چرا حتما باید نماز را به عربی خواند؟

خبرگزاری شبستان: داشتن نعمت به خودی خود دلیل بر محبوب‌بودن بنده‌ای، پیش خدا نیست؛ چه­ بسا خداوند کسی را مورد توجه مادی خویش قرار می­دهد و این فرصت، لغزش و انحطاطی را برای او پیش می­آورد و چه ­بسا انسان مؤمن و حافظ نمازی که به سختی مبتلا گشته و این فرصتی است تا بیشتر با خدا خلوت کرده و مراتب معنوی و کمالاتی را درک نماید.

حجت الاسلام جعفری پور کارشناس مرکز تخصصی نماز در گفت و گو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان؛ از ابعاد مختلف به بررسی چرایی عربی خواندن نماز و برخی شبهات وارد شده در خصوص دین دار بودن و نمازخوان بودن در بین جوامع پرداخت که مشروح این گفت و گو در ادامه می آید:

چرا وضع مادی کسانی که اهل نماز و اطاعت از خدا نیستند، بهتر از کسانی است که اهل نماز و اطاعت هستند؟

در پاسخ به این پرسش حجت الاسلام جعفری پور کارشناس مرکز تخصصی نماز می گوید: پیش از هر چیز لازم است به این نکته توجه داشته باشيد كه تنها نماز و لبیک در حج است که باید به عربی بیان شود وگرنه هيچ تكليف واجب ديگري نيازمند قرائت عربي نیست.

اما خواندن نماز به صورت عربی و با همان کلماتی که پیامبر (ص) و دیگر مسلمانان صدر اسلام می‌خواندند، دلائل مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

اول: اصل تعبّد

به این معنا که شریعت اسلام، دستور به عربی خواندن نماز داده و با توجه به اینکه روح عبادت بر تسلیم و تعبد استوار است، انسانی که می‌خواهد خدا را عبادت نماید، باید کاری را انجام ‌دهد که خواست خداوند است. طبق آیات و روایات و سیره پیامبرi این واجب و تکلیف دینی، به این شکل واجب شده است و برای انجام فرمان خدا باید آن را به همان شکل انجام داد تا مقصودها و مصلحت‌هایی که خداوند در نظر دارد و چه بسا ما از آن بی­خبریم، حاصل گردد.

امیرمؤمنان (ع) در روایتی پس از بیان اینکه معنای اسلام، تسلیم شدن در مقابل پروردگار است و علامت این تسلیم‌بودن در عمل آشکار می‌شود، می‌فرماید: "مؤمن، بنای دین خود را بر اساس رأی و نظر شخصی نمی‌گذارد، بلکه بر آنچه از پروردگارش رسیده بنیان می‌نهد".

دوم: زبان مشترک مسلمانان

اینکه همۀ مسلمانان از هر نژاد و مملکتی نماز را به یک زبان بخوانند، باعث می‌شود که زبانی مشترک میان همه پیروان اسلام شکل بگیرد و در واقع زمینۀ وحدت و پیوند بین­ المللی دینی را فراهم کند.

 

سوم: نبود معادل واژه‌ها

کلماتی را که در نماز به زبان می‌آوریم نمی‌توان به صورت دقیق به زبان دیگری ترجمه کرد. چه بسا برخی از کلمات یا جملات، معانی بسیاری در خود جای داده که با یک یا چند جمله نیز نتوان همۀ آنها را بیان نمود.[1]

برای مثال از سوره حمد نام می‏بریم، هیچ ترجمه‏ای که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند، نیست. حتی تنها، کلمه "الله"، هیچ معادلی در زبان­های دیگر ندارد و تنها می­توان ترجمۀ آن را در قالب یک جمله بیان کرد. در مثال مذکور، کلمه "خدا" در زبان فارسی، صرفا، معادل فارسی آن است نه هم‌معنای کلمه "الله".

 

چهارم: جلوگیری از تحریف

از طرف دیگر، تجربۀ زندگی انسان‌ها، روشنگر این حقیقت تلخ است که آنجا دست‌های انسانی در کارهای مختلف دخالت کرده است، آن را به صورت‌های مختلف در آورده که گاهی با اصل و حقیقت خود فاصله بسیار دارد. در ادیان امروزی، مفاهیم عبادی چنان مورد دستبرد و تحریف قرار گرفته که روح عبادت کمرنگ شده و دیگر رغبت چندانی به انجام آن برای پیروانش باقی نمانده است، به همین علت آن ارتباط دائمی و همیشگی که مسلمانان با خدا دارند را، در ادیان دیگر مشاهده نمی‌کنیم.

استاد؛ آیا این شبهه وارد نمی شود که دین اسلام، دین اعراب است؟

اگرچه با توجه به دلایلی که اشاره شد، نماز باید به زبان عربی خوانده شود؛ اما این بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن بگوید. چنانچه در قنوت نماز که قسمت خواستن حاجت‌ها است، به فتوای اکثر مراجع، انسان می‌تواند به فارسی یا هر زبان دیگر سخن بگوید.[2] همچنین، درِ خانۀ خداوند مهربان برای گفت‌و‌گو و مناجات، هیچ‌گاه به روی بندگان بسته نیست و انسان هر لحظه که اراده نماید، می‌تواند با زبان دلخواه خویش با او به راز و نیاز بپردازد و همان‌گونه که اشاره شد، تنها برخی امور مانند نماز است که بنا بر مصلحت‌ها و فوایدی، باید به زبان عربی خوانده شود.

 

چرا وضع مادی کسانی که اهل نماز و اطاعت از خدا نیستند، بهتر از کسانی است که اهل نماز و اطاعت هستند؟

کارشناس مرکز تخصصی نماز با بیان اینکه درپاسخ این پرسش باید با چند نکته توجه کرد، گفت:

کلیت نداشتن این وضعیت

اولاً این حالت کلیت ندارد؛ زیرا خیلی از افراد ترک‌کنندۀ نماز فقیرند و از سوی دیگر  برخی از اهل نماز ثروتمند هستند؛ پس به صورت کلی نمی­توان این مطلب را اثبات نمود. مثلا حضرت سلیمان (ع) و حضرت خدیجه کبری (س) از ثروتمندترین افراد در زمان خود بودند و در همان حال اهل عبودیت و نماز هم بوده‌اند.

توجه به سنت­های الهی

ثانیاً بنا بر سنت امهال و املاء و استدراج که از سنت­های خداوند می­باشد و در قرآن کریم به آن اشاره شده است، ترک نماز گاهی موجب فقر می‌شود؛ ولی گاهی نیز چه بسا موجب ثروتمندشدن شخص ‌گردد و آن زمانی است که خداوند یکی از سنت‌های خود را (که در ادامه خواهد آمد) دربارۀ آن شخص اجرا کند. داشتن نعمت به خودی خود دلیل بر محبوب‌بودن بنده‌ای، پیش خدا نیست؛ چه­ بسا خداوند کسی را مورد توجه مادی خویش قرار می­دهد و این فرصت، لغزش و انحطاطی را برای او پیش می­آورد و چه ­بسا انسان مؤمن و حافظ نمازی که به سختی مبتلا گشته و این فرصتی است تا بیشتر با خدا خلوت کرده و مراتب معنوی و کمالاتی را درک نماید چنان که مولانا می­گوید:

درد آمد بهتر از دُر گران                                      تا بخوانی تو خدا را در نهان

سنت امهال

خداوند در قرآن می­فرماید: "وَ ذَرْني‏ و الْمُكَذِّبينَ أُولِي النَّعْمَةِ و مَهِّلْهُمْ قَليلاً"؛[3] مرا با تكذيب‌كنندگان صاحب‌ نعمت واگذار، و آنها را كمى مهلت ده!

که از این آیه مشخص می­شود قرار نیست خداوند نعمت و مادیات را از آنها بگیرد و اگر خداوند نعمت دنیوی را از کافران دریغ کند در این صورت همه کافران برای رسیدن به مادیات دنیا، ایمان می­آوردند، در این صورت چنین ایمانی هیچ ارزشی نداشت؛ چون صرفا راهی بود برای اینکه آنها ثروتمند بشوند.

قرآن کریم در سورۀ مبارک زخرف آیۀ 71 به این سنت اشاره نموده است آنجا که می­فرماید: "اگر نبود که همه مردم دست از ایمان خود می­کشیدند و کافر می­شدند هر آینه به کفار آنقدر ثروت می­بخشیدیم که خانه‌های خود را از نقره قرار دهند و به آنها طلا می­دادیم" اشاره به این دارد نعمت­هایی که خداوند در دنیا به آنها داده است بسیار ناچیز است؛ زیرا خداوند می­فرماید اگر همه، کافر نمی­شدند این نعمت‌ها را می­دادیم.

سنت املاء

خداوند در قرآن می­فرماید: "کسانی که کافر شده­ اند گمان نکنند این فراوانی نعمت به سود آنهاست ما فراوان به آنها می­دهیم تا بیشتر در گناه فرو روند و برای آنها در قیامت عذابی دردناک است".[4]

بنابراین سنت خداست که کافران فقط در دنیا به نعمت برسند و از نعمات جاوید آخرت بی­بهره گردند و خداوند از تارک نماز که به فرمودۀ اهل­بیت (ع) نوعی کفر در درون اوست، متنفر است لذا گاهی نعمت مادی را به او می­دهد تا با فرورفتن در گناه از نعمت‌های آخرت محروم گردد.

رابطۀ ثروت و طغیان

قرآن کریم می­فرماید: اثر احساس ثروتمندی این است که انسان طغیان می­کند "اِنَّ الاِنسانَ لَیَطغی اَن رَاهُ استَغنی"؛ بى‏گمان آدمى طغیان مى‏كند؛ چون خود را بى‏نیاز مى‏بیند.[5]

به همین علت اکثر معاندان و متکبرانی که در مقابل رسولان الهی ایستادگی می­کردند، انسان­های ثروتمندی بودند که به‌ سبب تکبری که در درون آنها موج می­زد، حاضر به اطاعت از خداوند و سجده نمودن در برابر او نبودند. اثر ذاتی چنین ثروتی این است که انسان را به تکبر و دوری از عبادت و نماز وا می­دارد. درباره چنین انسان­هایی خداوند هم اراده نکرده است به سبب ترک نماز، ثروت دنیوی را از او بگیرد! در مقابل، اکثر فقیران به سبب آنکه اهل خضوع اند در برابر خداوند سر به سجده می­نهند.

توجه به هدف نماز

اصل عبودیت و بندگی برای این قرار داده شده است که انسان به کمال برسد و هدف عبودیت رسیدن به نعمات دنیوی نیست. ممکن است در پرتو عبودیت خدواند، نعمت‌های مادی نیز به انسان برسد؛ ولی این هدف عبادت نیست و تا کسی به معاد، اعتقاد قوی پیدا نکند و نعمت‌های قیامت را با دنیا غیر قابل مقایسه بداند به حقیقت عبودیت و آثار آن پی نخواهد برد.

 مال حرام

بسیاری از افرادی که به ثروت فراون می­رسند و اهل نماز هم نیستند، از طریق حرام به این ثروت رسیده ­اند؛ زیرا کسی که اهل نماز نیست اعتنایی ندارد به این که مالی که به دست می­ آورد از راه حلال باشد. در مقابل، کسی که اهل نماز است، به سبب آنکه به دنبال کسب حرام نرفته است، چه بسا وضع زندگی مادی او پایین­تر باشد.

 

***علاقه‌مندان می‌توانند دیگر پرسش‌های نمازی خود را در بخش «بپرسید» سایت قنوت)  qunoot.ir (مطرح کنند.

 

 

[1] . استاد محمدتقی مصباح یزدی، قرآن ‏شناسی، ص 102 - 92، با تلخیص، مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی، 1380 هـ. ش.

[2] . توضیح المسائل سیزده مرجع، مسأله 1135.

[3] . مزمل: 11.

[4] . آل عمران: 178.

[5] . علق: 6 و 7.

کد خبر 452859

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha