به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر محمدمهدی عبد خدایی دبیرکل حزب فداییان اسلام در اختتامیه همایش پیشآهنگ جهاد و شهادت که عصر دیروز در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد گفت: شعرای زیادی در زمان نواب صفوی در موردش شعر گفتند اولین شعر را از فخرالدین حجازی در سال 1330 شنیدم.
دکتر عبد خدایی ادامه داد: 15 ساله بودم که گفتند فداییان اسلام آزاد شدهاند دلم میتپید و به تهران امدم و به ابن بابویه رفتم حجازی را دیدم که قصیدهای در مورد فداییان اسلام گفته است.
وی خاطرنشان کرد: در زندان که بودم شعری در مورد نواب صفوی گفتهام شما دچار ان شکنجهها نشدید اما ما شدیم تحقیر شدیم و شلاق خوردیم.
دبیرکل حزب فداییان اسلام اظهار داشت: 21 ساله بودم که مرا آورده بودند پرونده خوانی میخواستم به دستشویی بروم به افسر گفتم و او در جوابم گفت: دستشویی ما پنجره ندارد نفهمیدم بعد که مرا زندان بردند گفت میخواستی فرار کنی فهمیدم که یک توده ای از پنجره دستشویی فرار کرده است مرا شلاق زدند وقتی روز بعد خواستند دوباره مرا شلاق بزنند شلوارم به پوستم چسبیده بود دلشان به حالم سوخت و شلاق نزدند.
این محقق و تاریخ دان یادآور شد: دوباره شعری گفتم و مرا به مجرد بردند هر چه کتک می خوردم و شکنجه می شدم باز هم به شاه بد و بیراه می گفتم و 8 سال زندانی کشیدم.
عبد خدایی بیان کرد: این محفل ادبی است ما همان موقع هم ادبیات و اشعار ایینی داشتیم اشعار ایینی در تاریخ ما سابقه دارد زیرا مردم ما شاعر هستند.
وی با تاکید بر جمعآوری فولکورها عنوان کرد: ما باید ادبیات های عامیانه و فولکورها را جمع اوری کنیم زیرا که در انقلاب موثر بوده اند ادیبان تاریخ را ورق می زنند و ان را می سازند.
پایان پیام/
دکتر عبد خدایی ادامه داد: 15 ساله بودم که گفتند فداییان اسلام آزاد شدهاند دلم میتپید و به تهران امدم و به ابن بابویه رفتم حجازی را دیدم که قصیدهای در مورد فداییان اسلام گفته است.
وی خاطرنشان کرد: در زندان که بودم شعری در مورد نواب صفوی گفتهام شما دچار ان شکنجهها نشدید اما ما شدیم تحقیر شدیم و شلاق خوردیم.
دبیرکل حزب فداییان اسلام اظهار داشت: 21 ساله بودم که مرا آورده بودند پرونده خوانی میخواستم به دستشویی بروم به افسر گفتم و او در جوابم گفت: دستشویی ما پنجره ندارد نفهمیدم بعد که مرا زندان بردند گفت میخواستی فرار کنی فهمیدم که یک توده ای از پنجره دستشویی فرار کرده است مرا شلاق زدند وقتی روز بعد خواستند دوباره مرا شلاق بزنند شلوارم به پوستم چسبیده بود دلشان به حالم سوخت و شلاق نزدند.
این محقق و تاریخ دان یادآور شد: دوباره شعری گفتم و مرا به مجرد بردند هر چه کتک می خوردم و شکنجه می شدم باز هم به شاه بد و بیراه می گفتم و 8 سال زندانی کشیدم.
عبد خدایی بیان کرد: این محفل ادبی است ما همان موقع هم ادبیات و اشعار ایینی داشتیم اشعار ایینی در تاریخ ما سابقه دارد زیرا مردم ما شاعر هستند.
وی با تاکید بر جمعآوری فولکورها عنوان کرد: ما باید ادبیات های عامیانه و فولکورها را جمع اوری کنیم زیرا که در انقلاب موثر بوده اند ادیبان تاریخ را ورق می زنند و ان را می سازند.
پایان پیام/
نظر شما