تاملی در جنگ نرم؛ جهاد اکبر

جنگ سخت، برای حفظ« اسلام» بود و حفظ «جان مسلمین» اما درجنگ نرم نبردی نامرئی در جریان بود برای حفظ «خلوص اسلام»و حفظ «جانِ باور مسلمین». همانگونه که بعد از«جهاد اصغر» پیامبر(ص) آماده باش برای«جهاد اکبر» دادند...

  خبرگزاری شبستان: ارتباط و افتراق جنگ سخت و نرم هم برای شناسایی ماهیت شرایط الزامی است و هم برای آگاهی از تاکتیک دشمن.در مطلب زیر علیرضا معاف،سردبیر خبرگزاری شبستان،  به تحلیل شرایط طبیعی و غیر طبیعی به وجود آمده در جنگ نرم میپردازد و نحوه فرماندهی حضرت امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای در جنگ سخت و نرم را به تامل فرا میخواند:

 

تنگه احد انقلاب،فتنه قرآن های به نیزه
نمی دانم برای گذر از جنگ 8 ساله به فرماندهی حضرت امام (ره) به جنگ نرم 8 ماهه به فرماندهی حضرت آقا باید گذر از صدای آخرین چکاچک های شمشیر مالک اشتر پشت خیمه معاویه تا نیرنگ قرآن به نیزه کردن و فتنه حکمیت را مثال آورم یا گذر از روزگار غزوه بدر تا مسابقه تقسیم غنائم در تنگه احد. حکایت طبیعی دنیا و قوائد روان شناسی ما آدمیان همین است که در جنگ سخت، سخت متحد ایم و وقتی پای چرب و شیرین دنیا و غنایم جنگ به میان می آید نفس قدرت طلب و دنیاخواهمان دلمان را سست می کند.آن روزهای جنگ هشت ساله ،بحث «غنائم» در دل خوبان هم خطور نمی کرد و معمولی ترها (مثل من) هم ابراز آنرا بی کلاسی می دانستند و عجب موهبتی بود آن جنگ هشت ساله که طمع نگاه بیمار دلان بر کشورمان را تا سال ها کور کرد و اجازه نداد ضرورت خودسازی و کشیک نفس فراموش شود. معقول بود که وقتی گرد و خاکِ «خاکی» جبهه ها به واسطه شوکران 598 کنار زده شود احقاد و کینه های کهنه از زیر خاک سربرآورد. علما می گویند: «مکه جای نفاق نبود» قاعده این است که پس از «مدینه» جنگ نرم شروع می شود و شروع شد.


چرا گوش شنوایی نبود؟
در انقلاب امام خمینی(ره) هم پایان جنگ سخت  آغاز طمع نفاق بود و هست. تا حدی طبیعی است که در دوران رهبری امام خامنه ای شرایط به گونه ای شود که فضا برای تنفس و فعالیت منافق و نفاق بازتر شود و شد. گرچه دیده بان جبهه فرهنگی انقلاب گرچه در همان اولین سالهای جنگ نرم، اعلام خطر نمود اما گوش شنوایی نبود:
«دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط- فرهنگ فساد و فحشا- سعی میکند جوان های ما را از ما بگیرد، کاری که دشمن از لحاظ فرهنگی میکند،یک «تهاجم فرهنگی» بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگی» یک «غارت فرهنگی» و یک «قتل عام فرهنگی» است.»(دیدار با فرماندهان نیروهای مقاومت بسیج 22/04/1371 )
حال که امروز از پس تجربیات تلخ و شیرین جنگ نرم، مسئولین فرهنگی آن روز را رصد می کنیم خیلی برایمان عجیب نیست که چشم و گوش بینا و شنوایی نداشتند که سکوت مرگبار آنان در برابر فرمان جهاد ولی در راستای همان تحلیل قرآن است که می گوید: 

وَ یَقُولُ الّذینَ آمَنُوا لَوْ لا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فیهَا الْقِتالُ رَأَیْتَ الّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیّ‏ِ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلى‏ لَهُمْ. (محمد: 20)«و کسانی که ایمان آورده‌اند، می‌گویند: چرا سوره‌ای [درباره جهاد] نازل نمی‌شود؟‌ و اما چون سوره‌ای صریح نازل شد و در آن نام کارزار آمده، می‌بینی که در دل‌هایشان مرضی هست؛ مانند کسی که به حال بیهوشی مرگ افتاده، به تو می‌نگرند.»

بسیاری از مفسران مقصود از فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ را نفاق دانسته و چنین بیان کرده‌اند که این آیه درصدد توصیف منافقان و بیان نشانه‌های نفاق در ایشان است.

 

جنگ نرم: جهاد اکبر
جنگ سخت، برای حفظ« اسلام» بود و حفظ «جان مسلمین» اما درجنگ نرم نبردی نامرئی در جریان بود برای حفظ «خلوص اسلام» و حفظ «جانِ باور مسلمین». همانگونه که بعد از «جهاد اصغر» پیامبر(ص) آماده باش برای «جهاد اکبر» دادند جنگ پیچیده و چند جانبه ای که که به جنگ نرم موسوم شده برای فاتحان جهاد سخت نیز عرصه را سخت کرده بود و کرد. در فضای آزاد و رها اگر شبح دشمن را در جنگ نرم نبینی «شهوت» و «شهرت» و «شبهه» ما سلاحی می شود برای او، چنانکه شد. جنگ نرم را خود دشمن نیز اینگونه تعریف کرده؛«وا داشتن دیگران به کاری که ما می خواهیم!»(جوزف نای) ارتباط متقابلی میان تداوم سلطه و ترفند های فرهنگی وجود دارد.اسپنسر فیلسوف انگلیسی در این رابطه میگوید:«اخلاق و آداب و زبان وتمدن خود را به اقوام و مستملکات خود بیاموزید و سپس آنان را به حال خود رها کنید که «همیشه» از آن شما خواهند بود.»

به هرحال مهم ترین عنصر در صحنه «جنگ» شناخت دشمن است و جنگ نرم ما به طور کلی در برابر 3 دشمن مبنائا متحد در جریان بود و هست:
1-نفس اماره فردی و جمعی؛خود خواهی ها،دنیا طلبی ها،شهرت و شهوت جویی ها،دلبستگی هاو کینه های غیر ایدوئولوژیک و ....
2-جریان نفاق؛ نفاق سیاسی(ترس از نظام سلطه،طمع به نظام سلطه،مکر و خدعه نیرنگ در برابر امت اسلامی،و تعصب و عصبییت قومی و قبیله ای و گروهی و حزبی)و نفاق فکری (انحراف معرفتی) و ...
3- نظام سلطه غربی؛آمریکایی سازی جهان در قالب جهانی شدن،اظمحلال ارزش های دینی، اباحه گری افسار گسیخته،عادی سازی کرنش در برابر زورگویی ،استعمار فرا نو فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و .....


«درد»ام آرزوست!
اگر ادوات جنگ نرم هم چون جنگ سخت «سوزنده» بود فریب «دلربایی» اش را نمی خوردیم اما چه می توان کرد که سوزندگی جنگ نرم اعصاب حسی را از کار می اندازد و یک روزی می شود که تا 70% دچار سوختگی شده ایم اما احساس «درد» نداریم .«درد» از این بالاتر که «مسابقه خیرات» جای خود را به «رقابت احزاب» داد، سهم و سهم خواهی و غنیمت و غنیمت خواهی و گروه بازی و گروکشی و فشار و چانه زنی و رقابت دموکراتیک(!) و ... جای «جهاد» را گرفته بود.از «امت حزب الله» به هزاران شیوه مدرن جنگ روانی برگه رایی می ستاندند تا شعار «ایران برای همه ایرانیان» و «حقوق شهروندی» را سر دهند. مسلمان! «تکلیف» اسلامی ات را ادعا نکردی می خواهی مثلاً «حق» شهروندی ام را بدهی! اما چه خوب رهبری بودی آقا که ما «چمران» ندیده ها را به بهشت جبهه ها حواله دادی و چه حسرتی بر دل از راه برگشته ها و اصلاً در راه نبوده ها و از نیمه راه برگشته ها، گذاردی و حتی یکبار هم بر سر «مواضع عقیدتی» معامله نکردی.وقتی در دانشگاه ها تئوریزه کردند صیغه «توسعه غربی» را تنها چیزی که اصلاً مطرح نبود «عدالت علوی» بود و «حماسه حسینی» و «راه خمینی(ره)». گفتی انحطاط نه پیشرفت بله، غرب زدگی نه آزادی اندیشه بله، بهره مندی از دنیا بله ماتریالیسم نه، اصلاحات آمریکایی نه اصلاح بله،ذلت نه عزت بله...اما در جنگ نرم هم ما «مظلوم» بودیم.همانطور که در جنگ سخت هر عملی برای دشمن روا بود و برای ما نه، در جنگ نرم هم قاعده ما با دشمن فرق داشت و دارد.
 

تمایز قدرت نرم غربی از قدرت نرم اسلامی
در دید غربی، قدرت نرم ، تولید معنا برای جذب فکری و هدایت کنشی به طور جدی نه بوسیله که بر هدف منافع اقتصادی و ارتقاء قدرت قرار دارد و در فرایند اعمال قدرت نرم ، رسانه ها نقش بی بدیل و افسارگسیخته ای دارند. اما در تعریف اسلامی قدرت نرم ،گرچه استفاده از قدرت اقتصادی و قدرت سیاسی برای نشر و گسترش اندیشه ها بهره برده میشود اما دینامیزم و اصالت درونی اندیشه ای قدرت نرم حفظ میشود به طوریکه خلوص و ناب بودن پیام ها و اتقان استدلال های ایده ها بیش از تکرار گسترده رسانه ای اهمیت دارد. در حقیقت چون پایه قدرت نرم اسلامی ، «فطرت» انسان ها محسوب میشود ،نباید و اساسا نمیتوان «اختیار» وکشش طبیعی انسان ها به پیام های دینی را با اغراض اقتصادی وجنسی و «جذب» جبری رسانه ای-در اثر تکرار بسیار زیاد و توسل به روش های حرفه ای اما غیر اخلاقی- ، تحت الشعاع قرار داد. از نظر اسلامی قاعده «جنگ نرم» بر پایه «بصیرت افزایی» است نه «بمباران اطلاعاتی» چون اساس گرایشات حق، از فطرت خدایی است:
«فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذالک الدین القیم»(روم:30 ) «پس روی به جانب دین حنیف آور،آن فطرت خدایی که مردم را برآن نظرات آفریده ودر آفرینش خدا تبدیلی نیست.این دین قیم واستوار حق است.»
گرچه منابع قدرت و ثروت باید در جهت اندیشه ها و پیام ها به کار بیافتد و در این راه از ابزار رسانه نیز بهره گرفته شود اما اثرگذاری اصلی و نهایی در اثر تطابقت اندیشه ها با «فطرت» انسان ها حاصل میشود.فرمایش حضرت امام علی (ع) در خطبه 109 نهج البلاغه را همواره به یاد داشته باشیم، که حضرت فرمودند: «و کلمه الاخلاص فانها الفطره»(وکلمه اخلاص که فطرت است) پس بنابر این اخلاص در اعمال وبه کارگیری قدرت نرم ، نقطه اساسی متمایز کننده در روش های اعمال «قدرت نرم »از دید غربی با دید اسلامی است.به طور خاص، عنصر «بصیرت» که توسط حضرت آقا بارها و بارها در حوادث پس از انتخابات ایران بر آن تکیه شد ، از تبدیل شدن مردم ایران به عناصری صرفا ناظر و غیر فعال جلوگیری کرد. پروژه «منفعل سازی توده های مردمی» که خاصیت عمومی حجم بالای پیام های متکثر رسانه ای است با ابزار بصیرت خنثی شد. اما به طور عام هم مدل حکومتی ولایی بنا به اصول «عدالت سیاسی» بیش از آنکه بر مبنای شعارغربی« دانستن حق مردم است » بنا شده باشد بر اصل بصیرت و «فهمیدن حق و تکلیف مردم است» بنا نهاده شده است.از این جهت حضرت آقا مظلوم بود و هست که بسیاری از گفتنی ها را نباید گفت.

 

598 ای در کار نیست ؛ قطع نامه جنگ نرم را آقا هرگز نمیپذیرد!
اگر امام خمینی(ره) نگفته بود :«اسلام تمامش سیاست است.» گریه شب 19 و شب 21 ماه مبارک چیزی بر معرفت ما بر غربت سیاسی امیرالمومنین(ع) اضافه نمی کرد، اما چون بود، چون بصیرت بود «امت» نگذاشت حکمیت بر آقا تحمیل شود.در جنگ نرم، ائتلاف بیعت شکنان با سلطنت طلبان شبیه بیعت آل زبیر با آل سفیان بود و شرایط نظیر صحنه صفین.اتفاقاً گفتمان و خط ولایت پیروز هم شد اما چه کنیم که عمروعاص های زمانه قرآن بر نیزه کردند و 8 ماه غائله را به راه انداختند. اگر همان گریه های با معرفت مردم در شب 19 ام و 21 ام نبود بعید می دانم غلاف شمشیر خواص خود منتسب کرده به رهبری، شکسته می شد و بحث حکمیت شکست نمی خورد.اگر قدرت و کارایی «ارتش 20 میلیونی» خودجوش را در جنگ سخت نمی دیدیم به تدبیر نمی افتادیم که در جنگ نرم 60 میلیون سپاهی باشیم در برابر ائتلافی از خودی نماها و خارجی ها.اگر سند سیاه صلح نامه جنگ نرم را نتوانستند بر ولی زمانه تحمیل کنند از تحلیلی است که امت از 598 تحمیلی به دست آورد. وقتی «امت» تحلیل داشته باشد،«امام» تحمیل را نمی پذیرد. پدر پیر ما وقتی پرچم را به دست این پیر برنا می سپرد احراز کرده بود صلابت مومنانه چون کوهش را که گفت؛ «من با دلی آرام و قلبی مطمئن...»

 

پایان پیام/

 

کد خبر 44089

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha