چرا غربی ها به همسایه دیوار به دیوار خود خیانت نمی کنند؟

خبرگزاری شبستان: تا وقتی برای انسان غربی مشکل جدی پیش نیاید، قانون را به‌‌ همان جهت منافع مادی رعایت می‌کند و لذا‌گاه دیده می‌شود که آن‌ها ظواهری که در دین اسلام نیز هست را به خوبی رعایت می‌کنند،

خبرگزاری شبستان، «غرب حقوق بشری دارد که آن را به سبک رندگی مردم جهان وارد می کند اما این حقوق دو بخش دارد که بخشی از آن پنهانی و مخفی است و غرب به هیچ عنوان حرفی از آن نمی زند و آن اینکه هر جا منافع تو به خطر افتاد، دیگران را قربانی کن! تمام تلاش غرب این است این قسمت از حقوق بشر برملا و آشکار نشود.»‌این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام محمدابراهیم روشن ضمیر، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم رضوی پیرامون نوع جهان بینی و سبک زندگی است که غرب به جهانیان القا می کند؛ گفتگوی ما را با مولف کتاب"جریان شناسی قرآن بسندگی" می خوانید:

 

نوع جهان بینی که غرب به دنیا القا می کند دارای چه ویژگی ها و مولفه هایی است؟

غرب بر اساس جهان بینی خاص خود به انسان نگاه می کند. در این نگاه انسان موجودی است کنار سایر موجودات و حیوانی است در کنار سایر حیوانات. بدیهی است در این دیدگاه نگاه به انسان کاملا حیوانی است و او جهان را کاملا مادی می بیند و باید برابر رفتار خود مبانی را تبیین کند. این مبانی بر دو اصل استوار شده است؛ اصالت سود و لذت طلبی. بر طبق این مبانی هر چه به نفع انسان است، باید برای آن تلاش شود و در این نوع نگاه خدا و معنویت جایی ندارد.

اگر کلیسایی هم هست و از مردم مالیات می گیرند، این مساله حکم یک مُسَکن را دارد نه از جهت معنوی برای آنها ارزش داشته باشد. البته غرب برای انسان روح قائل است که نیاز به تامین مسائل روانی دارد اما حد آن مانند نگاهی که به موسیقی در جهان اسلام برای آرامش روح و روان می شود، است. یعنی از نگاه دینی شاید موسیقی تاثیر و کمک آنچنانی به معنویت انسان ها نکند. در غرب نگاه به کلیسا هم همینطور است.

بنابراین نگاه غرب به انسان مادی و جدا از معنویت است و وقتی نگاه بر اساس سود شد، دیگر اخلاقیات در آن جایی ندارد و اگر هم در جایی مطرح شود، برای زندگی کردن بهتر است نه ارزش های معنوی. به طور مثال انسان غربی می گوید من به همسایه خیانت نمی کنم که او هم به من خیانت نکند؛ نمونه واضح تر اینکه اگر به فرد غربی بگوییم چرا من باید ایثار، گذشت یا احسان کنم، می گوید برای اینکه انسان اگر می خواهد از سود و لذت برخوردار باشد باید این مسائل را رعایت کند در واقع معیار برای اخلاقیات سود و لذت طلبی است و لذا هر گاه فردی ببیند دیگران مساله ای را رعایت نمی کنند، او هم رعایت نمی کند یا وقتی ببیند موضوعی برای او سود ندارد، انجام نمی دهد و بر این اساس بسیاری مسائل رعایت نمی شود.

به طور مثال بحث حقوق بشر در غرب بسیار پررنگ است اما همین غرب وقتی منافع آنها در برابر منافع دیگران قرار می گیرد و به خطر می افتد، آنها حقوق بشر را به راحتی زیر پا می گذارند که نمونه آن را در افغانستان و زندان های گوآنتانامو می توان دید. در غرب قانونی وجود دارد که باید به زندانی و متهم تفهیم اتهام کرد و او حق گرفتن وکیل دارد و دادگاه او باید علنی باشد، اما افرادی که در گوآنتانامو زندانی هستند، از این حقوق محروم اند و وقتی از آمریکا سوال می شود پس چرا این قوانین زیبای شما درباره این افراد جاری نمی شود، می گویند ما گفتیم این قوانین در صورتی اجرا می شود که افراد در خاک آمریکا باشند نه خارج از آن!

یعنی به راحتی انسان غربی و بریده از خدا و معنویت و انسانی که تضمین الهی برای رفتارهای خود ندارد، قوانین را زمانی که با منافع خود در تضاد ببیند، زیر پا می گذارد. البته تا وقتی برای انسان غربی مشکل جدی پیش نیاید، قانون را به همان جهت منافع مادی رعایت می کند و لذا گاه دیده می شود که آنها ظواهری که در دین اسلام نیز هست را به خوبی رعایت می کنند، البته نه از ورای ارزشمند بودن آنها، بلکه برای تامین سود و منافع خود اما به محض احساس خطر این حقوق پایمال می شود.

 

در این نوع نگاه چه سبک زندگی به دیگر مردم جهان سرایت داده می شود؟

نگاهی که غرب به مردم دنیا القا می کند، روح فرهنگ غرب، روح مهاجم است و آنچه ترویج می دهد بر اساس اصالت سود است. یعنی غرب حقوق بشری دارد که آن را به سبک رندگی مردم جهان وارد می کند اما این حقوق دو بخش دارد که بخشی از آن پنهانی و مخفی است و غرب به هیچ عنوان حرفی از آن نمی زند و آن اینکه هر جا منافع تو به خطر افتاد، دیگران را قربانی کن! تمام تلاش غرب این است این قسمت از حقوق بشر برملا و آشکار نشود.

 

در این راستا غرب از چه ابزارهایی استفاده می کند تا به اهداف خود نائل شود؟

استفاده از رسانه ها، غالب ترین ابزاری است که غرب برای ترویج نگاه و سبک زندگی خود به جهان از آن استفاده می کند. از آنجا که این ابزار با حس لذت جویی انسان مطابقت دارد، اگر چه با فطرت او تطابقی ندارد، به راحتی مرود پذیرش قرار می گیرد و حتی گاه دیده می شود افرادی که به مذهب و خدا و معنویت پایبند هستند، تحت تاثیر قرار گرفته و به راحتی جذب می شوند. در قرآن هم بحث شیطان مطرح شده هم بحث جنود الرحمان. اما با این که انسان فطرتا کمال جوست، چرا در دام شیطان می افتد؛ از آن جا که انسان دائم با لذایذ سر و کار دارد، از فطرت خود غافل شده و این لذایذ نیز با غرایز انسانی سازگاری داشته و از این رو او مسحور فرهنگ غرب شده و جذب می شود.

در این راستا برخی افراد مذهبی دنیا اعم از مسلمان و مسیحی و یهود نیز در این دام می افتند و اگر از آنها بپرسیم که نظر شما درباره فلان لذت چیست، در مقام نظر جبهه می گیرد و می گوید من آن را رد می کنم و این مساله مشکل دارد اما در مقام عمل می بینیم این کار را انجام می دهد و متاسفانه این به پای دین نوشته می شود نه افراد. بنابراین غرب ابزار تبلیغات خود را بر اساس امیال حیوانی تنظیم کرده که با غرایز انسان سازگاری دارد نه با فطرت او و از این طریق او را در معرض القائات شیطانی قرار داده است.

پایان پیام/

 

کد خبر 411744

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha