به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید در نوشتاری به عبرت ها و حماسه های عاشورا پرداخته اند که شرح این نوشتار بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم. قال الله تعالي:
«لقد كان في قصصهم عبرة لأولي الالباب»(1)
یكي از شعب مهم و متعدّدي كه محقّقان در واقعه بينظير و تاريخي عاشورا بايد به تفصيل در آن بحث و بررسي نمايند، عبرتهاي بسياري است كه از عاشورا برداشت ميشود و پيام هاي حوادث و وقايع آن است كه دانستن آنها براي همگان از هر طبقه، سودمند، معرفت بخش و آموزنده است.
تأمّل در وقايع عاشورا هر چه ژرفتر و گستردهتر گردد، ثمرات فكري، تربيتي و ايماني آن بيشتر خواهد بود. جامعه به چيزي مانند اين عبرتها، پيامها و درسهاي عاشورا نيازمند است؛ اين پيامها و عبرتها بايد به همگان ابلاغ شود؛ در منابر، سخنرانيها، مقالات و تأليفات و در ضمن اشعار و مراثي بايد تكرار گردد؛ بايد عاشورا را با اين معاني عالي و با اين عبرتها تبليغ نمود، تا همگان به خصوص نسل آگاه جوان، درسهاي آن را برنامه عمل و حركت خود قرار دهند.
درسهايي كه بايد آموخته شود
امتناع امام(ع) از بيعت با يزيد و سخنان آن حضرت در جواب وليد، حاكم مدينه و مروان و هجرت آن يگانه تاريخ از مدينه به مكّه عبرت انگيز و پر از معاني و هدايتهاي عالي است.
توقّف آن حضرت در مكه معظّمه نيز متضمّن پيامهايي است كه همه موضع شكستناپذير و غير قابل برگشت آن حضرت را اعلام ميكرد. خروج امام از مكّه در زماني كه مردم از اطراف، بلاد و شهرها براي حج آمده بودند و آن خطبه تاريخي و پر از ابلاغ و ارشاد و انذار، عبرتانگيز، آموزنده و سازنده بود.
اعزام شخصيتي مانند مسلم بن عقيل و پذيرفتن دعوت مردم كوفه و حوادثي كه در كوفه اتفاق افتاد و به شهادت حضرت مسلم منتهي گرديد واتفاقاتي كه بين راه مكه تا كربلا و روبه روشدن با حر واقع شد و آن خطبه رسا متضمّن آن جملههاي پر از پيام و احياگر روح غيرت و شهامت كه هر صاحب بصيرت را تكان ميدهد، هشيار و بيدارباشي است كه تا اين زمان و زمانهاي بعد، عالم انسانيت را بيدار و آگاه ميسازد و اين جمله مقاومت آموز «إنّي لا اري الموت الا سعادة ولا الحياة مع الظالمين الا برماً»(2) همواره بايد ورد زبان مردم آزاديخواه و ستمستيز باشد.
اقتداي حرّ به امام در نماز، عاقبتِ خير و فرجام كار او درس عبرت است. ملاقات امام با عبيدالله حرجعفي و خودداري او از قبول دعوت امام و گرايش و انقلاب فكري زهير در يك ملاقات كوتاه با امام نيز عبرت و راهنماي مردم بر گزينش آخرت بر دنيا، و شهادت و حيات جاوداني بر حيات فاني است.
ياران اهل بيت عليهم السلام اين گونه اند
ورود امام به كربلا همراه با اهل بيت، آن شخصيتهايي كه براي خدا، خلقي و بندهاي عزيزتر از آنها در روي زمين نبود، ملحق شدن افرادي معدود از نخبگان و فرهيختگان عالم اسلام به آن حضرت، مواضع اصحاب تا روز عاشورا، نيل به شهادت، شور و شوق و استقامت و پايداري آنها كه اگر جانشان هزار جان بود و جاننثاري در راه دين و نصرت امام، هزار بار بيشتر ممكن بود شيفته و مشتاق آن بودند، همه براي عالم انسانيت، عبرت، درس و دستور زندگي شرافتمندانه و خداپسندانه است.
مواقف بيمانند و حساس و استقبال آنان از تيغ، تير، شمشير، مرگ و شهادت، موقف حبيب، موقف عابس، موقف مسلم بن عوسجه، مواقف آن رجال بينظير كه خود امام در وصف آنها فرمود : «من اصحابي با وفاتر و نيكوكارتر از اصحاب خود نميشناسم»(3)، مواقف بنيهاشم، موقف و بلكه مواقف حضرت ابيالفضل، موقف حضرت علي اكبر و موقف قاسم هر كدام مواقفي است كه تاريخ بشريت به آن افتخار مينمايد و آيه كريمه: « إنّي أعلم ما لا تعلمون»(4) را تفسير ميكند.
در اين ميان، مواقف بانوان هم بزرگ و عظيم بود؛ همه كوه استقامت و صبر و تحمل، ذلت ناپذير، پا برجا، اميدوار بر غلبه حق و موفقيت خود و مغلوبيت حقيقي دشمن بودند.
آن سي هزار يا بيشتر لشكر خون آشام، اگر چه همه اصحاب را به شهادت رساندند امّا از رخنه در قدرت روحي آنها ناتوان ماندند.
اين مواضع براي بشر، عبرت است بايد در طول قرون و اعصار بگويند و بنويسند، در مدرسهها و مكتبها اين ايستگاههاي درخشان را بياموزند و درس بدهند تا بشر، خود و گوهر پاكش را بشناسد و خود را به جيفه دنيا نفروشد و معناي اين كلام بزرگ علوي را درك كند: «ألا حرّ يدع هذه اللّماظة لاهلها انه ليس لانفسكم ثمنٌ الا الجنة فلا تبيعوها الّا بها»(5)
حسين عليه السلام، قهرمان عظمت ها بود
امّا زبان و قلم از بيان عظمت موقف شخص الهي امام عليهالسلام و آن قهرمان بزرگ فضايل ملكوتي، خصايص قدوسي و مقامات سبّوحي، عاجز و ناتوان است و مثل توصيف ذرّه و كمتر از آن از آفتاب جهان تاب، و سراب از اقيانوسهاي آب است.
نواحي عظمت و موجبات بصيرت و عبرت در وجود امام، كار، قيام، مواضع و مواقف عالي و متعالي آن حضرت، بسيار و بيشمار است.
اتّصال قدرت امام به قدرت لايزال الهي در آن موضعگيريهاي محيّر العقول مشهود است و حقيقت معناي صانع «وجهاً واحداً يكفيك الوجوه» از آن ظاهر و معلوم است.
در اين سير الي الله، اوج علوّ قدر انسان خليفة الله كه از ملائكه، ارفع و انبل است آشكار ميگردد. حقيقت آن سير و حركت، سير به سوي كمال بينهايت و تقرّب بيشتر و بيشتر از كسي بود كه حائز عاليترين رتبه كمال و تقرّب به اوست.
تمام آن چه افتخار انسانيت است؛ مانند ايمان، اخلاص، صبر، ايثار، پاسداري از شرف، عزّت، حميت، حقوق ضعفا، نفي استبداد، ظلم، استكبار و استحقار عبادالله در اين برنامه الهي درخشان است.
حسين عليه السلام، مسلمانان را بيدار كرد
امام عليهالسلام براي حفظ دين خدا و نجات امّت، مصائب جانكاهي را از داغ جوانان و برادران، اسارت بانوان و شهادت اصحاب، پذيرا شد و ميان آخرت، دنيا، خدا، خلق، عزت و ذلت و در نهايت ميان بهشت و دوزخ و بين شهادت خود و همه بستگان عزيز اسارت اهل بيت و بيعت و تسليم، مخيّر شد و با آن تصميم قاطع و عزم راسخ و غير قابل بازگشت، خدا، قرآن، اسلام و حمايت از حقوق جامعه و شهادت خود و همه آن مصيباتي را كه هر كدامش براي اينكه تهمتنترين افراد را به تسليم وادار كند، اختيار فرمود و صداي بلند و رساي او «َلا إِنَّ الدَّعِي بْنَ الدَّعِي قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَي اللّهُ لَنا ذلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنـُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ آبِيَـةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلي مَصارِعِ الْكِرامِ» عالم به خواب خفته اسلام را بيدار كرد.
حماسه هايي كه از عاشورا سرچشمه مي گيرد
وقايع بعد از شهادت و اسارت اهل بيت عليهمالسلام و حضور آنان در مجلس ابن زياد و يزيد و فرصتهاي ديگر، عبرتانگيز، سرمشق، آموزنده و سازنده است.
آن پاسخهاي شجاعانه و پرمعناي حضرت زينب سلام الله عليها به ابن زياد و خطبه تاريخي آن حضرت در مجلس يزيد كه از معجزات بزرگ به شمار ميرود براي هميشه عبرت است؛ حقايقي كه در اين خطبه در چنان مجلسي بيان فرمود و توبيخ و تحقير قدرتمندانه يزيد، نيروبخش مظلومان در برابر ستمگران است.
خطبه حضرت سجاد عليهالسلام و درنهايت پيامدهاي واقعه جانسوز عاشورا مانند «واقعه توابين» و استمرار ياد اين افتخارات كه تا عصر ما و اعصار آينده به صورت مجالس روضه و هيئتهاي عزا ادامه مييابد براي بشريت عبرت است و دليل قدرت حقّ و سستي باطل ميباشد.
پينوشتها:
1. سوره يوسف، آيه 111
2. ذخائر العقبي، ص150
3. امّا بعد فأني لا اعلم اصحاباً اوفي و لا خيراً من اصحابي
4. سوره بقره، آيه 30
5. نهج البلاغه، حكمت 456
پایان پیام/
نظر شما