فخر فروشی نسبت به کارهای خیر مذموم است

رئیس دانشگاه باقرالعلوم(ع) گفت: فخر فروشی منجر به تکبر وعدم توجه به نصیحت ها، پند و اندرزها و اظهار نظر دیگران می شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد جواد ارسطا در سلسه نشست های خود با اساتید و دانش پژوهان این دانشگاه با اشاره به حکمت 454 نهج البلاغه، یکی از مذموم ترین صفات را از نگاه امام علی(ع) فخر فروشی دانست و اظهار داشت: این امام همام در این حکمت تصریح می کنند که «ما لابن آدم والفخر، اوله نطفه و آخره جیفه ولا یَرزُق نَفسَه ولایدفع حَتفَه» انسان را با فخر فروشی چه کار؟ اول کارش نطفه ای است و آخر کارش تبدیل به مردار می شود نه می تواند روزی خود را تامین کند و نه می تواند مرگ را از خود دفع کند.

 

وی افزود: فخر فروشی یعنی افتخار کردن به هر چیزی ولو آن چیز مثبت و خوب باشد و از این طریق، خود را برتر از دیگران دانستن بنابراین فخر فروشی فردی که سالیانی است در حوزه مشغول تحصیل و تدریس است یا اینکه نماز شب می خواند و به این وسیله خودش را بر دیگران ترجیح می دهد، مذموم است.

 

معاون آموزش دفتر تبلیغات اسلامی تصریح کرد: آنچه در فخر فروشی مذموم است، همین ترجیح دادن خود بر دیگران ولو به واسطه کارهای خیر و مثبت است.

 

به سیادت هم نمی توان فخر فروخت

رئیس دانشگاه باقرالعلوم(ع) در تبیین این مطلب با ذکر حدیثی از پیامبر اکرم(ص) ادامه داد: پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: من آقای همه فرزندان آدم هستم ولی فخر فروشی نمی کنم، یعنی به سیادت هم نمی توان فخر فروخت، آن هم سیادتی که در خود پیامبر(ص) است که اصل هر سیادت است.

 

ملاک فضیلت افراد ، تقوا است نه حسب و نسب!

حجت الاسلام والمسلمین دکتر ارسطا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به حدیثی از امام محمد باقر(ع) اظهار داشت: روزی سلمان فارسی در میان جماعتی از قریش در مسجد النبی(ع) نشسته بودند، این جماعت از حسب و نسب خود می گفتند تا اینکه نوبت به سلمان رسید، فردی از او پرسید: ای سلمان، به ما خبر بده که تو کیستی، اصل و نسبت چیست؟ سلمان فارسی پاسخ داد: من سلمان هستم، پسر بنده خدا، من گمراه بودم خداوند بواسطه پیامبر مرا هدایت کرد، من نیازمند بودم خداوند به واسطه پیامبر مرا بی نیاز کرد، من بنده بودم خداوند به واسطه پیامبر مرا آزاد کرد، نسب و حسب من این است.

 

در همین حین پیامبر اکرم(ص) وارد مسجد شدند و از سلمان جریان را پرسیدند و سلمان هم برای پیامبر جریان را توضیح داد، بعد پیامبر اکرم خطاب به جماعت قریش گفتند: ای جماعت قریش، بدانید که حسب یک انسان دین او، مروت و جوانمردیش اخلاق پسندیده او و اصل و ریشه اش عقل اوست.

 

بعد خطاب به سلمان فارسی گفتند: هیچ کدام از جماعت قریش بر تو فضلی ندارند مگر به واسطه تقوا، بنابراین اگر تو تقوای بیشتری داشته باشی بر آن ها افضل هستی.

  

هیچ انسانی نمی تواند خود را برتر از دیگری بداند

حجت الاسلام والمسلمین دکتر ارسطا در پایان با نتیجه گیری از این روایت خاطرنشان کرد: ملاک برتری تقوا است و از آنجایی که تقوا برای هیچ کسی به طور دقیق قابل سنجش نیست و فقط خدا می تواند بسنجد، بنابراین هیچ انسانی نمی تواند خود را برتر از دیگری بداند.

 

به گزارش روابط عمومی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و معاونت آموزش دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، شایان ذکر است: متن کامل عربی حدیث امام محمد باقر به شرح ذیل می باشد:

"عن حنان قال سمعتُ ابی یَروی عن ابی جعفر (ع) قال کان سلمانُ جالساً مع نفرٍ من قریش فی المسجد فاقبلوا ینتسبون و یرفعون فی انسابهم حتی بلغوا سلمانَ فقال له عُمر بنُ خطاب اخبرنی مَن انت و من ابوک و ما اصلک فقال انا سلمان بن عبدالله کنتُ ضالاً فهدانی اللهُ عزوجل بمحمد(ص) وکنتُ عائلاً فاغنانی اللهُ بمحمد(ص) و کنتُ مملوکاً فاعتقنی اللهُ بمحمد(ص) هذا نسبی و هذا حَسَبی. قال فخرج رسول الله(ص) و سلمان رضی الله عنه یکلمهم فقال له سلمانُ یا رسول اللهِ ما لقیتُ من هولاء جلستُ معهم فاخذوا ینتسبون و یرفعون فی انسابهم حتی اذا بلغوا الی قال عمر بن خطاب من انت و ما اصلک و ما حسبک فقال النبی(ص) فما قلتَ له یا سلمان. قال قلت له انا سلمان بن عبد الله کنتُ ضالاً فهدانی الله عَزَّ ذکرُهُ بمحمد(ص) و کنتُ عائلاً فاغنانی الله عَزَّ ذکرُهُ بمحمد(ص) و کنتُ مملوکاً فاعتقنی اللهُ عَزَّ ذکرُهُ بمحمد(ص)، هذا نسبی و هذا حسبی – فقال رسول الله(ص) یا معشر قریشٍ إنَّ حسب الرجل دینُه و مُرُوئته خلقُه و اصلُه عقله و قال الله عزوجل- إنّا خلقناکم من ذکرٍ و انثی و جعلناکم شُعوباً و قبائلَ لتعارفوا إنَّ اکرمکم عند الله اتقاکم.

(الکافی ج8- 182)"
  

پایان پیام/

کد خبر 42156

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha