به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی حوزه هنری، ششمین جلسه از سلسله نشستهای «نسبت سینمای ایران و منافع ملی» عصر روز گذشته(22 دی ماه) با موضوع «سینمای اجتماعی و خطوط قرمز» در حوزه هنری با حضور فرشته طائرپور عضو شورای عالی تهیهکنندگان و بیژن نوباوه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه نوباوه سخنانش را با تشکر از برگزاری این نشست آغاز کرد و گفت: به لطف خدا مردم بافرهنگی داریم و در تاریخ 35 ساله بعد از انقلاب همواره اختلاف سلیقه و عقیده بوده اما مردم بیشترین تعامل را با هم دارند. من چند سال با مردم دنیا ارتباط داشتم و زندگی کردم. خصلت گفتوگو را باید از مزیتها و امتیازهای کشورمان به حساب بیاوریم. بعد از انقلاب هم گفتوگوها دربارهی مسائل مختلف پا گرفته است و به نقطه مشترک هم میرسیم.
وی ادامه داد: تاریخ نشان میدهد ملت ما در مقابل هجوم خارجی واکنش خوبی نشان میدهد. قبل از انقلاب هنر مردمی کم به چشم می خورد، اگر بود، هنرمندان معدودی بودند یا در خدمت دربار بوده یا در خدمت بیگانگان. سینمای ما علیرغم کمبودهای تکنولوژی بعد از انقلاب حرف برای گفتن پیدا کرد. من شاهد بودم بسیاری از فیلمها در کشورهای خارجی نگاههای بسیاری را جذب کرد. مثلا «رنگ خدا»ی مجید مجیدی یکی از پرفروشترین فیلمهای شبکه ویدئویی خانگی آمریکا بود که مثال زدنی است. غنای فرهنگی ما در ادبیات و هنر غنای قابل توجه و قابل وصف است و خطر از اینجا شروع می شود. غرب تلاش میکند فرهنگ خود را غالب کند و تعداد از فیلمها– که قابل توجه نیستند - عاملی برای تبلیغات بیگانه میشوند. البته احساس میکنم اینها تاکنون هیچ خللی وارد نکرده است، اما سوال این است که ایا این سینما در قواره انقلاب و مردم کهن ایران هست یا نیست؟
فرشته طائرپور در ادامه از این که در کنار فردی از اعضای کمیسیون فرهنگی قرار گرفته که سابقهی فرهنگی و رسانهای دارد ابراز خرسندی کرد و گفت: مطالبی مطرح کردید که مورد تاکید ما است و حرف دل ما است. ایکاش دوستان سختگیر هم با موفقیت سینمای ایران همین برخوردی را که شما نشان می دهید، میداشتند یا حداقل آمار این موفقیت ها را مطالعه می کردند. در مورد وضعیت سینمای اجتماعی و اشکالات در حوزه سینمای اجتماعی و اینکه این سینما در قد و قواره انقلاب یا فرهنگ کهن کشور ما نیست هم باید بگویم که خود ما هم با یک نگاه تکاملگرا اعتراف میکنیم که با آرمان ها هنوز فاصله داریم، اما سوال اینجاست چه جریانی را در مملکت سراغ دارید که بیش از سینما چنین قد و قواره ای را داشته باشد. سینمای ایران در طول عمر نوین خود صاحب 2000 فیلم است، حدود 400 فیلم دفاع مقدسی داشته است. این میزان شناسنامه بسیار شاخصی است. حال مجلس ما باید مشخص کند نگران مخاطب است یا هنرمندان. اگر نگران مخاطب هستید ما بیش از شما نگران هستیم که مردم پای ماهواره نشستهاند. 70 درصد از ملت ما پای سریالهای ترکی هستند و به قدری این هجمه فرهنگی درست و سنجیده بوده که توانسته ارزش های خودش را غالب کند و محصولات هنری ما را از روی پیشخوان فرهنگی کشورمان بردارد و خود بجای آن بنشیند. این درد مشترک ما و سیاستگذاران فرهنگی است.
طائرپور ادامه داد: نکته دیگر-که در حد اشاره مطرح میکنم- اینست که در عرصه کار خبری، خبرنگار نقش یک شکارچی باهوش را دارد که وقایع جامعه را شکار می کند، سینمای اجتماعی و مستند هر کشوری هم شبیهترین و نزدیکترین هویت را به حوزه کار خبری دارد و باید مشکلات جامعه را دیدهبانی و مطرح کند. در آمریکا هم جریان سینمای مستقل، عموما به وضع جامعهاش می پردازد ولو در قالب پلیس بد، پلیس خوب و به قدری این کار را خوب و سنجیده انجام می دهد که متوجه این واقعیت نمی شویم اما ما اگر میخواهیم از چیزی دفاع کنیم تبدیل به شعار میشود و اگر به حوزه نقد و تحلیل وارد شویم به سیاهنمایی تبدیل می شود. من نمیگویم همه در ساخت فیلم اجتماعی موفق بوده اند، اما سیر آزمون و خطایی که سینماگران اجتماعی طی کرده اند معمولا توام با برخورد سیاسی مواجه بوده و روال رشد درستی را طی نکرده است.
نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در پاسخ به سخنان طائرپور گفت: من صحبتهای خانم را قبول دارم. نگاه انتقادی باید وجود داشته باشد، اما میزان آن مهم است. در دولت قبلی میخواستند پروژهی لاله را کار کنند. همه حرف فیلم هم این بود که خانم ایرانی رانندگی خوب میکند. ما میگفتیم آیا زن ایرانی مشخصاتش این است؟ 7 میلیارد هزینه کردند اما ما ایستادیم فارغ از این که دولت چه کسی باشد. نگاه مجلس نگاه مراقبت است. ما نماینده مردم هستیم. چرا تعارض است بین قوای مجریه و مقننه. دولت از نظارت مجلس خوشش نمیآید. تا به حال کجا مجلس جلوی فیلمی را گرفته است؟ یک مثال بزنید. فیلم آتشکار را آقای سجادپور برای کمیسیون فرهنگی به نمایش گذاشت. فیلمی با موضوع وازکتومی که واقعا مبتذل بود و ارزش هنری هم نداشت. استدلال سجادپور این بود این پخش شود پول خودش را در میآورد، 360 میلیون تومان هزینه فیلم بود. بردند نمایش هم دادند چون ارزشی نداشت مردم هم استقبال نکردند. بعد میگویند کمیسیون فرهنگی نظر داد پخش نشود. مگر ما چیزی امضا کردیم؟
براساس وظایف و براساس قانون اساسی نماینده حق دارد در همهی امور کشور نظر بدهد چون نماینده مردم است. بحث حاکمیت نیست بحث مردم است. مثلا در شرایطی که میخواهند راشها را بدزدند و ببرند خارج من باید ساکت باشم؟ ما باید سکوت کنیم؟ چون اگر سکوت نکنیم دخالت است؟ این دخالت است یانظارت است؟ فرق بین دخالت و نظارت چیست؟ حتی یک مورد کمیسیون فرهنگی دخالت در اکران فیلم نداشته، وظیفهی مجلس صیانت فرهنگی است، مجلس کجا دخالت کرده است؟ سازمان صدا و سیما «یک خانواده محترم» را در سیما فیلم ساخت و سناریو با فیلم تولید شده متفاوت بود، مجلس به عنوان دیدهبان فرهنگی باید خاموش میماند؟ در امور فرهنگی چرا ما باید ساکت باشیم؟ فیلم «گشت ارشاد» در شرایطی ساخته شد که ترور دانشمندان هستهای مثل شهید احمدیروشن در ایران صورت گرفته بود بعد در فیلم روی وانت فروش خرما زده است انرژی هستهای کیلویی 2000 تومان، اسرائیل علیه نظام مملکت نمی توانست اینگونه کار کند.
وی به وجود ممیزی در دنیا اشاره کرد و گفت: ما در آمریکا میخواستیم کتاب آقای مصباح درباره اسلامشناسی را چاپ کنیم سه سال طول کشید. همین اواخر فیلم نوح در کدام کشور اسلامی اجازه اکران پیدا کرد؟ ممیزی وجود دارد. شما می فرمایید نگران مخاطب هستید یا هنرمند، مگر هنرمند مخاطب نیست؟ برای ما همه مهم هستند. خود بنده با اینکه وانمود میشود جلوی هنرمندان و دولت هستیم در حال حاضر تلاش میکنم بودجهی بیشتری برای وزارت ارشاد بگیرم. اما در حاشیههای اخیر مثلا درباره فیلم «عصبانی نیستم» فرق سناریو و تولید چقدر است؟ خطای محرز صورت گرفته است. تعرض کرده و غیر قانونی است. نمایش نباید انجام شود. وزیر در گفتوگویی میگوید ما برای اکران نیاز به اجازه مجلس نداریم. مگر تاکنون داشتید؟ اما تخلف صورت بگیرد ما از ابزارمان استفاده میکنیم.
در فیلم «خانه پدری» بحث حاکمیت مطرح است؟ بحث تمامی فرهنگی و سنت ماست. پدر با همکاری پسر نوجوانش دخترش را میکشد و در خانه دفن میکند، این کجا را دارد میزند؟ ما باید ساکت باشیم؟ من باید از فیلم خوب حمایت کنم. خود شما در فیلم «آینههای روبرو» لب مرز حرکت کردید. هموسکشوالها خیلی مسئلهی مهمی است و در یک دوره تز کارشناسی ارشد من هم بود. فیلم شما درست حرکت کرد، پروانه گرفت و اکران هم شد. مشکل هم پیش نیامد. چون شما نمیخواستید مسئله شود و میخواستید یک فیلم سالم بسازید.
طائرپور در ادامه نشست در پاسخ به صحبتهای نوباوه گفت: بله سانسور در خیلی کشورها ممکن است وجود داشته باشد اما نوعش متفاوت است. سانسوری که در آمریکا در حوزه سینما وجود دارد بیشتر اقتصادی است و از جانب دولت هم اعمال نمی شود. تازه اگر در مواردی سانسور سیاسی داشته باشند به گونهای این کار انجام میشود که اصلا محسوس نیست. دولت متهم به دخالت نمی شود. امکان و روشی را فراهم میکنند که فیلم اتوماتیک یا امکان اکران پیدا نمیکند و یا اگر اکران شود چنین حواشی را با خود همراه نخواهد داشت. من فکر میکنم اگر مجلس و دولت از سر مراقبت و راهنمایی هم بخواهند نظارتی انجام دهند نباید موضوع اینقدر علنی و رسانه ای شود و مسئله به اینجاها برسد. اینگونه مراقبت ها و نظارت ها در سینما همیشه بوده است اما اینقدر جنجال نداشته، زمان آقای بهشتی هم که ما از آن به عنوان مدیریت خوب یاد میکنیم بودند فیلم هایی که احساس می شد اکران شان مسئله ساز شود، برای همین می نشستند و راه مناسب را برای آن پیدا می کردند، مثلا برای فیلمی شرایط و زمان اکران خاصی را در نظر می گرفتند و یا در مورد فیلمی که حاد تر بود شرایط فیلم تولید بعدی را برای فیلمساز ایجاد می کردند تا با توافق از اکران این یکی منصرف شود، اما این اتفاقات هیچوقت علنی نمیشد. به صحن مجلس نمیآمد. صحن مجلس از ورود به مصداق ها و مثال ها اجل است. مجلس و کمیسیون فرهنگی نباید وارد مثال و نمونه بشوند. همه اتفاقاتی که درباره لاله یا آتشکار برشمردید، نباید در صحن مجلس مطرح شود و یا به رسانه بیاید، این اتفاق ها در وهله اول می تواند با تفاهم و در جلسات کارشناسی حل شود. یا در فیلم های بعدی پیشگیری شود.
وی در مورد تاثیر معکوس این جنجال های رسانه ای روی اکران فیلمهای مورد اعتراض گفت: اگر این فیلمهایی که با جنجال مواجه شده اند الان اکران بشوند بیشتر مورد توجه قرار میگیرند زیرا به حواشی آنها در رسانهها پرداخته شده است. بحث دیگر این است که اگر می خواهیم از مخاطب مراقبت کنیم تا فیلمهایی که مثال زدید را نبیند، از خود می پرسیم به جای آن چه چیزی را می بیند؟ چرا نمایندگان مجلس ما به جای اینکه مثال از فیلم اجتماعی خوب بزنند، فقط به فیلم هایی اشاره می کنند که با آن مخالف هستند؟ و چرا بیشتر به سازنده اثر توجه میکنند تا خود اثر؟ من تشکر میکنم که از فیلم «آینههای روبرو» به نیکی یاد کردید، اما چرا وقتی به همین فیلم اجازه دادند که فقط در ٦ سالن اکران شود. هیچ مسئولی از ما حمایت نکرد؟ هیچ مجلسی هم نیامد از فیلم دفاع کند؟ ما متاسفانه مثالی از اینگونه حمایتها از مجلس به یاد نداریم، البته توقع هم نداریم. مجلس انقدر گرفتاری دارد که بهتر است در این حوزهها وارد نشود و اگر رهنمود و نصیحتی هم دارد در همان حوزه تعامل میان مجلس و دولت بماند. مشابه اتفاق فیلم «خانه پدری» که این روزها درباره آن بحث است را در صفحه حوادث روزنامهها بسیار میبینید.اخبار مربوط به قتل در خانواده، فرزند کشی،همسرکشی، پدرکشی و... کم نیستند، این هم بخشی از واقعیت جامعه است و ما نمی توانیم در تولیدات سینمای اجتماعی جامعه مان را بزک کنیم.
وی ادامه داد: منِ فرشته طائرپور به شخصه اصلا فیلم تلخ دوست ندارم و حتی نگاه نمیکنم مگر این که به عنوان داور موظف به تماشای آن شوم و معتقدم در کنار نمایش هر دردی در یک فیلم باید مرهمی هم وجود داشته باشد، اما این نظر شخصی من است. فیلمهای اجتماعی از این دست در اقلیت هستند و شاید اگر اینقدر به آنها حساس نباشیم و نگذاریم تبشان بالا بگیرد برای نظر خودمان هم کار بهتری انجام داده ایم. بهر حال بعضی از فیلمهای اجتماعی فقط درد را مطرح میکنند، بعضی دیگر یا درد را با درمان مطرح میکنند، تعدادی دیگر فقط یک تلنگر میزنند، اینها انواع مختلف سینمای اجتماعی هستند و مخاطب خاص خودشان را هم دارند. نباید نگرانی ایجاد کند. جامعه ما از چیزهای دیگر تاثیرات منفی روانی بیشتری می گیرد. سریالهای ترکی چه میسازند؟ شما احتمالا نگاه نمیکنید اما ما به خاطر حرفهمان باید نگاه کنیم. چقدر از زنان جامعه ما «فاطماگل» ها را میشناسند؟ اما حتی یک قهرمان سینمایی یا سریالی ایرانی را نمیشناسند– البته این اواخر تنها ستایش مورد توجه بوده - چه اتفاقی افتاده ما متوجه نیستیم. بیاییم به این نگاه کنیم که آیا چیزی که به جای این فیلمها میآید بهتر است؟ باید مخاطبشناسی کنیم. تنوع مخاطب را در نظر بگیریم. طبقات اجتماعی متفاوت است. اما چه شده که ماهواره توانسته به یک فصل مشترک برای همه برسد ولی ما نتوانستیم. البته رسانه ملی بیشتر مسئول است زیرا سینما مخاطبی ندارد. در بهترین شرایطی که یک فیلم اکران می شود چقدر مخاطب دارد؟ این چه خطری را می تواند ایجاد کند؟ ما اینجا را سفت میگیریم و حواسمان نیست چه اتفاقاتی دارد میافتد و همه چیز به تاراج می رود.
نوباوه در ادامه صحبتهای طائرپور گفت: ما بعضی مسایل را خیلی باز میبینیم. ما نباید بگوییم چون مردم سریال ترکیهای را میبینند ما هم یکی شبیه به آن را پخش کنیم.
طائرپور در جواب گفت: ما فیلم های خودمان را توقیف میکنیم بعد مخاطب به دیدن این سریالها می رود.
نوباوه تاکید کرد: چه فیلمی توقیف می شود؟ ما توقیفی نداریم؟ حالا اگر هست در ارتباط با قوانین است. کار غربیها ذائقهسازی در کشورهای هدف است. ما نمیتوانیم با روش سلبی جامعه را اداره کنیم. اسلام هم این را میگوید، اما الان 140 شبکهی ماهوارهای فقط به زبان فارسی برنامه پخش میکند. هزینه پخش هر شبکه را عددی فرض کنیم و علت را با این ارقام جویا شویم. آیا اینها برای ارتقاء فرهنگ ما برنامه پخش میکنند؟ یا به دنبال هدفی هستند. هیچکس نمیتواند بگوید بیهدف است. ما هم پرستیوی را برای مردم اروپا و آمریکا پخش میکنیم. ما اگر همین شبکه آیفیلم را نگاه کنیم خواهیم دید چقدر نسبت به 10 سال پیش تغییر کردیم. نحوه آرایش و حتی میزانسن مراودات و برخوردهای ما تغییر کرده است. من این را القاء نرم مینامم، این حساسیت برانگیز نیست ولی واقعی است. غربیها روی این کار کردند هم ذائقه ما را تغییر دادند و هم نسبت به فرهنگمان لیبرالتر و بیتفاوتتر کردند.
تاثیرات فرهنگ غرب بر ما به خصوص در هنرهای تصویری و صوتی زیاد بوده است. مثلا چند درصد از جامعه ما مسئلهشان این است که در فیلم «پل چوبی» مطرح میشود؟ اصلا به درصد میرسد؟ در دانشگاه میگویند وسایل ارتباط جمعی باید مخاطبانش وسیع و پرشمار باشند و ناآشنا وغیر مشخص. اما چند درصد از جامعه ما مشکلش چیزی است که در این فیلم میگوید؟ بله در خانهها دخترها کشته میشوند اما چند درصد است که آن را در سینما به نمایش میگذاریم؟ اگر اهم و فیالاهم کنیم درست است. همه مشکلات وجود دارد، آیات زنا و لواط و قمار در زمان پیغمبر نازل شده است. ما مشکلات را میدانیم هست اما یک مسئله را نباید اینقدر بزرگ کنیم. شاید شما توجه به بحث سیاسی قضیه نمیکنید. فیلمساز وجههای سوء برداشتهای سیاسی فیلمش را در خارج از کشور توجه ندارد. احمد شهید میآید از این فیلمها به ضرر منافع کشور استفاده می کند و گزارش مینویسد. ما میگوییم فیلمسازی صورت بگیرد، رشد انجام شود اما برخی از اثار خدمت به جامعه بود یا ریختن آب به آسیاب دشمن؟ همین «جدایی نادر از سیمین» سراسر استرس است، حتی در حرکت دوربین، اما ارزشهای خیلی مهمی در آن وجود دارد. من در آمریکا دیدم چگونه پیرها را از خانه بیرون میاندازند اما در این فیلم پسر تا مرز جدایی از همسر برای نگهداری پدرش پیش میرود. آمریکایی فیلم را دید خوششان آمد. ما همه را سیاه نمیبینم و برخی از ارزشها را باید دید.
نماینده کمیسیون فرهنگی مجلس در ادامه نشست این سوال را پرسید: ما در شعار میگوییم خیلی خوب است که همه جور فیلمی ساخته شود اما حاضریم اجازه دهیم بچه ما هر کاری که دلش می خواهد انجام دهد؟ حاکمیت ممیزی دارد و قانون دارد و این همه جای دنیا هم وجود دارد. من حرفهای شما را بالنسبه قبول دارم اما با رها بودن مخالفم، باید در چارچوب کار صورت گیرد. من میگویم مصداقی در اینباره صحبت کنیم. به عقیده من مجلس باید درست وارد شود و هدایت کند. مجلس آنجا که تخلف است باید وارد شود. به بعضیها میگویند فیلم را بساز ما هم بزرگش میکنیم و در رسانهها منعکس میکنیم و فروش هم میکند. فیلم وقتی مخالف باشد فروش میکند. این روشی است که از خارج هدایت می شود. اینکه یک سناریو بده توافق را بگیر بعد هرچه ساختی پخش کن، اگر جلویش را بگیرند محبوبتر میشوی و اگر نگیرند هم که پخش کردی. فیلم «آینه های روبرو» را مثال زدم چون لب مرز حرکت کرد. شما خواستید یک مشکل را بگویید نخواستید مشکل ایجاد کنید. اما داریم افرادی که مشکل ایجاد میکنند که اینجا جرم اتفاق میافتد.
در بخش دیگری از نشست تهیهکننده فیلم «آینههای روبرو» گفت: سینما فقط فیلمهایی که ساخته می شوند نیست. سینما در همه جای جهان تعریفش این است که مردم در حوزههای میدانی کنار هم بنشینند و با هم سرگرم بشوند، بخندند،بگریند، بترسند و آگاهی پیدا کنند و این تجمع های میدانی که در سالهای اخیر کمتر شده است شکل بگیرد. حتی آمریکا دوباره به سمت ساخت سالنهای بزرگ رفته تا مردم را در کنار هم در اجتماعهای بزرگ در کنار یکدیگر بنشاند. اما در کشور ما با مراقبتهایی که صورت گرفت و دلسوزیهایی که ما کردیم مردم برای تفریح به خانههایشان میروند و ماهواره می بینند.
وی ادامه داد: آقای عیاری که فیلم «بودن و نبودن» را ساخته حق دارد قصه خاصی را دغدغهمند یا حساساش کرده و دلش را به درد آورد تبدیل به فیلم کند. یک فیلم اجتماعی میتواند مخاطبان خودش را داشته باشد. اگر خلاف قانون بحث سناریو و پروانه عمل کرده بحث جدایی است که این را هم وزارت ارشاد باید تمشیت کند. ما باید فرصت بدهیم به تنوع سلیقه و عقیده و فضایی ایجاد کنیم اگر کسانی آن سینما را دوست دارند بروند و ببینند. این اصلا خطر بزرگی نیست که در چهار یا پنج سالن فیلم به نمایش درآید. این همه وقت از مجلس یا مدیریت دولتی بگیرد. اگر مدیریت سینما این صلاحیت را ندارد که توسط شوراهایش بر این امور نظارت کند مجلس یک فکر دیگر بکند. فیلمساز چه تقصیری دارد که براساس پروانه ساخت فیلمی ساخته، میخواهد به طور طبیعی اکران کند و در برخورد با جامعه بازخورد بگیرد. چرا درباره فیلمهای سخیف و مبتذل که سلیقه مخاطب را پایین آوردند حرف نمیزنیم. چرا فقط درباب نزول سلیقه به جریانهای خارجی فکر میکنیم. بودند فیلمهایی که دوستان حتی پشت صحنههایشان رفتند و یا حمایت ها از آن ها شده اما سلیقه مخاطب را نازل کردند.
ما در سینما متاسفانه با جریانهای سیاسی و برخوردهای سیاسی بیش از آن که به آثار نگاه کنیم به افراد نگاه کردیم. افتراق یا فاصله هنر را دچار مشکل می کند. همه جای دنیا مسئولین کشور افتخار میکنند از هنرمند جامعه دفاع کرده اند و روی اندیشه و شرایط ساخت فیلمهایش فیلمساز تاثیرمثبت گذاشته اند. هنرمند ایرانی یک سربلندی بسیار بزرگ تاریخی دارد و آنهم اینکه هرگز نان اپوزوسیون نسبت به دولت خود را نخورده است. فضایی ایجاد شده امروز که هر هنرمند برای اخذ ویزا و اقامت در کشورهای مختلف با سهولت بیشتری مواجه است اما اینها نرفتند. اینها ارزش دارند که در مملکت باقی ماندند و می خواهند برای مردم خودشان فیلم بسازند حتی اگر فیلمشان را دوست نداشته باشیم. ما با استدلالهای دلسوزانه فضا را تنگ میکنیم. فیلم اجتماعی قرار نیست روی موافقین یک عقیده تاثیر بگذارد. فیلم اجتماعی قرار است روی مخالفین تاثیر بگذارد، این روش فیلم اجتماعی است. باید فیلمساز احساس امنیت و همدلی داشته باشد و چیزی بگوید که روی مخالفین تاثیر مثبت بگذارد. در حوزه های سیاسی هم اینقدر در مملکت کنترل سیاسی و امنیتی وجود دارد نباید برای جناح حاکم و مسلط نگران و دلواپس بود. نباید نگرانی ایجاد شود که مبادا هنرمند از این طریق شیطنت سیاسی کند. مسئله فتنه را برخی می خواهند زنده نگه دارند. چند میلیون جوان که به قول فیلم «قلادههای طلا» فریب خوردند یا اسیر توطئه شدند اگر فیلمی میآید که عصبانیشان نمیکند خیلی بد است؟ مگر نمیخواهیم وحدت ایجاد کنیم، از طریق زخمی کردن؟ یا توهین کردن؟
نوباوه در ادامه به مخالفتش با سخنان طائرپور اشاره کرد و گفت: من در صحبتهایم مصداق آوردم اما خانم طائرپور از گفتن مصداق خودداری میکند. شما بگویید کدام فیلم جلویش را گرفتند که جریان ساخت آن کاملا درست بوده. این یک روش در سینمای ما است تصویب کن و چیز دیگری بساز. این بد است. فرمایشات شما قشنگ است اما سخنرانی است. من سناریو فیلم عصبانی نیستم را دیدم آیا فیلم با سناریو مطابقت دارد؟ کیانوش عیاری عزیز ما است و من دست فیلمسازان را میبوسم اما هنرمند وقتی حق دارد مشکلی را مطرح کند که قاطبه جامعه با آن درگیر باشد. باید یک تطابقی بین فیلم و جامعه وجود داشته باشد. شما یک کشور را نشان بدهید که نظارت بر محتوا در سیاست فرهنگیاش وجود نداشته باشد. در آمریکا هم فیلمی مثل مصائب مسیح بسیار مشکل ایجاد کرد و جلوی اکرانش رادر بسیاری از سینماها گرفتند. شما می گویید در مسایل فرهنگی هیچ نوع نظارتی نباشد؟ مسئله این است همه افراد با نیت خیر فیلم اجتماعی نمیسازند.
طائرپور در ادامه گفت: در کشورهای دیگر سندیکاها مجوز می دهند و بحث اقتصادی مطرح است. فیلمها را درجهبندی میکنند و اکران میکنند. اگر تخلف اداری درباره عصبانی نیستم صورت گرفته وظیفه ارشاد است که رسیدگی کند، اما ما میدانیم اظهار نظرهای شما روی ارگانهایی مثل حوزه هنری و شهرداری تاثیرگذار است. قبول کنید پشتیبانی روانی مجلس بیتاثیر نبوده است.
نوباوه در پاسخ تاکید کرد: یک مورد تخلف نبوده است. من نایب رئیس کمیسیون فرهنگی هستم، عضو کمیته رسانه هستم. یک مورد بیاورید و به من بگویید. یک مثال بزنید. جالب اینجاست جوی که ساختند روی شما که از فرهیختگان هنر هستید تاثیر منفی گذاشته است چه برسد به مردم. میخواهند مجلس را جلوی هنرمندان قرار دهند و مجلس را دلیل مشکلات سینما جلوه دهند. ما کارمان حفظ صیانت فرهنگی کشور است خبط و خطا ببینیم باید تذکر بدهیم. وزیر بهداشت مواخذه می شود که چرا گفته روغن پالم در شیر وجود دارد چون صادرات مختل شده است. من باید صیانت کنم از کشورم. گرفتن پروانه ساخت و ساختن یک فیلم دیگر و در نهایت مخالفت در برخی افراد شیوه کاری شده است. شما در کلیات بسیار خوب صحبت کردید. قانون منافع ملی و جمعی دارد حال می توان آن را تحمیل هم تعبیر کرد. فضایی که ساخته شده علیه نظام و حاکمیت و علیه مردم است. ما در حوزه فرهنگ رصد میکنیم و آسیبها را میبینیم و به مسئولین انتقال میدهیم اما به گونهای جو ایجاد کردند که انگار مجلس که مهمترین نهاد نظارتی کشور است، عامل مخرب فرهنگ کشور است و باهنرمند مخالفت میکند.
فرشته طائرپور کلام خود را با نجات بخشی نسل آینده به پایان برد و گفت: مهم جوانها و کودکان هستند. این نسل ایزوله پای کامپیوتر و دراتاق ها هستند و عمده دغدغه ما سینماگران این است که کمک کنیم نسل بعدی را نجات بدهیم از این هجمههایی که صورت می گیرد.
بیژن نوباوه هم در پایان گفت: من همه هنرمندان را دوست دارم و ته دل ما خدمت است. اگر اختلاف سلیقه پیدا میکنیم هم راه دارد. آن که خدمت نمیکند معلوم است. آن کسی که فکر می کند خدمت میکند اما با سلیقه جمعی و فرهنگ جامعه تعارض پیدا میکند امیدوارم بیشتر فکر کند و اعتقاد دارم ضعیفترین فیلمساز که در کشور ما است به مراتب ارزشش بالاتر از فیلمسازی است که فرهنگ ما را نمیشناسد .
پایان پیام/
نظر شما