خبرگزاری شبستان: سرنوشتی که امروز بر سر فرش ایرانی به عنوان نماد و سمبل "صادرات غیر نفتی ایران" به ویژه در پنج دهه گذشته آمده در دل خود حاوی نکات تلخ و تیرهای است که اگرچه بررسی آنها آزاردهنده است اما برای روشن نمودن وضعیت امروز عقبنشینی تولید ملی در هجوم کالاهای چینی گریزناپذیر به نظر میرسد.
مطابق با آمارهایی که متولیان و مسئولان ارایه میکنند دو دهه پیش، ارزش صادرات فرش ایران حدود یک میلیارد و 800 میلیون دلار بوده در حالی که این چند ساله میزان صادرات فرش کشور به کمتر از 400 میلیون دلار رسیده است که وضعیت هشدارآمیزی را پیش روی ما میگذارد.
اما پاسخ به این سؤال که چرا فرش دستباف ایرانی به چنین وضعیت غمباری گرفتار آمده است تا حدودی پاسخ این پرسش را نیز روشن میکند که چرا تولید ملی گام به گام در برابر واردات اجناس چینی عقبنشینی میکند؟
اگر صورت مسئله را کمی جامعتر طرح کنیم باید بگوییم فرش به عنوان نماد صادرات غیرنفتی کشور سالهای سال بزرگترین مزیت کشور به عنوان یک "هنر- صنعت" بوده اما وقتی بازرگانها، صادرکنندگان، طراحان، فرشبافها، فعالان و سیاستگذاران هر کدام به مثابه جزیرههای مجزا از هم عمل میکنند و مثل بیگانگانی که به ضرورت معیشت، منفعت یا مسئولیت دست به دست هم دادهاند نمیتوان انتظار داشت که دیگران بنشینند و صرفا ناظر این رخوت، کندی و آشفتگی ما باشند.
وقتی چین شهر ایرانی میسازد
بازار صادرات امروز در دنیا یک بازار پیچیده، چندوجهی و مبتنی بر منافع ملی هر کشور است، بنابراین هر کشوری در این بازار خواهد کوشید از دستاوردها و مزیتهای کشورهای رقیب در به دست آوردن سهم آنها از بازار استفاده کنند. توجه کنید که امروز وقتی به آمارها نگاه میکنیم میبینیم که سهم ایران از بازارهای صادراتی فرش دستباف به یکچهارم سهم دو دهه پیش رسیده است، حال میتوان حدس زد که چه اتفاقی در این میان افتاده است.
آیا کشورهای همسایه ما نظیر پاکستان، ترکیه و البته چین بیکار مینشیند و چشم خود را بر این درآمدهای قابل توجه میبندند؟ بسیار نکته عبرتآموز و عجیبی است که در اخبار میشنویم چین اقدام به ساخت شهرهایی به نام کاشان، اصفهان، کرمان و تبریز کرده است تا وقتی فرش و نقشه کپی شده ایرانی را در بازارهای جهانی با قیمت پایینتر ارایه میکند و به اصطلاح دروغ هم نگفته باشد و هنگامی که به فرض محال کشورمان خواست در مجامع بینالمللی موضوع سرقت هنری- صنعتی از فرش ایران از سوی چینیها را دنبال کند، عملا دستش به جایی نرسد، چرا که چینیها شهر یا شهرکهایی به نام کاشان و اصفهان و تبریز و کرمان را ساختهاند و بافندگان و بازرگانان چینی با الگوبرداری از فرش دستباف ایرانی، تولیدات خود را به بازارهای بینالمللی عرضه میکنند.
اما وقتی این پرسش جلوی ما قد میکشد باید تمام صورت مسئله را در کارگر ارزان چینی خلاصه و هیاهوهای وجدان خود را ساکت کنیم که تا وقتی کارگر ارزان چینی وجود دارد فرش کپی شده از سوی چینیها روانه بازار خواهد شد؟
آیا هیچ حلقه اتصالی در این زمینه نقش بازی نمیکند؟ چه کسانی متوجه شدهاند که فرش دستباف ایران قابلیت کپی کردن و تولید و جذب درآمد را دارد؟ آیا کودکان و نوجوانان و دختران دستباف چینی به چنین کشفی نایل آمدهاند؟ چه کسانی بسترهای لازم برای تجهیز، فراهم آوردن امکانات و ارایه آموزشها به چینیها را در دستور کار خود قرار دادهاند؟
کدام بازرگانها و تجار با ایجاد شبکههای ارتباطی در تجارت بینالملل به تدریج فرش ایرانی را به انزوا کشاندهاند؟
آیا صورت مسئله را میتوان در یک مؤلفه و گزینه به نام کارگر ارزان چینی خلاصه کرد یا اینکه نه، اگر درست تدبیر میکردیم و سیاستگذاری سنجیدهای را در دستور کار خود قرار میدادیم و با چشمانی باز متوجه قابلیتها و توانمندیهای بومی و ظرفیتهای بازارهای بینالمللی بودیم میتوانستیم در برابر ترفندهایی که کشورهای همسایه و چین برای بدست آوردن سهم ایران از بازار صادرات فرشهای دستباف به کار میبندند مقاومت کنیم و در گام بالاتر با تدبیرهای پویا آنها را به حوزه انفعال بکشانیم.
ورود کالای چینی با نام برند ایرانی
برای اینکه فضای موضوع بیشتر روشن شود و بدانیم متأسفانه برخی از تولیدکنندگان و واردکنندگان عملا به منافع ملی کشور در عرصه تولید و صادرات چه ضربههایی میزنند باید یادآور شویم که متأسفانه چند صباحی است نه تنها ورود کالاهای ارزان و بیکیفیت چینی در دستور کار واردکنندگان قرار گرفته و عملا کشور را به انبار اجناس بنجل چینی تبدیل کرده است بلکه آنسوتر و در یک اقدام تأسفبرانگیز برخی از تولیدکنندگان به بهانه نبود امنیت اقتصادی و صرفه لازم برای تولید به قیمت تعطیلی واحدهای تولیدیشان پیشنهاد چینیها برای تولید محصولاتشان در خاک چین با نام برند ایرانی را میپذیرند.
در این میان هزاران کارگر و متخصص ایرانی عملا با تعطیلی واحدهای تولیدی مواجه میشوند و آنسوتر چشمبادامیها کالای چینی را به نام کالای ایرانی وارد کشور میکنند، اقدامی که قطعا آثار و تبعات سنگین اجتماعی و فرهنگی را به دنبال دارد.
پایان پیام/
نظر شما