به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان، نخستین کنگره 139 شهید دانشجوی استان، با اجرای سیدجواد هاشمی و مداحی حاج مجتبی رمضانی در فضایی آکنده از معنویت و صفا و با حضور خیل گسترده دانشجویان دانشگاه های کرمان و خانواده معظم شاهد و ایثارگر، شب گذشته(۲۹بهمن) در حسینیه ثارالله کرمان برگزار شد.
سیدجواد هاشمی، مجری این برنامه با بیان مطلبی راجع به بازی در «دولت عشق» که نقش شهید رجائی را داشته است؛ گفت: در آن مجموعه 23 شلاق واقعی خوردم؛ 12 سال از آن روزها می گذرد اما هنوز مویرگ های زیر قوزک پام بالاست در حالیکه شهید رجائی روزی هزار بار از آن شلاق ها خورد اما حسرت یک آخ گفتن را به دل ساواک گذاشت.
وی ادامه داد: اگر او و امثال او و شهدای دانشجو خون و جانشان را نمی دادند ما امروز عزت نداشتیم.
مجری نخستین کنگره شهدای دانشجوی استان کرمان با بیان خاطره ای دیگر گفت: علی کاظم از نیروهای بعث که کار او زدن تیر خلاصی به بسیجی های ما در جنگ بود و ۵۰۰ بسیجی ایرانی را به شهادت رساند در بخشی از خاطراتش میگوید:
شهدای ایرانی مستجاب الدعوه هستند. آخرهای جنگ بود که تیرخوردم و خون زیادی ازم رفته بود. ایرانی ها ما را محاصره کرده بودند، چشمانم تار میدید که متوجه شدم یک ایرانی به سمتم می آید و تیر خلاص می زند، نفسم را حبس کردم تا نفهمه زنده هستم. تا من را برگرداند ناگهان نفسم زد بیرون، تا فهمید زنده هستم جلویم نشست و من هم پیراهنم را به نشان اینکه اسیر شده ام جلویش گرفتم. دیدم عربی بلد است، بچه خوزستان بود.
پرسید اسمت چیه؟ گفتم علی، علی کاظم. گفت: تو اسمت علی هست و با ما می جنگی؟! شیعه هستی؟ گفتم آره. پرسید خانه ات کجاست؟ گفتم: نجف... تا گفتم نجف بغض این بسیجی ترکید و در حال گریه بود که گفت کجای نجف؟ گفتم اون کوچه ای که تهش به حرم حضرت علی علیه السلام می خوره. دیدم دارد گریه می کند.
بهم گفت: اسمت علی هست و شیعه هستی، خونه ات هم کنار حرم حضرت علی علیه السلام، عشق ما ایرانی ها است بعد داری با ما می جنگی؟؟! سرم را انداختم پایین، ولی توبه نکردم. بعد گفت: می دونی آرزوم چیه؟ گفتم: نه. گفت: آرزوم اینه که شهید بشم و به رسم شما من را دور ضریح خوشگل علی بچرخونن و رو به روی حرم امامم دفنم کنند.
پیراهنی که در دستام بود را گرفت و پوشید، داشت اشک می ریخت که یک باره گفت: برو آزادی! گفتم چرا؟ گفت چون شیعه هستی و اسمت علی هست، برو. پا شدم دویدم، دور شدم اما دیدم که هنوز نشسته و گریه می کنه، دویدم و از حال رفتم.
چشم که باز کردم دیدم در بیمارستان هستم. همه اقوام دورم بودند، پدرم گفت: علی کاظم، تو زنده ای؟ تعجب کردم، گفتم آره، چطور؟ گفت:ِ ما تورا دفن کردیم! تعجم بیشتر شد. ادامه داد: دیروز یک جنازه آمد که صورتش کاملا سوخته بود و نمی شد تشخیص داد اما لباس تو تنش بود و تو جیبش پلاک تو بود. ما هم به رسم اعراب بردیم و دور ضریح امام علی چرخوندیم در قبرستان درست رو به روی حرم امام علی دفنش کردیم.
به شدت اشک می ریختم، همه تعجب کرده بودند. خودم را انداختم پایین تخت، سجده کردم، گفتم: خدایا من کیا را کشتم! خدایا لعنت به من. آخر هم گفتم: خدایا یعنی توبه من را قبول می کنی؟
سید جواد هاشمی گفت: علی کاظم، آخر سر به سپاه بدر پیوست و همه خانواده اش را کشتند اما او گفت: تا ابد لبخند روی لبهایم نیامد.
در این کنگره علاوه بر رونمائی از اولین تمبر سه بعدی ویژه کنگره شهدای دانشجوی استان کرمان، همچنین از هفت عنوان کتاب پیرامون این شهدای والامقام رونمایی شد.
این کتابها شامل "مرهم دیدار" پیرامون خاطرات زندگی دانشجوی شهید محمد کاظم کیانی به قلم شهین تاجالدینی،"مسافر هور" پیرامون خاطرات زندگی دانشجوی شهید عینالله اعظمی نوشته راضیه شریعتی، کتاب "عبدالله" پیرامون خاطرات دانشجوی شهید ایرج فیروزی نوشته راضیه شریعتی، کتاب "شوق معراج" پیرامون خاطرات زندگی دانشجوی شهید علی اسماعیلی رنجبر نوشته راضیه صفری نسب، کتاب "پسر آسمان" پیرامون خاطرات زندگی دانشجوی شهید علیرضا رحمانی نوشته راضیه صفری نسب، کتاب "نامههای سید عباس" پیرامون خاطرات دانشجوی شهید سیدعباس امیرجهانشاهی نوشته آذر همتی و کتاب "فرهنگ اعلام 139 شهید دانشجوی استان کرمان" نوشته آذر همتی است.
گفتنی است، استان شهید پرور کرمان که بیش از 6 هزار شهید تقدیم نظام و انقلاب کرده است 139 شهید دانشجو دارد؛ در فرازی از وصیت نامه دانشجوی شهید ایرج فیروزآبادی، دانشجوی زیست شناسی دانشگاه شیراز آمده است: مسئولین آگاه باشید که خداوند ناظر بر اعمال و رفتار ماست؛ مبادا که از پست و مقامی که خون شهیدان در اختیار شما نهاده، پایگاهی برای خویش بسازید... مبادا که موقعیت شما سنگری برای ستمگران باشد.
پایان پیام/
نظر شما