«ادب» را بر«ادبیات» برمی گزینم

خبرگزاری شبستان: دکتر میر جلال الدین کزازی درباره گزینش واژه ادب پارسی بر ادبیات پارسی، گفت: من هر دیدگاه و پسندی که داشته باشم هنگامی که به این دو واژه می رسم ادب را بر ادبیات برمی گزینم.

به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر میرجلال الدین کزازی استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی با حضور در خبرگزاری شبستان، به پرسش های متنوعی در زمینه موقعیت زبان فارسی در دوران کنونی پاسخ گفت.

 

وی در ابتدای سخنان خود، گفت: شادمانم که در میان دوستان خبرگزار و دست اندرکاران آگاهی رسانی هستم. با خبرگزاری شبستان دیریست آشنایی دارم چون هر ماه یک بار یا چند بار خبرگزاران آن با من در پیوند هستند.

 

دیروز تنی چند از دانش آموختگان میهمان من بودند گفتم من بر نهاده ام که بامدادان فردا در خبرگزاری شبستان باشم، گفتند این خبرگزاری به تازگی در کار شده است. پاسخ دادم نه سالهاست که در کار است. تا آنجا که من می دانم سرشت و ساختاری فرهنگی دارد و به زمینه های سیاسی نمی پردازد؛ از همین روست که آن آوازه را که باید داشته باشد نیافته است. این خبرگزاری در پی آوازه نیست، به کاری که می کند آگاهانه باور دارد و به فرهنگ می پردازد ویژگی این نوع ساختار فرهنگی این است که می پرورد و می گسترد.

 

کزازی در ادامه افزود: اگر کاری فرهنگی داشته باشی باید به سامان و روشمند رفتار کنی فرهنگ به نهالی می ماند که باغبان در زمین می کارد. این نهال زمانی بار می دهد که دیری بپاید وگرنه آن نهال از میان خواهد رفت و هر جا آوازه افکنی و خودنمایی هست نشانی از فرهنگ در آنجا نیست؛ بنابراین این ناشناختگی یکی از خجستگی ها و شایستگی های خبرگزاری شماست، شما نهال را کاشته اید و روزگاری برخواهد آمد، شاخه خواهد گسترد و هزاران برگ پدید خواهد آورد، آن درخت تناور و شکوفا صدها سال بر جای خواهد ماند بنابراین من به شما فرخ باد می گویم و خبری را که در خبرگزاری فرهنگی روییده می شود، خبر سبز می نامم زیرا خبری شکفته و شاداب و روزآمد است .

 

کزازی در بخش دیگری از سخنان خود درباره چگونگی آشنایی خود با زبان و ادب فارسی، با بیان اینکه برای شناخت هر پدیده ای بهتر آن است که از نام آن پدیده  که آشناتر است کار را بیاغازیم و اندک اندک به ویژگی های ژرف تر آن برسیم، عنوان کرد: سخن ما از زبان و ادب فارسی است. آیا «ادب» بگوییم درست تر است یا «ادبیات».  بنا براین بهتر است  این گفتگو را با واکاوی این دو واژه بیاغازیم. ادبیات بر ریخت و ساختاری جمع است. واژه  ای خوشاهنگ و دلپذیر هم نیست. در طنزهایی به پاس ساختار آن را با لبنیات هم آهنگ می دانند، حال آنکه ادب واژه ای کوتاه، خوش آهنگ، خوش نواست و از سویی دیگر به گمان بسیار ادب با آنکه واژه ای است که امروز در زبان تازی به کار برده می شود در بن واژه ای ایرانی است.

 

وی اظهار داشت: ادب از« دب »با پیشاوند (ا) ساخته شده است و در نگاشتن این ریشه باستانی که گویا از زبان ایلامی به یادگار مانده است درریخت «دب» آمده و نمونه دیگراین ریخت «دبستان» است در واژه «دبیر» نیز این ریشه را می بینیم دبیر از دب با پساوند (ایر) ساخته شده است و در واژه «زریر» آنچه به زر می ماند، زرفام است. همین واژه را در "دپتر" یا "دفتر" می بینیم یا در دیوان. «دیوان» هم به معنی سخن نامه یا کتاب شعر است و هم به معنی نهادی دولتی است چون در این نهادها دانش آموختگان به کار می پرداختند.

 

این استاد برجسته زبان و ادب فارسی تصریح کرد: واژه های دیگر از این ریشه برآمده است. «دب» در ادب می تواند از این ریشه باشد. دب یا «آ» معنای واژه را نیرو می بخشد درنگی است بر این معنا واژه آواز از واژه با پیشاوند« ا»یا «آ» این واز که در آواز می بینیم در ریخت واژه کاربرد یافته ومعنای واژه را نیرو می بخشد و درنگی است بر این معنا.

 

وی خاطر نشان کرد: واژه آواز از «واز» با پیشاوند «ا» یا «آ» این « واز» که در آواز می بینیم در ریخت واژه کاربرد یافته است و در ریختی نوتر آن واژه در معنی «ور» یا «دعا» به کار رفته است. آیین «باژبرسم» نیز نوعی آیین دعاست که نیاکان ما همواره  تلاش کرده اند این این رسم و راه آیینی را به انجام برسانند. یزدگرد جان خود را بر سر این بایستگی می نهد آسیابان را می فرستد که شاخه« برسم» را بیابد و دشمنان او با این شیوه جایگاه او را می یابند.

 

وی یادآور شد: ریختی دیگر از این نوع را در واژه« پژواک» داریم. زبان شناسی امروز از واژه های «واژ» یا «واک» بهره می برند اما چرا آن پیشاوند در واژه آواز به کار رفته است زیرا آواز کارکردی ویژه دارد و ما هنوز آواز را به نوایی می گوییم که به شیوه هنری در زبان آورده می شود در پاره ای از واژه ها کاربردی واژگونه دارد نه تنها نیرو نمی بخشد بلکه متفاوت عمل می کند. من هر دیدگاه و پسوندی را که در این باره داشته باشم هنگامی که به این دو واژه می رسم ادب را بر ادبیات برمی گزینم.از این دید ساختاری، آن زیبایی و رسایی ای که واژه ادب دارد  در واژه ادبیات وجود ندارد. نکته نغز اینجاست ما گاهی واژه های گوهرین پارسی را در زبان های دیگر می یابیم مانند« کهربا». آنچنه را که ما به آن برق می گوییم در زبانهای دیگر کهربا  نامیده می شود.

 

 پایان پیام/

کد خبر 439888

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha