سایه ای به نام پدر/ آلبومی که حرف می زند

خبرگزاری شبستان: به اولین حرف، اولین کلمه ای که به زبان آدمی می آید. به ادامه تکرار حرفی که زندگی رو برایمان قشنگتر می کند،«ب»، «ب ب»، بابا... فکر کرده اید؟ به یاد روزهایی که روی پای باباهایمان می‌ایستادیم تا با قدم‌های او، راه رفتن بیاموزیم؟

به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان، به اولین حرف، اولین کلمه ای که به زبان آدمی می آید. به ادامه تکرار حرفی که زندگی رو برایمان قشنگتر می کند،«ب»، «ب ب»، بابا... فکر کرده اید؟ به یاد روزهایی که روی پای باباهایمان می‌ایستادیم تا با قدم‌های او، راه رفتن بیاموزیم؟

به یاد اولین عیدی گرفتن پدر که از لای قرآن پول نو در می آورد. به یاد روزهای مدرسه که وقتی اولیا رو دعوت می کردند فقط از پدر انتظار داشتیم، به مدرسه بیاید. به یاد سفره عقد و ازدواج که باید اذن پدر باشد تا بله بگوییم، بیاد همه خاطرات خوشی که با «بابا» می توانی داشته باشی، کاش همه قدر این روزهای خوب رو بدانیم. هستن کسایی که هیچ کدام از این روزها رو تجربه نکردند. باورت میشه!!!!

داشتم  در گلزار شهدا قدم میزدم، فاتحه می خواندم  و نذر و نیاز می کردم. دیدم یکی اومد با یه آلبوم، نشست کنار یه مزار و شروع کرد به شستن سنگ قبر.

کم کم بهش نزدیک شدم، و آهسته یه گوشه ایستادم. دیدم داره با خودش نجوا می کنه و اشک می ریزه. وقتی احساس کردم یکم سبکتر شد، بهش نزدیک شدم. دیدم داره آلبومی که با خودش آورده رو ورق میزنه......

دلم بد جور آتیش گرفته بود. کنارش نشستم و فاتحه دادم. پرسیدم عکس های شماست. جواب داد: عکس های منو بابام.

به عکس ها که نگاه کردم دلم تاب نیاورد چون دیگر حرفی برای گفتن نبود و ادامه مکالمه دشوار...

توصیف هر کدام از عکس ها اینگونه بود؛ نوزاد، مادر و یک قاب عکس-  کودک، مدرسه و یک قاب عکس، نوجوان، تفریح و یک قاب عکس، جوان، ازدواج و یک قاب عکس و......

چیزی که در تمام عکس ها مشترک بود یک قاب عکس تکراری بود که وقتی نوزاد بزرگ و بزرگتر می شد، عکس، کهنه و کهنه تر.

دختر گفت: چند ماه قبل از اینکه به دنیا بیام، بابام رفته بود. وقتی بزرگتر می شدم و دست یه مرد رو  توی دست بچه های همسن و سال خودم می دیدم، احساس می کردم باید به دست های مادرم محکمتر بچسبم. اولین روز مدرسه وقتی شغل پدررا پرسیدند، گفتم«شهید»، وقتی همه بخاطر بابام بهم احترام می گذاشتند، درد بیشتری رو احساس می کردم. وقتی بزرگتر می شدم و مردهای اطرافم رو با بابای خودم مقایسه می کردم چیزی در من رشد می کرد به نام «غرور». تصویری که از بابا داشتم چیزهایی بود که شنیده بودم.

هر سال تولدم رو روی مزار بابا می گرفتم تا به قول مادر، اونم بزرگتر شدنم رو ببینه، وقتی کارنامه می گرفتم و نمرات خوبی بود، اولین کسی که دوست داشتم بینه، بابام بود. وقتی خواستم ازدواج کنم و گفتن باید اذن پدر باشه، گفتم کنار تربت بابام، بله میگم......

یاد خاطرات دوستام افتادم که فرزند شهید بودن و هیچوقت پای درد ودلاشون ننشسته بودم. دختر شهید کریمی، دخترشهید زمانی، که حتما دردهای باباهاشون رو وقتی که تیرو ترکش های باقی مونده از جنگ رو با خودشون می کشوندن و توی خونه و بیمارستان بی تاب یک لحظه آرامش بودن تا وقتی که شهید شدن چقدر میتونن خاطره داشته باشند و چقدر دل پر. بچه های شهید خانزاده و شهید اقدامی و شهدای دیگه.....

نمی دونم چرابی هوا یاد سرود بیاد ماندی؛

مادر برام قصه بگو دل تنگ تنگه _ قصه بابا رو بگو دل تنگه تنگه

مادر مادر مادر مادر

مادر برام حرف بزن از ایمونش بگو_ مادر برام حرف بزن از پیمونش بگو

مادر تو دونی و خدا از خوبی هاش بگو_ از مهربونی و از مهر و وفاش بگو

از جونفشونی و از رزم بابام بگو

مادر مادر مادر مادر

دیشب خواب بابا رو دیدم دوباره_ نوری بهشتی دیدم بر چهره داره

وقتی به نزدیک بابا رسیدم_ دیدم ملائک به دورش بیشماره

...

یادم افتاد، ما بچه های دهه 60 خاطره بسیار خوب و بیاد مادنی از این سرود داریم به نام« قصه بابا»، قصه ای که با زمزمه همه بزرگترها و کوچکترها به سرود«مادر برام قصه وگو» تبدیل شده است. این سرود آنچنان محبوب و شاخص شد که اکنون از آن به عنوان یک اثر موسیقایی شاخص دفاع مقدس می توان نام برد.

قطعه “قصه بابا” یا “مادر برام قصه بگو” که با گویش آباده ای اجرا شده، حرف دل بخشی از بچه های دهه ۶۰ بود. ملودی گیرا و روان، شعر واقع گونه، صمیمی و تصویری اثر در کنار اجرای تاثیرگذار و احساسی خواننده و تنظیم ساده و مناسب آن این قطعه را به اثری دوست داشتنی و خاطره انگیز مبدل ساخته است.

برگزاری دهمین جشن پدران آسمانی

امسال دهمین جشن پدران آسمانی با حضور فرزندان شهدا در سراسر گلزارهای شهدای کشور برگزار می‌شود.

این جشن هر ساله به منظور گرامیداشت روز پدر، همزمان با زادروز ولادت با سعادت مولای متقیان، امیرالمومنین(ع) با حضور فرزندان شهدا جهت تجدید میثاق با آرمانهای شهیدان برگزار می‌شود.

هدف اصلی از برگزاری جشن پدران آسمانی ایجاد همبستگی بین فرزندان شهدا، شناسایی فرزندان شهید نخبه و فعال در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی، تجدید میثاق با آرمان‌های شهدا و زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا می باشد.

ابراهیم طاهرنژاد، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان نیز با بیان اینکه ماندگاری انقلاب اسلامی ایران حاصل وجود ولایت فقیه و ایثارگری‏ و جانفشانی‌های شهداست و باید قدردان این خون‏ها باشیم، به خبرنگار خبرگزاری شبستان گفت: شهید در انتخاب مسیرش به سوی خدا منطق و طرز تفکر ویژه‌ای دارد که شناخت این طرز تفکر و پایه‌های ایدئولوژیکی و اندیشه او به گسترش فرهنگ ایثار و شهادت جامعه کمک می‌کند.

وی، شهدا را قلب تپنده نظام جمهوری اسلامی ایران دانست و یادآور شد: پیشرفت کشور به برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است.

طاهرنژاد، اظهار کرد: امروز به مدد خون پاک شهدا، فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه به یک ارزش تبدیل شده است و خانواده‌های معظم شهدا حافظ و ناشر این ارزش‌ها هستند.

گفتنی است، مراسم جشن پدران آسمانی در رشت از ساعت 17 روز شنبه 12 اردیبهشت درگلزار شهدای تازه‌آباد برگزار می شود.

پایان پیام/ 

کد خبر 455169

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha