند.
اگر واقعا دغدغه زمینه سازی را داریم، باید در این شرایط سرمایه گذاری کنیم. اینک زمان ماست که با تمام قوا و با عشق امام زمان، وارد فضای غبار آلود شده و به جهانیان بفهمانیم که این خیزش ها، می توانند بسیار سرنوشت سازتر از تصور ما باشند و می توانند خیزش نهایی بشریت به شمار روند.

 

اینک که شما این شرایط را تا این اندازه حساس ارزیابی می کنید، مهم ترین وظیفه ما برای گسترش انگیزه های مهدوی در انقلاب های منطقه چیست؟
باید نام مهدی را در زبان مردم بیندازیم، باید ندای عدالت خواهی سر دهیم و ریشه ظلم و ستم را ویران نماییم. اینک زمان این نیست که به دنبال فلان کس یا فلان رئیس جمهور یا فلان جناح و... برویم. مهمترین وظیفه و مسئولیت ما برای این خیزش ها که به خودی خود و از دل ملت ها جوشیده، تمرکز دادن آن ها به سوی مهدی موعود است نه احد دیگری. از من گوینده تا مردان دولتی و دیگر مراکز و مسئولین باید فقط با این آرمان حرکت کنند. به اعتقاد من، این انقلاب ها به همان اندازه که برای ما فرصت هستند، به همان اندازه تهدید به شمار می روند.
باید نام مهدی را در زبان مردم بیندازیم.


لطفا درباره این موضوع بیشتر توضیح دهید که چرا معتقدید این انقلاب ها که همگی با آرمان های دینی و عدالت خواهانه در حال وقوع هستند، می توانند تهدید به شمار روند؟
عدم وجود رهبری واحد در انقلاب های کشورهای منطقه، مهم ترین و آشکار ترین ضعف این انقلاب هاست. گر چه این انقلاب ها مانند انقلاب ایران و با الگوگیری از انقلاب ایران شکل گرفته و کاملا مردمی هستند ولی یک تفاوت آشکار با انقلاب اسلامی ایران دارند و آن، عدم وجود رهبری واحد مانند امام خمینی(ره) است.
دقیقاً به خاطر عدم وجود رهبری عالم و شجاع مانند امام خمینی(ره)، انقلاب های منطقه را باید خود جوش دانست. این قیام ها، هرمی نیستند که که رهبری در رأس آن ها، جریان را کنترل کند. خیزش های منطقه را باید همچون سیلابی دانست که اگر مدیریت نشود، ویرانگری اش بیش از آبادانی اش خواهد بود.


چرا نقش رهبری در انقلاب ها را تا این اندازه حساس و خطیر می دانید؟
نبود رهبری در هر انقلابی می تواند دو معضل جدی را به دنبال داشته باشد: اول این که، مردم به مرور زمان انگیزه های قوی خود را از دست می دهند و دچار سستی می گردند. این معضل هم در عدم رهبری و هم در رهبری و مدیریت نامناسبف، قابل پیش بینی است. اما دومین معضل این است که نبود رهبری در هر جنبش و حرکت گروهی، زمینه های چنددستگی و ایجاد اختلاف را فراهم می آورد و چه بسا حرکت ها را دقیقاً به سرانجامی خلاف خواسته های انقلاب منجر می نماید.
برای همین است که معتقدم اگر در قیام های منطقه مدیریت مناسب نداشته باشیم، فرصت های مان را به تهدید بدل کرده ایم. همان اندازه که استعمار شرق و غرب از بیرون به فکر سوءاستفاده از این خیزش ها هستند، ریزش عمومی نیروی انقلاب و تفرقه میان ملت ها نیز از درون انقلاب، جریان آن ها را منحرف خواهد کرد. هر نعمتی اگر درست استفاده نشود، تبدیل به یک عذاب می شود.
البته نکته مهم این است که اینک برگ برنده این قیام ها، در دست ماست و باید به نام مردم مسلمان، جامعه دینی و منتظران ظهور که باورهای انسانی و فطری داریم، مردم آزادیخواه و عدالت جو را حمایت کنیم و نگذاریم اغراض سیاسی و اقتصادی استکبار جامه عمل بپوشد.
 

پایان پیام/

 

کد خبر 40007

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha