خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: امیرالمؤمنین (ع) در وصف اصحاب خاص شان می فرماید: "یحملون بصائرهم علی اسیافهم / بصیرت و بینش هایشان را بر شمشیرهایشان حمل می کردند." این طور نبود که همین طور بزنیم و بکشیم و برویم جلو، تا بعد ببینیم چطور می شود. نه این طور نبود. یحملون بصائرهم علی اسیافهم. این است رمز دفاع از دین خدا و جهاد در راه خدا. اگر شما دقت کرده باشید در زیارت حضرت عباس قمر بنی هاشم علیه السلام داریم که: "وَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ / و پیش افتی از روی بصیرت در کار خود." این اِبصاری که این جا عرض کرد آن معرفتی که در "وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ" از آن یاد می کند خب اطلاعات نظامی نمی تواند باشد. معلوم است که یک دیده بان و مرزدار باید اطلاعات فنی داشته باشد این دانستن آن چیزی که نمی دانند مربوط به این امور نیست. نکات دیگری در این قضیه معرفت و اِبصار هست.
به گزارش سرویس قرآن و معارف، سید مجتبی حسینی اندیشمند و تحلیلگر دینی، در سومین جلسه از سلسله نشست های واکاوی دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه به تبیین نقش بصیرت در جهاد و مواجهه با چالش ها و مقابله با خطورات پرداختند. بخش دوم از این نشست را می خوانید.
یکی از درخواست های امام سجاد علیه السلام در دعای بیست و هفتم این است که عرض می کند: وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ. از خدا می خواهد به مرزبان ها معرفت بدهد نسبت به آن چیزهایی که شناختی درباره اش ندارند. خب وقتی این شناخت و این معرفت نباشد ما دچار ظاهرگرایی و ظاهربینی می شویم. این یک ضعف عمده برای ماست که نوع نگاه ما ظاهرگرا و ظاهربین باشد. این ضعف امروز در میان ما مشهود است که فوق العاده ظاهربین شده ایم. وقتی هم صرفا ظاهر معیار ما قرار گیرد نمی بینیم که در روح و بطن قضیه چیز دیگری است.
مثال آن مرد که خدمت امیرالمؤمنین (ع) رسید
یک وقت کسی خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و از دردی در اندرونش گلایه و عرض کرد چند وقتی است این درد را دارم و هر کاری می کنم خوب نمی شود. امام (ع) فرمود: برو به همسرت بگو با طیب خاطر مقداری از مهر خودش را به تو ببخشد، از آن بگیر برو عسل بخر، زیر باران برو و از آن عسل بخور. اگر این کار را کردی خوب می شوی. رفت آن کار را کرد و آمد گفت خوب شدم. - حالا با این حرف ما دکان دستگاه درست نشود. (خنده حضار) - اما داستان چه بود؟ این داروی ترکیبی چه بود؟ از باران شروع کنیم. خداوند در باره باران فرمود: انزلنا من السماء ماء طهورا / ما از آسمان آبی پاک فرو فرستادیم. در قرآن، عسل را مایه شفا دانست، فرمود شفا است. در مرد مهر هم فرمود: "فَاِن طِبنَ لَکُم عَن شَیئی منه نفسا فَکُلُوه هَنیئا مَریئا / اگر همسران تان پاره ای از مهرشان را به رضایت به شما بخشیدند بگیرید که خوش و گوارایتان خواهد بود." توجه کنید که قرآن می فرماید بخشش مهر با طیب خاطر. این همان داروی ترکیبی است که امام معصوم علیه السلام معرفی می کند باران و عسل و مهر. اگر کسی معرفت داشته باشد می فهمد یعنی چه؟ این ها چرا کنار هم جمع آمده اند؟
یاران خاص علی (ع) بصیرت را بر شمشیرها حمل می کردند
توجه کنید همه آدم هایی که دور و بر امیرالمؤمنین علیه السلام جمع شده بودند در یک درجه و پایه که نبودند. بله یک عده ای واقعا عالی بودند که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمودند کجایند عمارها، مقدادها، مالک ها. اما بعضی ها دنبال چیز دیگری بودند و با اغراض دیگری دور و بر حضرت جمع شده بودند. بعضی ها به قول امروزی ها سست و شُل و ول بودند. اما امام (ع) در وصف اصحاب خاص شان می فرماید: "یحملون بصائرهم علی اسیافهم / بصیرت و بینش هایشان را بر شمشیرهایشان حمل می کردند." این طور نبود که همین طور بزنیم و بکشیم و برویم جلو، تا بعد ببینیم چطور می شود. نه این طور نبود. یحملون بصائرهم علی اسیافهم. این است رمز دفاع از دین خدا و جهاد در راه خدا. اگر شما دقت کرده باشید در زیارت حضرت عباس قمر بنی هاشم علیه السلام داریم که: "وَ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ أَمْرِكَ / و پیش افتی از روی بصیرت در کار خود." این اِبصاری که این جا عرض کرد آن معرفتی که در "وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ" از آن یاد می کند خب اطلاعات نظامی نمی تواند باشد. معلوم است که یک دیده بان و مرزدار باید اطلاعات فنی داشته باشد این دانستن آن چیزی که نمی دانند مربوط به این امور نیست. نکات دیگری در این قضیه معرفت و اِبصار هست.
خطوراتی که قلب ها را فریب می دهد
امام سجاد علیه السلام در ادامه دعای بیست و هفتم عرض می کند "وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ / و به هنگام رویارویی با دشمن، یاد جهان فریبکار فریب آموز را از خاطرشان ببر." داری می روی جنگ، جنگ دفاعی. عرض کردم جنگی که دفاعی است در هر زمانی از حوزه اسلام صورت گیرد احتیاجی به اذن امام معصوم (ع) نیست. این طور هم نیست که این جنگ، حتما جنگ فیزیکی باشد، جنگ های دیگر هم هست. رفتی در معرض جنگ و مقابله قرار گرفتی بالاخره در جنگ که نان و حلوا پخش نمی کنند. یک هو یاد آن می افتی که تجارتخانه ام این طوری می شود. یک هو یاد این می افتی که اگر می توانم فلان کار را بکنم. امام در این دعا عرض می کند: خدایا یاد دنیای فریبکار را از مرزداران بردار که این ها یادشان نباشد.
بینهایتی آن سوی این عالم در انتظار توست
توجه کنید که خیلی از شکست هایی که ما خورده ایم مال همین خدعه های دنیا است. آخر هم چیزی گیرمان نیامد. آخر هم از این دنیای فریبکار چیزی گیرمان نیامد. ولی آن چیزی را هم که قرار بود به دست بیاوریم در این خدعه ها از دست دادیم. همه ما لحظه به لحظه در معرض همین خدعه ها و مکرها هستیم و دنیای مکار نمی گذارد به آن چیزی که برایش به دنیا آمده ایم بپردازیم. اصلا چقدر وقت می گذاری برای دینت؟ چقدر وقت می گذاری برای آخرتت؟ می دانی که در این دنیا نهایتا 70 سال 80 سال زندگی می کنی. غیر از این است؟ آن طرف چه؟ آن طرف بی نهایتی در انتظار تو است. حالا به نسبت هم بخواهیم بسنجیم چقدر برای این طرف کار می کنیم چقدر برای آن طرف.
حمزه (ع) را به خاطر مال مفتون از دست دادیم
امام در ادامه می فرماید: وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ / و از دل های آنان اندیشه دارایی فتنه انگیز را پاک کن" امان از این خطورهای ذهنی که در قلب آدم می آید. این خطورها یک هو وسط جنگ می آید در قلب آدم که کاسبی ات چه می شود؟ از قلبت این خطورات را محو کن. امام سجاد (ع) در این جا از مال فتنه گر سخن به میان می آورد. مال فتنه گر هم باز از همان مواردی است که ما را زمین زده است وگرنه وضع مان بهتر از این می شد. یک مثال می زنم. ما جنگ احد شکست خوردیم. سر چی؟ سر این که یک عده فکر کردند جنگ تمام شده، بنابراین شروع کردند به تقسیم غنایم. علی علیه السلام به آن عده ای که در آن تنگه گمارده بودند فرموده بود تا من نگفته ام از این تنگه تکان نخورید. اما آن ها از آنجا دیدند که انگار غنایم را دارند تقسیم می کنند و چیزی به آن ها نمی رسد. پیش خودشان گفتند همه چیز تمام شد، همه را بردند، پس با همین خطورات آن تنگه را رها کردند و ما در این جنگ شکست خوردیم. آنجا عزیزترین هایمان را مثل حمزه سیدالشهدا علیه السلام از دست دادیم و دیگران و دیگران.
پایان پیام /
نظر شما