به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، «در انقلاب اسلامی هم غرب و هم شرق متوجه نشدند که چه عللی باعث وقوع آن شد، هنوز هم بعضی از استراتژیست های سیاسی امنیتی نظام سلطه اقرار به این دارند که ما نفهمیدیم بالاخره چه سلسله اتفاقاتی منجر به انقلاب اسلامی ایران شد.» این جملات بخش هایی از گفتگوی ما با محسن سلیمانی، نویسنده و استاد دانشگاه درباره چرایی و ماهیت انقلاب اسلامی است که مشروح آن از نظرتان می گذرد:
برای شروع بحث درباره تفاوت ماهوی نظریه انقلاب اسلامی با دیگر نظریات انقلابی در سطح جهان توضیح دهید.
انقلاب اسلامی یک انقلاب معنوی بود که با تئوری های رایج علوم سیاسی و جامعه شناسی در آکادمی های اروپایی و آمریکایی اصلا همخوانی ندارد و با هیچ تئوری نمی توان این انقلاب را تحلیل کرد، زیرا معمولا یا یک گروه، حزب و جریان خاص مردمی مانند کارگران یا بورژواها در آن انقلاب ها نقش داشته اند اما در انقلاب اسلامی توده مردم نقش داشتند و از همه اقشار اعم از کارمند، دانش آموز و همه طبقات فقیر و غنی بودند و چون در تئوری های رایج سیاسی معتقد به معنویت نیستند همه چیزشان را می خواهند با منابع مادی تجزیه و تحلیل کنند.
در انقلاب اسلامی ایران هم غرب و هم شرق متوجه نشدند که چه عللی باعث وقوع آن شد، هنوز هم بعضی از استراتژیست های سیاسی امنیتی نظام سلطه اقرار به این دارند که ما بالاخره بعد از 35 سال نفهمیدیم چه اتفاقی افتاد که در ایران انقلاب رخ داد.
آزادی بیان و اندیشه در نظام مردمسالاری دینی چه تفاوتی با نوع دولت های لیبرالی دارد و چگونه تحقق می یابد؟
تفکرات غیردینی مانند لیبرالیسم و کمونیسم چون مبتنی بر استدلال و منطق نیست عموما سعی می کنند با ایجاد ترس و وحشت و رعب، اعمال قدرت کنند اما در قالب کلمات زرین و زیبا همچون دموکراسی و آزادی بیان.
در پرونده غرب بمباران شیمیایی هیروشیما و ناکازاکی و زندان هایی مانند گوانتانامو و قاچاق انسان دیده می شود و همه این جنگ ها و خونریزی هایی که در جهان می بینیم برای آن است که آنها می خواهند اراده و خواسته های خودشان را به دیگران تحمیل کنند.
آنها مستبدترین افرادند و اصلا قائل به آزادی اندیشه نیستند و تفکری که مطرح می کنند هیچ پایه و اساس واقعی ای ندارد اما در تفکر توحیدی که تفکر اسلام است کرسی های آزاداندیشی به معنای حقیقی وجود دارد و ما در کرسی های آزاداندیشی که رهبری می فرمایند حقیقتا دوست داریم کسانی که خودشان پیش قراول تئوری های مارکسیست و یا لیبرالیست هستند مثل مارکس یا انگلس و سارتر و افراد امروزی ترشان بنشینند و مذاکره کنند تا معلوم شود حرف حسابشان چیست ؟
بنابراین، شعار آزادی اندیشه غربی صرفا در حد یک فریب است، اما در تفکر توحیدی با توجه به اینکه بر پایه فهم است و چون بر فهم جوامع حکومت می کند لذا بدنبال این است که حقایق برای مردم روشن شود .
امروز هم می بینیم نظام سلطه با بیداری اسلامی مخالف است، چرا که نظام سلطه فقط بر انسان یخزده و جاهل می تواند حکومت کند و اگر این افراد بیدار شدند دیگر این بیداری حاکمیت آنها را تحت الشعاع قرار می دهد.
هم اکنون گروهک های تکفیری متعددی در کشورهای همسایه ما فعال هستند، اقدامات این گروهک ها تا چه حد برای جلوگیری از پیشروی انقلاب در منطقه و جهان بروز و ظهور یافته اند؟
گروهک هایی مانند داعش و النصره و امثالهم معلول نظام سلطه هستند و اینها را اصلا برای مقابله با انقلاب اسلامی به وجود آورده اند. عامل بیداری ملت ها انقلاب اسلامی و ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، حرکت استشهادی و نیروهای مردمی مسلح در قالب سپاه، بسیج و نیروهایی که در حقیقت جنگ کلاسیک ندارند و جنگ نامتقارن دارند، است. اینها برای اینکه بتوانند این مقابله را با بیداری اسلامی انجام دهند نسخه بدلی ما را ایجاد کردند و در مقابل جمهوری اسلامی، دولت اسلامی را مطرح کردند .
در مقابل ولایت فقیه، خلیفه و خلافت را عنوان کردند و در مقابل حرکت استشهادی، حرکت انتحار را تعریف کردند و در مقابل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج النصره و داعش را مطرح کردند تا بتوانند اسلام هراسی را توسعه دهند.
آیا برای این ادعا شاهد و گواهی نیز دارید؟
بله، به عنوان مثال در حرکت استشهادی نقطه عطف آزادی، شناخت و انتخاب آگاهانه است که فرد برای دفاع از مردم مستضعف، علیه نظام سلطه عمل می کند، اما در حرکت انتحاری نقطه عطف جمود فکری، جهل و نافهمی است که فرد آلت دست نظام سلطه علیه توده های مردم و ملت ها قرار می شود.
نمونه دیگر اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مسلحی است که مبتنی بر تئوری های رایج نظام های دنیا که ارتش کلاسیک است، شکل نگرفته اما توانست ارتش های دنیا را زمینگیر کند.
لذا اینها برای جبهه گیری در مقابل ما آمدند داعش و النصره را تعریف کردند و تا تهدیدی برای ما ایجاد و به نوعی بیداری اسلامی را کنترل کنند، ولی موفق نشدند و شکست هایشان در صحنه روز به روز بیشتر می شود .
نمونه دیگر اینکه غرب مدعی دموکراسی است، دموکراسی ای که در آن خدا کاملا نفی می شود و حکومت مردم بر مردم را صحیح می دانند و همین را هم دروغ می گویند و احزاب، کارتل ها و تراست های بزرگ سرمایه داری هستند که بر مردم حکومت می کنند، داعش می گوید حکومت تنها از آن خداست و ما می خواهیم حکومت خدا بر مردم را اعمال کنیم!
ما نیز می گوییم حکومت از آنِ خدا است، تفاوت ما با آنها در چیست؟
این نکته ظریفی است، در تفکر داعش مردم هیچ جایگاهی ندارند و مردم را از دم تیغ می گذرانند اگر نخواهند به خواسته های آنان تن دهند. مردم باید تسلیم بوده و حق انتخاب نداشته باشند. مردم کلا نفی می شوند و از خدا هم به دروغ نقل قول می کنند.
اما در تفکر توحیدی ما هم واقعا خدا وجود دارد و هم مردم، چون میزان رای مردم است و این حاکمیت الهی فقط با خواست مردم ممکن می شود و اگر مردم نخواهند، امکان تحقق حکومت اسلامی وجود ندارد برای همین امام علی (ع) ولی و امیر بودند اما تا وقتی که مردم او را نخواستند، کار حکومت را نپذیرفتند.
براساس قاموس خلقت، مردم در نوع حکومت حق انتخاب دارند زیرا خداوند انسان را اشرف مخلوقات خلق کرده است و مردم باید بخواهند تا نخواهند امکان تحقق حکومت حق وجود ندارد و امام زمان (عج) هم منتظر این هستند که مردم بخواهند و خواستی حقیقی داشته باشند و لذا در این موارد است که بین تفکر انقلابی ما با داعش و حکومت های لیبرالی شکافی عمیق می یابد.
داعش و لیبرالیسم غربی ظاهرا رودرروی هم هستند اما در باطن لبه یک قیچی برای شکست اسلام ناب و انقلاب اسلامی بوده و برای مقابله با بیداری اسلامی گام بر می دارند.
پایان پیام/
نظر شما