به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از حوزه هنری، بشر همواره برای حركت و پویایی خود به دنبال چیزی بوده است تا بتواند به وسیله آن در ساحت فردی و اجتماعی خود رو به جلو حركت كند. به همین دلیل در طول زمان این مسئله را با موضوعات مختلفی چون هدف گرایی، دست یابی به مدینه فاضله، میل به انسان كامل و ... مطرح و به سمت آن حركت كرده است. با بررسی دقیق و موشكافانه در همه نظریات اجتماعی، روان شناختی و فلسفی به خوبی می توان میل به آرمانگرایی را فصل مشترك و پایه اساسی همه حركت های بشری دید. اشتراكی كه گاه با تفاسیر نادرست در عمل و اجرا آسیب های جبران ناپذیری را بر پیكره فرد و جامعه زده است؛ گاهی با تندروی مواجه بوده و گاه با برخورد غیر مسئولانه و گاهی با افراط و گاهی با تفریط.
همین نگاه آرمانگرایانه باعث شده كالبد 2500 ساله حكومت های دیكتاتوری در ایران فرو بپاشد و جریان انقلاب اسلامی با شعارهایی از جنس ایمان، عدالت، آزادی، استقلال، دفاع از مظلوم و ... متولد شود. جریانی كه با اتكا به پایه اساسی حركت انسانی یعنی آرمانگرایی در برابر رخوتگرایی فردی و اجتماعی در ایران، پویایی و امید دوباره ای را به مردمش هدیه داد. حركتی كه مردمی شكل گرفت و مردمی ادامه پیدا كرد؛ چرا كه آرمان را نمی توان بر كسی دیكته كرد بلكه باید هر فردی آن را در جان خود جست و جو كند و به فعلیت برساند.
انقلاب اسلامی ایران بستر مناسبی برای به فعلیت رسیدن این محرك اجتماعی بود. محركی كه در سال های ابتدایی نیرویی شد كه مردم را در برابر هجمه های داخلی و خارجی در طول انقلاب و بعد از آن هشت سال جنگ تحمیلی مقاوم و پیروز كرد. اما بعد از گذشت بیش از سه دهه از این جریان، این سیل خروشان و پویا به بستری امن دست یافته است تا برای نسلی كه آن دوران را تجربه نكرده بود می تواند محلی برای آزمایش باشد. محلی برای اقیانوس شدن و یا ماندن و راكد شدن.
اینجاست كه جایگاه دور اندیشان هر جامعه شناسانده می شود. آنانی كه در بزنگاه ها، آینده نگری پیشه می كنند و با تدبیر راه های برون رفت از آسیب ها و مشكلات را تشخیص می دهند و برایش راهكارهایی عملی ترسیم می كنند.
مرحوم امیرحسین فردی یكی از آنانی بود كه خیلی زود احتمال خطری را كه بستر امن انقلاب برای نسل های آینده می تواند ایجاد كند را تشخیص داد. فردی در گفت و گویی می گوید: «متاسفانه هر چه از سالهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی دورتر میشویم میبینیم كه از آن پرتاب اولیه فاصله میگیریم. رفته رفته میبینیم كه این شتاب كمتر میشود. مگر این كه انسان خودش را تقویت كند. به هر حال انسان موجودی ناراضی از شرایط است و میخواهد شرایط را تغییر دهد؛ اما این تغییر باید تعریفی داشته باشد. متاسفانه در دانشگاههایمان هم خیلی كار نكردهایم تا دانشجویانمان تغذیه فكری درستی داشته باشند. حتی در همین هنر و ادبیات خوب كار نكردهایم. البته خوشبختانه منابع غنی از انرژی داریم كه به ما ایمان و جسارت میدهد.» و با همین انرژی كه از آن سخن می گفت راه تازه ای را در پیش گرفت.
او كه خود به عینه بركات و اثرات آرامان گرایی را در دهه های اول انقلاب و جنگ در جامعه دیده بود و تمثال به حق «كلكم راع و كلكم مسئول عن رعیته» بود؛ اولین چالش پیش روی جامعه اش را فراموشی محرك فردی و اجتماعی یعنی آرمانگرایی در نسل جوان دید و از خودش شروع كرد. او كه هنر را بهتر وسیله برای بیان اثر گذار در هر فرد و جامعه می دانست با نوشتن رمان هایی چون: اسماعیل، سیاه چمن، آشیانه در مه، كوچك جنگلی، افسانه اصلان و بسیاری دیگر از این دست، تلاش كرد جریان آرمانگرایی را بین جوانان و نسل های آینده انقلاب اسلامی ایران زنده نگه دارد. اما گویی كافی نبود و این جریان باید با عزمی ملی و مردمی جلو می رفت. به همین منظور، سنگ بنای جشنواره ای را بنا نهاد كه با الهام از متن انقلاب كه نماد بارزی از تعالی جامعه اش بود در قالب ادبیات، دوری از رخوتگرایی، تعهد، اخلاق و مسئولیت پذیری را در بین جامعه اش زنده نگه دارد. و این ناگاه به تولد «جشنواره داستان انقلاب» انجامید.
پایان پیام/
نظر شما