به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری شبستان، حضرت آیت الله خامنه ای مقام مظعم رهبری، علاوه بر این که سال ۹۳ را سال اقتصاد نامگذاری کردند در بیانات متعددشان تاکیدات زیادی بر اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی و توجه ویژه مسئولان نظام بر حل مشکلات اقتصادی داشتند. از جمله بیانات و تاکیدات معظم له بر حل معضلات اقتصادی در سالی که پشت سر گذاشتیم به شرح زیر است:
ديدار اعضاى ستاد بزرگداشت روز ملّى مهندس
سعى كنيد كه اين فشار واردات بر كشور را كم كنيد؛ اين يك مسئلهى واقعاً مهمّى است. امروز فشار واردات، كشور را دارد از پا درمىآورد؛ بهانههاى مختلفى هم وجود دارد. مثلاً مسئلهى قاچاق؛ رقمهايى كه اين روزها ميگويند، رقمهاى عجيبوغريبِ گيجكنندهى بيست و چند ميليارد قاچاق است. واقعاً سر انسان گيج ميرود. خب، حالا آنوقت به بهانهى اينكه قاچاق نشود، پس ما راه را باز كنيم كه از طريق قاچاق نيايد، از طريق گمركات بيايد كه ما بتوانيم سودى هم ببريم؛ اين به نظر من منطق قوىاى نيست؛ كارى كنيد كه محصولات كشور مقهور واردات نشود. اين محصولات همان محصولاتى است كه در اين بخشهاى مختلف بهوسيلهى جوانهاى بااستعداد ما، مردان مؤمن ما، تواناى ما، بعضاً نابغهى ما دارد بهوجود مىآيد و توليد ميشود. اين يك نكته است كه به نظر من بسيار مهم است.
در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین
یکى از افراد هیئت مذاکرهکننده چندى پیش حرف خوبى زد، گفت اگر به توافق هم نرسیدیم، آسمان به زمین نمىآید، دنیا به آخر نمیرسد؛ خب، نشود. حرف درستى است. ما آنچنان که حالا آنها خیال کردند، ضرر نمیکنیم؛ تصوّر کردند که اگرچنانچه چنین بشود، چنان خواهد شد؛ نه، راه حل وجود دارد، راه حل همین اقتصاد مقاومتى است که ضربههاى دشمن را اوّل کم اثر میکند، کاهش میدهد که این مالِ کوتاهمدّت است، در میانمدّت و بلندمدّت به حرکت عظیمِ مردم اوج میدهد. اقتصاد مقاومتى اینجورى است. آنکسانى که صاحبنظر در زمینهى اقتصادند، بعد از آنکه ما اقتصاد مقاومتى را اعلام کردیم، قضاوتشان این بود. ما راه حل داریم، آنها راه حل ندارند.
دیدار با مسئولان نظام
برنامههاى اقتصادى براساس و با فرض ماندن تحریمها بایستى برنامهریزى بشود و تعقیب بشود و تحقّق پیدا بکند. فرض کنیم که این تحریمها ذرّهاى و سرِ سوزنى کم نخواهد شد؛ که حالا خود آنها هم همین را میگویند. آنها هم میگویند که تحریمها دست نخواهد خورد، حتّى از حالا شروع کردند که اگر در زمینهى هستهاى هم به توافق برسیم، معناى آن این نیست که همهى تحریمها برداشته خواهد شد؛ هنوز چیزهاى دیگرى هم هست؛ این همان حرفى است که ما همیشه میگفتیم. من بارها در همین جلسه و جلسات گوناگون دیگر عرض کردهام که [موضوع] هستهاى بهانه است؛ مسئلهى هستهاى هم نباشد، یک بهانهى دیگرى مىآورند: مسئلهى حقوق بشر هست، مسئلهى حقوق زنان هست، مسائل گوناگون فراوان را میسازند؛ جعل کردن و بهانهگیرى که خیلى مایهاى نمیخواهد، دستگاه تبلیغاتى و امپراتورى تبلیغاتى هم که در اختیار آنها است. بنابراین، علاج مسئلهى تحریم، عبارت است از همین اقتصاد مقاومتى؛ که حالا من بعد چند جملهاى را در این زمینه عرض خواهم کرد.
در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی
امّا در مورد برنامهى ششم که در واقع باید آماده بود براى اینکه این برنامهى ششم تهیّه بشود، فراهم بشود و بیاید. برنامهى ششم یعنى سیاستهاى پنج سال کشور تدوین خواهد شد؛ شما نقشهى راه عملى براى پنج سال کشور را در این برنامهى ششم انشاءالله تدوین خواهید کرد. سه نقطهى اصلى - البتّه برنامه باید جامع باشد - وجود دارد: یکى اقتصاد است که تکیه روى اقتصاد مقاومتى در آن برنامه باید تجلّى پیدا کند. یکى مسئلهى فرهنگ است؛ هر جا میگوییم فرهنگ، مقصود ما از فرهنگ، یعنى فرهنگ انقلابى، فرهنگ اسلامى، یعنى ایجاد حرکت فرهنگى بر مبناى اسلام و بر مبناى ارزشهاى اسلامى و حرکت دادن جامعه به معناى حرکت فرهنگى به سمت اهداف اسلامى، تقویت فرهنگ اسلامى و باور اسلامى و آداب اسلامى و اخلاق اسلامى و سنّتهاى اسلامى؛ فرهنگ این است. اینجور نیست که به هر شکلى ابزارهاى فرهنگى در کشور بهوجود آمد، ما خوشحال بشویم که بله، فرهنگ پیشرفت کرده؛ نه، پیشرفت فرهنگ و تکیهى روى فرهنگ به معناى فرهنگ انقلابى است، فرهنگ اسلامى است، فرهنگ دینى است، تقویت ارزشهاى انقلابى و اسلامى است؛ این مراد ما است و این آن چیزى است که مورد انتظار از من و شما - به عنوان سربازان این انقلاب - است که باید سینهمان را سپر کنیم و براى انقلاب کار کنیم. و سوّم علم؛ حرکت علمى در کشور خوب آغاز شده است؛ بحمدالله در این سالها، در این ده دوازده سال حرکت خوبى در کشور بهوجود آمده؛ این حرکت مطلقاً نباید کُند بشود، بلکه باید سرعت و شتاب بگیرد. خیلى از افتخارات ملّى و بخش مهمّى از عزّت ملّى و بخش قابل توجّهى از ثروت ملّى به برکت علم بهدست مىآید؛ مسئلهى علم و تحقیق و پیشرفت در بخشهاى گوناگون علمى و کشف سرزمینهاى ناشناختهى دانش، براى کشور خیلى مهم است؛ این هم انشاءالله باید در برنامه مورد توجّه قرار بگیرد.
دیدار با مردم ایلام
اقتصاد مقاومتى یعنى ما اگر به نیروى داخلى، به ابتکار جوانها، به فعّالیّت ذهنها و بازوها در داخل، تکیه کنیم و اعتماد کنیم، از فخر و منّت دشمنان خارجى، خودمان را رها خواهیم کرد؛ راه درست این است. معناى اقتصاد مقاومتى این است که ما نگاه کنیم، ظرفیّتهاى بىپایانى را که در داخل هست جستجو کنیم، شناسایى کنیم، با برنامهریزى درست و صحیح این ظرفیّتها را فعّال کنیم، این استعدادها به کار گرفته بشوند. من یکى دو روز پیش گفتم در یک دیدارى؛ هرجایى که ما به ابتکار و استعداد جوانانمان تکیه کردیم، آنجا ناگهان مثل چشمهاى جوشید، شکوفا شد؛ در قضایاى مربوط به مسائل هستهاى، در قضایاى مربوط به مسائل دارویى، در درمانهاى گوناگون، در سلّولهاى بنیادى، در نانو، در این برنامههاى صنعتىِ دفاعى، هرجایى ما سرمایهگذارى [کردیم] و به این نیروى جوان و علاقهمند و مؤمن و بااخلاص داخلى تکیه کردیم و به او ارج نهادیم، کارمان پیش رفت؛ خب، به این برسیم. مسائل اقتصادى هم همینجور است؛ ظرفیّتهاى اقتصادى باید فعّال بشود؛ این راه پیشرفت کشور است. آنوقت کشور، هم از لحاط مادّى و اقتصادى، هم از لحاظ اعتبار بینالمللى، هم از لحاظ عزّت ملّى و اعتمادبهنفس ملّت ایران، و هم از لحاظ معنوى و اخلاقى و روحى پیشرفت خواهد کرد.
در دیدار با کارگران گروه صنعتی مپنا
»عزم ملّی و مدیریّت جهادی» در سال ۹۳ بهعنوان شعار مطرح میشود، امّا این چیزی نیست که مربوط به سال ۹۳ باشد؛ این هویّت ما است، این حیثیّت ما است، این آیندهی ما است، این ترسیمکنندهی سرنوشت ما است. اگر عزم ملّی بود، اگر مدیریّت جهادی بود، اقتصاد هم پیشرفت میکند، فرهنگ هم پیشرفت میکند؛ و ملّتی که اقتصاد پیشرفته داشته باشد و فرهنگ پیشرفته داشته باشد، در اوج قرار میگیرد و تحقیر نمیشود. ما را قبل از انقلاب دهها سال تحقیر کردند؛ ملّت ایران با این سابقه، با این تمدّن کهن، با اینهمه میراث فرهنگی عمیق، با اینهمه دانشمند در رشتههای مختلف در طول تاریخ، کارش به جایی رسید که حاکمان این ملّت برای کارهای اساسی کشور باید میفرستادند سفارت انگلیس و سفارت آمریکا، از سفیر انگلیس و سفیر آمریکا اجازه میگرفتند؛ تحقیر یک ملّت بیشتر از این؟ آن روزی که در اروپا و غرب از دانش خبری نبود، آن روزی که جهل به معنای واقعی کلمه بر آن کشورها حاکم بود، ایران، فارابیها و ابنسیناها و محمّدبن زکریّای رازیها و شیخ طوسیها و این شخصیّتهای عظیم را به دنیا عرضه کرده است؛ این میراث ما است، این گذشتهی ما است، ما نباید تحقیر میشدیم؛ ما نباید اجازه میدادیم که قدرتهای غارتگر جهانی بیایند اقتصاد ما را در دست بگیرند، نفت ما را ببرند، منابع ما را تصرّف بکنند، از لحاظ سیاسی و اجتماعی هم ملّت ما را تحقیر بکنند؛ امّا این اتّفاق افتاد. اگر ملّت ایران بخواهد جایگاه شایستهی خود را پیدا بکند، این جایگاه تعریفشده است. من مکرّر گفتهام، ملّت ما باید به جایی برسد که دانشپژوهان عالَم، برای اینکه به قلّههای علم دست پیدا کنند، مجبور باشند زبان فارسی یاد بگیرند؛ این یک جایگاه تعریفشده است. ما ممکن است پنجاه سال دیگر به اینجا برسیم؛ باشد. اگر بخواهیم به این جایگاه تعریفشده دست پیدا بکنیم، راه آن این است که از دانش، از هوش، از قدرت تحرّک بالا، از قدرت ابتکار و از عزم راسخ در همهی بخشها استفاده کنیم و بهره بگیریم. باید اقتصاد را بالا آورد، و بالا آمدن اقتصاد بدون رشد فرهنگی، نه ممکن است، نه مفید؛ فرهنگ هم بایستی تعالی پیدا کند، ترقّی پیدا کند. بنابراین شعار امسال، شعار زندگی ما است، شعار همیشگی ما است.
در حرم مطهر رضوی در ابتدای سال 93
اقتصاد مقاومتی یعنی آن اقتصادی که مقاوم است؛ با تحریکات جهانی، با تکانههای جهانی، با سیاستهای آمریکا و غیر آمریکا زیرورو نمیشود؛ اقتصادی است متّکی به مردم. سه سؤال درمورد اقتصاد مقاومتی که در حقیقت اقتصاد مقاوم است، وجود دارد؛ من این سه سؤال را مطرح میکنم. سؤال اوّل این است که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست؟ خصوصیّات مثبت آن و خصوصیّات منفی و سلبیِ آن چیست؟ سؤال دوّم: آیا اقتصاد مقاومتی که داریم شعار آن را میدهیم، تحقّقپذیر است، ممکن است، یا نه، خیالات خام است؟ سؤال سوم: اگر تحقّق اقتصاد مقاومتی ممکن است، الزامات آن چیست، چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ امروز من به این سه سؤال جواب میدهم؛ این مربوط به اقتصاد است. بعد راجع به مسئلهی فرهنگ هم که به نظر من بسیار مسئلهی مهمّی است، عرایضی را عرض خواهم کرد.
سؤال اوّل: گفتیم که اقتصاد مقاومتی چه هست و چه نیست. اوّلاً یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است ــ این آن جنبهی مثبت ــ امّا منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانههای اجتماعی و زیروروشدنهای اقتصادیای که در این بیست سی سال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتادهاند. پس مطلب اوّل اینکه این حرکتی که ما داریم انجام میدهیم، دغدغهی دیگر کشورها هم هست؛ مخصوص ما نیست.
دوّم اینکه گفتیم این اقتصاد درونزا است. درونزا است یعنی چه؟ یعنی از دل ظرفیّتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد؛ رشد این نهال و این درخت، متّکی است به امکانات کشور خودمان؛ درونزا به این معنا است. امّا درعینحال درونگرا نیست؛ یعنی این اقتصاد مقاومتی، به این معنا نیست که ما اقتصاد خودمان را محصور میکنیم و محدود میکنیم در خود کشور؛ نه، درونزا است، امّا برونگرا است؛ با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود. بنابراین درونزا است، امّا درونگرا نیست. اینها را که عرض میکنم، برای خاطر این است که در همین زمینهها الان قلمها و زبانها و مغزهای مغرض، مشغول کارند که [القا کنند] «بله، اینها میخواهند اقتصاد کشور را محدود کنند و در داخل محصور کنند». انواع و اقسام تحلیلها را برای اینکه ملّت را و مسئولان را از این راه ـ که راه سعادت است ـ جدا بکنند دارند میکنند. من عرض میکنم تا برای افکار عمومیمان روشن باشد.
سوّم اینکه این اقتصادی که به عنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردمبنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با ارادهی مردم، سرمایهی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند. امّا «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیّتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیّت برنامهریزی، زمینهسازی، ظرفیّتسازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعّالیّت اقتصادی دستِ مردم است، مال مردم است؛ امّا دولت ـ بهعنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آن جایی که کسانی بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند. بنابراین آمادهسازی شرایط، وظیفهی دولت است؛ تسهیل میکند.
چهارم، گفتیم این اقتصاد، اقتصاد دانشبنیان است یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد؛ امّا معنای آن این نیست که این اقتصاد منحصر به دانشمندان است و فقط دانشمندان میتوانند نقش ایفا کنند در اقتصاد مقاومتی؛ نخیر، تجربهها و مهارتها ـ تجربههای صاحبان صنعت، تجربهها و مهارتهای کارگرانی که دارای تجربه و مهارتند ـ میتواند اثر بگذارد و میتواند در این اقتصاد نقش ایفا کند. اینکه گفته میشود دانشمحور، معنای آن این نیست که عناصر با تجربهی صنعتگر یا کشاورز که در طول سالهای متمادی کارهای بزرگی را بر اساس تجربه انجام دادهاند، اینها نقش ایفا نکنند؛ نخیر، نقش بسیار مهمّی هم به عهدهی اینها است.
پنجم، این اقتصاد، عدالتمحور است؛ یعنی تنها به شاخصهای اقتصاد سرمایهداری ـ [مثل] رشد ملّی، تولید ناخالص ملّی ــ اکتفا نمیکند؛ بحث اینها نیست که بگوییم رشد ملّی اینقدر زیاد شد، یا تولید ناخالص ملّی اینقدر زیاد شد؛ که در شاخصهای جهانی و در اقتصاد سرمایهداری مشاهده میکنید. در حالی که تولید ناخالص ملّی یک کشوری خیلی هم بالا میرود، امّا کسانی هم در آن کشور از گرسنگی میمیرند! این را ما قبول نداریم. بنابراین شاخص عدالت ـ عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی در جامعه ـ یکی از شاخصهای مهم در اقتصاد مقاومتی است، امّا معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بی اعتنایی بشود؛ نخیر، به آن شاخصها هم توجّه میشود، امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست، بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.
ششم، در اینکه گفتیم اقتصاد مقاومتی بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است شکّی نیست، امّا معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است ـ که یک مقداری از آن مربوط به تحریم است، یک مقداری از آن مثلاً مربوط به غلط بودن فلان برنامه است ـ نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومسازی، محکمسازی پایههای اقتصاد؛ این چنین اقتصادی چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم، بارور خواهد بود و به مردم کمک میکند.
سؤال دوّم این بود که آیا این برنامهی اقتصادی که شما میگویید اقتصاد مقاومتی، یک امر خیالی و توهّمی است و آرزو دارید که انجام بگیرد؛ یا نه، عملاً ممکن است؟ پاسخ این است که نخیر، کاملاً، عملاً، حتماً ممکن است؛ چرا؟ بهخاطر ظرفیّتها؛ چون این کشور، دارای ظرفیّتهای فوقالعاده است. من حالا چند قلم از ظرفیّتهای کشور را عرض میکنم. اینها چیزهایی است که آمارهای عجیبوغریب لازم ندارد، جلوی چشم همه است، همه میبینند.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ ما، ظرفیّت نیروی انسانی ما است. نیروی انسانی در کشور ما، یکی از بزرگترین ظرفیّتهای کشور ما است؛ این یک فرصت بزرگ است. عرض کردیم، جمعیّت جوان کشور ــ از پانزده سال تا سی سال ــ یک حجم عظیم از ملّت ما را تشکیل میدهند؛ این خودش یک ظرفیّت است. تعداد ده میلیون دانشآموختهی دانشگاهها را داریم؛ ده میلیون از جوانهای ما در طول این سالها از دانشگاهها فارغالتّحصیل شدند. همین حالا بیش از چهار میلیون دانشجو داریم که اینها در طول چند سال آینده فارغالتّحصیل میشوند؛ جوانان عزیز بدانند، این چهار میلیونی که میگویم، ۲۵ برابر تعداد دانشجو در پایان رژیم طاغوت است؛ جمعیّت کشور نسبت به آن موقع شده دو برابر، امّا تعداد دانشجو نسبت به آن موقع شده ۲۵ برابر؛ امروز ما این تعداد دانشجو و فارغالتّحصیل داریم. علاوهی بر اینها، میلیونها نیروی مجرّب و ماهر داریم. ببینید، همینهایی که در دوران جنگ به داد نیروهای مسلّح ما رسیدند. در دوران جنگ تحمیلی، یکی از مشکلات ما، از کار افتادن دستگاههای ما، بمباران شدن مراکز گوناگون ما، تهیدست ماندن نیروهای ما از وسایل لازم ـ مثل وسایل حمل و نقل و این چیزها ـ بود. یک عدّه افراد صنعتگر، ماهر، مجرّب، راه افتادند از تهران و شهرستانها ـ که بنده در اوایل جنگ خودم شاهد بودم، اینها را میدیدم؛ اخیراً هم بحمدالله توفیق پیدا کردیم، یک جماعتی از اینها آمدند؛ آن روز جوان بودند، حالا سنّی از آنها گذشته، امّا همان انگیزه و همان شور در آنها هست ـ رفتند داخل میدانهای جنگ، در صفوف مقدّم، بعضیهایشان هم شهید شدند؛ تعمیرات کردند، ساختوساز کردند، ساختوسازهای صنعتی؛ این پلهای عجیبوغریبی که در جنگ به درد نیروهای مسلّح ما خورد، امکانات فراوان، خودرو، جادّه، امثال اینها، بهوسیلهی همین نیروهای مجرّب و ماهر بهوجود آمد؛ امروز هم هستند، امروز هم در کشور ما الیماشاءالله؛ تحصیلکرده نیستند، امّا تجربه و مهارتی دارند که گاهی از تحصیلکردهها هم بسیار بیشتر و بهتر و مفیدتر است؛ این هم یکی از امکانات نیروهای ما است؛ هم در کشاورزی این را داریم، هم در صنعت داریم.
یکی از ظرفیّتهای مهمّ کشور ما منابع طبیعی است. من سال گذشته در همینجا راجع به نفت و گاز گفتم که مجموع نفت و گاز ما در دنیا درجهی یک است؛ یعنی هیچ کشوری در دنیا بهقدر ایران، بر روی هم نفت و گاز ندارد. مجموع نفت و گاز ما از همهی کشورهای دنیا ــ شرق و غرب عالم ــ بیشتر است. امسال که من دارم با شما حرف میزنم، کشفیّاتی درمورد گاز شده است که نشان میدهد که از آن مقداری که سال گذشته در آمارهای ما بود، از آن مقدار هم منابع گازی ما و ذخیرههای گازی ما افزایش پیدا کرده است؛ این وضع نفت و گاز ما است. بیشترین ذخیرهی منابع انرژی ــ که همهی دنیا روشنی خود، گرمای خود، صنعت خود، رونق خود را از انرژی دارد، از نفت و گاز دارد ــ در کشور ما است. علاوهی بر این، معادن طلا و معادن فلزّات کمیاب در سرتاسر این کشور پراکنده است و وجود دارد. سنگ آهن، سنگهای قیمتی، انواع و اقسام فلزهای لازم و اساسی ــ که مادر صنایع محسوب میشوند ــ در کشور وجود دارد؛ این هم یک ظرفیّت بزرگی است.
ظرفیّت دیگر موقعیّت جغرافیایی ما است؛ ما با پانزده کشور همسایه هستیم که اینها رفتوآمد دارند. حمل و نقل ترانزیت یکی از فرصتهای بزرگ کشورها است؛ این برای کشور ما هست و در جنوب به دریای آزاد و در شمال به آبهای محدود منتهی میشود. در این همسایههای ما، در حدود ۳۷۰ میلیون جمعیّت زندگی میکنند که این مقدار ارتباطات و همسایهها، برای رونق اقتصادی یک کشور یک فرصت بسیار بزرگی است. این علاوه بر بازار داخلی خود ما است؛ یک بازار ۷۵ میلیونی که برای هر اقتصادی، یک چنین بازاری بازار مهمّی است.
یک ظرفیّت دیگری که در کشور وجود دارد، زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری است؛ نرمافزاری مثل این سیاستهای اصل ۴۴، سند چشمانداز و این کارهایی که در این چند سال انجام گرفته و همچنین زیرساختهای گوناگون مثل جاده و سدّ و پل و کارخانه و امثال اینها؛ اینها زمینههای بسیار خوبی برای پیشرفت اقتصاد کشور است، اینها ظرفیّتهای یک کشور است.
خب، ممکن است کسی بگوید اگر تحریم نبود از این ظرفیّتها میتوانستید خوب استفاده کنید، امّا [چون] تحریم هست نمیتوانید از این ظرفیّتها استفاده کنید؛ این خطا است؛ این حرف، درست نیست. ما در بسیاری از مسائل دیگر هم در عین تحریم توانستهایم به نقطههای بسیار برجسته و بالا دست پیدا کنیم؛ یک مثال آن، تولید علم است؛ یک مثال آن، صنعت و فناوری است؛ در اینها ما تحریم بودیم، الان هم تحریم هستیم. در مورد دانشهای پیشرفته و روز، الان هم درهای مراکز علمی مهم بِروز دنیا به روی دانشمند ایرانی و دانشجوی ایرانی بسته است، امّا درعینحال، ما در نانو پیشرفت کردیم، در هستهای پیشرفت کردیم، در سلّولهای بنیادی پیشرفت کردیم، در صنایع دفاعی پیشرفت کردیم، در صنایع پهپاد و موشک، به کوری چشم دشمن، پیشرفت کردیم؛ چرا در اقتصاد نتوانیم پیشرفت کنیم؟! ما که در این سر صحنهها و عرصههای گوناگون این همه موّفقیّت به دست آوردیم، در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را برمیدارد، کِی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم خودمان چهکار میتوانیم بکنیم.
سؤال سوم را مطرح کنم و جواب بدهم. سؤال سوم این بود که برای اینکه این کار بزرگ، اقتصاد مقاومتی، تحقّق پیدا کند، الزامات چیست و چه کارهایی باید انجام بگیرد؟ خلاصه عرض میکنیم: اوّلاً مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. تولید ملّی، اساس و حلقهی اساسی پیشرفت اقتصاد است. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. چهجوری؟ یک جا که قانون لازم دارد، حمایت قانونی کنند؛ یک جا که حمایت قضائی لازم است، انجام بگیرد؛ یک جا که حمایت اجرایی لازم است، باید تشویق کنند و کارهایی بکنند؛ باید این کارها انجام بگیرد. تولید ملّی باید رونق پیدا کند.
دوّم، صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، آنها هم بایستی به تولید ملّی اهمّیّت بدهند؛ به چه معنا؟ به این معنا که بهرهوری را افزایش بدهند. بهرهوری، یعنی از امکاناتی که وجود دارد حدّاکثر استفادهی بهینه بشود؛ کارگر که کار میکند، کار را با دقّت انجام بدهد؛ رحم الله امرء عمل عملاً فأتقنه، این معنای بهرهوری است؛ از قول پیغمبر نقل شده است: رحمت خدا بر آن کسی است که کاری را که انجام میدهد، محکم انجام بدهد، متقن انجام بدهد. آن کسی که سرمایهگذاری میکند، سعی کند حدّاکثر استفاده از آن سرمایه انجام بگیرد؛ یعنی هزینههای تولید را کاهش بدهند؛ بعضی از بیتدبیریها، بیسیاستیها موجب میشود هزینهی تولید برود بالا، بهرهوری سرمایه و کار کم بشود.
سوّم، صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّتهای دیگر. ما دیدیم کسانی را که سرمایهای داشتند ــ کم یا زیاد ــ و میتوانستند این را در یک راههایی به کار بیندازند و درآمدهای زیادی کسب کنند، نکردند؛ رفتند سراغ تولید؛ گفتند میخواهیم تولید کشور تقویت بشود؛ این حسنه است، این صدقه است، این جزو بهترین کارها است؛ کسانی که دارای سرمایه هستند ــ چه سرمایههای کم، چه سرمایههای افزون ــ آن را بیشتر در خدمت تولید کشور بگذارند.
بعدی، مردم در همهی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند. یعنی چه؟ یعنی همین مطلبی که من دو سه سال قبل از این، در همین جا با اصرار فراوان گفتم، یک عدّهای هم از مردم خوشبختانه عمل کردند، امّا همه باید عمل کنند و آن عبارت است از «مصرف تولیدات داخلی». عزیزان من! شما وقتی که یک جنس داخلی را خرید میکنید بهجای جنس تولید خارجی، هم به همین اندازه کار و اشتغال ایجاد کردهاید، هم کارگر ایرانی را وادار کردهاید به اینکه ابتکار خودش را بیاورد میدان؛ جنس داخلی که مصرف شد، آن کنندهی کار، ابتکاراتی دارد، این ابتکارات را روزبهروز افزایش خواهد داد؛ شما وقتی که جنس داخلی مصرف میکنید، ثروت ملّی را افزایش دادهاید. در گذشته، در دوران طاغوت، ترجیح مصرف خارجی بهعنوان یک سنّت بود؛ سراغ جنس که میرفتند، [میپرسیدند] داخلی است یا خارجی؟ اگر خارجی بود، بیشتر به آن رغبت داشتند؛ این باید برگردد و بهعکس بشود. نمیگوییم خرید جنس خارجی حرام است، امّا عرض میکنیم خرید جنس داخلی یک ضرورت برای مقاومسازی اقتصاد است و بر روی همه چیز این کشور تأثیر میگذارد. باید به این توجّه کرد؛ این نقش همهی مردم است. البتّه در اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر، مسئولیّت مسئولان و مدیران کشور از دیگران بیشتر است؛ بسیاری از زیادهرویها و ریختوپاشها در رفتار مردم، بهخاطر نگاه کردن به رفتار آن کسانی است که آنها را "بزرگترها" میدانند؛ اگر اسراف در بین سطوح بالا نباشد، در بین مردم هم اسراف کم خواهد شد. بنابراین ترجیح تولید داخلی یکی از کارها است.
من این بخش را جمع بندی کنم. من عرض میکنم: اقتصاد مقاومتی به معنای مقاوم ساختن پایههای اقتصاد، یکی از وظایف عمومی امروز ما است و همه میتوانند در آن نقش ایفا کنند، هم مسئولین و مسئولین قوای سهگانه، هم آحاد مردم، هم کسانی که دارای مهارت کارند، هم کسانی که دارای سرمایهاند، هم صاحبنظران. البتّه آنچه که ما عرض کردیم، خلاصهای بود از آنچه باید گفت؛ بهعهدهی صاحبنظران است که تفصیلات اینها را عرض بکنند.
پایان پیام/
نظر شما