خبرگزاری شبستان: نگاه عامیانه یعنی نگاه سطحی به مفاهیم و مسائل عمیق داشتن و به اندک آگاهی درباره هر چیزی اکتفا کردن. نگاه عامیانه یعنی پردازش اطلاعات اندک و افزایش غیر واقعی و خیال پردازانه آنها.
این عوام زدگی آثار سویی به همراه دارد. یکی از آثار سو آن فراهم شدن زمینه تحریف و انحراف است. یکی دیگر از آثار سو آن این است که حتی اگر این عوام زدگی موجب تحریف و انحراف هم نشود، لااقل موجب بی زار شدن کسانی می شود که با دقت و موشکافی برخورد کرده و ضعف های نگاه عامیانه را به سرعت درمی یابند.
نجات از ظلم و دیگر هیچ
یکی از ویژگی ها و شرایط ظهور مطلب مشهور "ظهور عدل پس از فراگیری ظلم و جور" است. در روایات هم داریم که حضرت زمانی ظهور می کنند که زمین پر از ظلم و جور شده باشد" ولی می توان از همین حقیقت روشن و مسلم هم تصوری عامیانه داشت.
تصور عامیانه از این حقیقت آن است که فکر کنیم صرف به ستوه آمدن مردم از ظلم و یا به اوج رسیدن جور برای تحقق فرج کافی است و دیگر نیازی به آمادگی مردم برای پذیرش عدالت نیست در حالی که در میان مردمی که صرفا از ظلم خسته شده اند ولی تحمل عدالت را هم ندارند تشکیل یک حکومت عادلانه اصلا حکومت ماندگاری نخواهد بود.
بعد از 25 سال دوران غربت امام علی(ع) پس از آنکه نارضایتی مردم از ظلم و جور عوامل حکومت به اوج خود رسیده بود مردم برای انتخاب حضرت علی به عنوان خلیفه مسلمین به در خانه حضرت هجوم آوردند مردم به شدت اصرار می کردند که یا علی شما باید حکومت را به عهده بگیرید اما حضرت می فرمودند: نه من را رها کنید.
چرا در مقابل این همه اصرار برای خلافت حضرت امتناع می کردند؟ آیا ایشان تعارف داشتند؟ مگر ایشان 25 سال منتظر نبودند که مردم بیایند؟ حالا که مردم آمده اند چرا امتناع می کنند؟
علت اصلی امتناع حضرت این بود که هر چند مردم از ظلم خسته شده بودند اما خواهان عدالت هم نبودند. آنها اساسا نه عدالت و لوازم آن را درست می فهمیدند و نه می توانستند آن را تحمل کنند. خیلی بین این دو فرق است اگر مردم اهل تحمل عدالت بودند آن گونه حضرت را در دوران حکومتش شکنجه نمی کردند.
هر چند که خود درک ظلم هم مرحله ای است که باید جامعه پس از رشد به آن برسد و این گونه نیست که مردم هر جامعه ای به سهولت بتوانند درک درستی از ظلم داشته باشند ممکن است مظالمی در جامعه وجود داشته باشد ولی مردم آن را درک نکنند و اساسا آن را ظلم تلقی نکنند.
چنانکه امروزه در تمام دنیا به ویژه در جوامع غربی بسیاری از مردم درک صحیحی از ظلم ندارند که بخواهند خواهان عدالت باشند. لذا اگر با رشد فهم و بصیرت عمومی مردم بسیاری از ظلم هایی را که تاکنون درک نمی کرده اند درک و احساس کنند و دردمند عدالت شوند یک مرحله ارتقا پیدا کرده اند و با این رشد ما یک قدم به ظهور نزدیک شده ایم ولی باز کافی نخواهد بود.
بعد از درک ظلم باید درک صحیحی از عدالت هم پدید بیاید. اجرای عدالت به معنای واقعی کلمه مستلزم فراگیر و پایدار بودن آن است. فراگیر بودن عدالت نه تنها موجب دشمنی های فراوان منفعت طلبان و ظالمان کلان می شود بلکه از ناحیه کسانی هم که تحلم از دست دادن منافع اندک خود را ندارند مورد عناد قرار می گیرد.
عدالت تنها در صورت فراگیر بودن پایدار خواهد ماند. اجرای عدالت در بخشی از امور تنها به روشن شدن آدرس عدالت طلبان حقیقی می انجامد که نتیجه طبیعی آن قرار گرفتن این عدالت طلبان در مقابل حملات ناجوانمردانه ظالمان خواهد بود همان اتفاقی که در کربلا افتاد. حادثه کربلا در حقیقت انتقامی بود که از عدالت علی(ع) گرفته شد.
می دانیم که امام عصر(ع) زمانی ظهور خواهند کرد که ظلم فراگیر شده باشد مردم از ظلم خسته شده باشند و منتظر کسی باشند که آنها را از این ظلم برهاند اما باید مردم آمادگی پذیرش عدالت و لوازم آن را هم داشته باشند همچنین باید ریشه های ظلم را هم هر چند به صورت اجمالی بشناسند تنها در این صورت است که اگر امام زمان ظهور کنند موجی از اقبال به ایشان به وجود خواهد آمد و مردم دنیا از ایشان تبعیت کرده و حکومت حق به سهولت در جهان مستقر خواهدشد.
اما نگاه عامیانه این است که تصور کنیم که تشدید ظلم موجی را در اقبال به حضرت ایجاد خواهد کرد و بدون آمادگی عمومی برای پذیرش عدالت و لوازم آن حکومت حضرت تنها بر آن موج استوار خواهد شد این یک تصور سطحی است مگر خدا دنبال موج می گردد که بخواهد حکومت حق را بر روی موج نارضایتی مردم از ظلم سوار کند؟
صحبت از این بود کهن ظلم فراگیر بدون آمادگی پذیرش عدالت برای ظهور کافی نیست و به همین دلیل برخی از ظلم گریزی ها بی فایده است و علامت آمادگی ظهور نیست یک دسته از ظلم گریزی های بی فایده مواردی است که معلول جو و موج هستند.
فرض دیگری هم برای ظلم گریزی های بی فایده وجود دارد و آن اینکه مثلا شخصی با کلاه برداری یا گران فروشی پولی جمع کرده و خانه ای برای خودش ساخته بعد یک پادشاه یا یک کلاه بردار زورگوی دیگری آمده و خانه او را غصب کرده است آن شخص اول که دیگر دستش به جایی نمی رسد تا خانه اش را پس بگیرد حال حق طلب شده و می گوید: کی امام زمان می آید تا حق را به حق دار برساند؟
باید به چنین حق طلبی گفت: تو که خودت مدام به اطرافیان جامعه ات ظلم می کنی و هر ظلمی را به این دلیل که ظاهرا به نفع دنیای خودت هست می پذیری و پذیرفته ای حالا تا ظلمی علیه خودت صورت گرفته حق طلب شده ای؟ این حق طلبی نیست حق خود طلبی است.
اساسا دنبال حق خود بودن یک چیز است طرفدار حق و عدالت بودن چیز دیگری است خیلی ها که دم از حق و عدالت می زنند در واقع دنبال حق خودشان هستند نه اینکه دلشان برای حق و عدالت سوخته باشد آنها تا جایی از حق و عدالت صحبت می کنند و حاضرند برایش مایه بگذارند که حق و منفعت خودشان در میان باشد.
آیت الله بهجت در کلامی به تفاوت کسی که منتظر رسیدن به حق و نیاز خود است و منتظر حقیقی که منتظر برپایی حق است اشاره می فرمایند:
اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند نه برای بر آوردن حاجات شخصی خود.
منبع: "انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه" نوشته حجت الاسلام علیرضا پناهیان، انتشارات بیان معنوی
پایان پیام/
نظر شما