کتابِ خوب؛ موفق‌ترین جبهه در شکست عرفان‌های کاذب

خبرگزاری شبستان: با توجه به سنگینی و غیرمصطلح بودن عرفان اسلامی و نیز رواج روزافزون عرفان‌های رنگارنگ نوظهور، ضرورت پرداختن به عرفان اهل بیتیِ مکتشف از آیات و روایات از طریق تولید آثار علمی و فاخر ضرورت دارد.

خبرگزاری شبستان – سرویس اندیشه: به دلیل فرا رسیدن ایام برپایی بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که محل عرضه آثار مکتوب در حوزه های مختلف از جمله عرفان است با حجت الاسلام حسین روحانی نژاد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و کارشناس عرفان در خصوص ضرورت تولید و عرضه آثار عرفانی ناب و برگرفته از آموزه های کتاب و سنت به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با مولف کتب «ولایت در عرفان» و «مواجید عرفانی» می خوانید:

 

با توجه به اینکه شاهد ترجمه آثار غربی در زمینه عرفان های نوظهور و جنبش های نوپدید و انتشار و توزیع آن در کشور اسلامی خود هستیم، از سوی دیگر با فقدان یا به عبارت بهتر کمبود آثار عرفانی اسلامی مواجه ایم، ترجمه مکتوبات غربی تا چه میزان در جذب افراد به ویژه جوانان به سمت عرفان های نوظهور و کاذب می تواند نقش داشته و تاثیرگذار باشد؟

در تاثیر گذشتن این آثار بر ذهن و فکر افراد جای هیچ شک و تردیدی نیست اما اگر ترجمه ها به صورت دقیق انجام شود، می تواند در آشنایی با فضای فکری فرهنگی غرب در باب عرفان موثر باشد. از سوی دیگر هر گونه اندیشه ای را که با عنوان عرفان یاد می شود، نمی توhن عرفان تلقی کرد، بنابراین، مکاتب عرفانی نوظهور همه در یک سطح نیستند، برخی اساسا بی پایه بوده و هیچ حرفی برای گفتن ندارند اما برخی به رغم اشتباهاتی که در مبانی آنها ممکن است وجود داشته باشد، فضاهای جدیدی به چشم می خورد که می تواند برای ما به نحوی زمینه کار و تحقیق را فراهم کند. البته تنها تحقیق و پژوهش نه اتکا به آنها. اما در حقیقت باید به نست عرفانی خود بازگشته و آن را به زبانی جدید در فضای تازه عرضه کنیم.

 

چگونه می توان به این سنت بازگشت و عرفان اسلامی را جایگزین عرفان های نوظهور و کاذب کرد؟

عرفان اسلامی به معنای عرفان مصطلح و موجود، عرفانی است که استفاده از آن برای همه مقدور نبوده و برخی از مباحث آن برای تمامی اذهان قابل هضم نیست. بنابراین عرفان اسلامی را باید با نگاه جدیدی در خصوص مسائلی که بیشتر در باب سلوک عملی است، عرضه و ارائه کرد. در این راستا به نظر می رسد رویکرد به اکتشاف عرفان اهل بیتی یکی از روش ها و راهکارها می تواند باشد و از طرح مباحثی از عرفان مصطلح که برای بعضی افراد ممکن است موجب اشتباه و کج فهمی و کژتابی شود، باید پرهیز شود.

البته طرح عرفان اهل بیتی به معنای طرد عرفان اسلامی و سنت عظیم اسلامی نیست لذا با توجه به اصطلاحات عرفان اسلامی بدون اینکه تحمیلی بر روایات صورت بگیرد، باید به اکتشاف آموزه های عرفانی اهل بیت (ع)‌ پرداخت، به عبارت دیگر باید با ذهن باز و بدون پیش داوری به سراغ روایات رفت و از آن مباحث عرفانی را به دست آورد.

 

یعنی میان عرفان اسلامی مصطلح و عرفان اهل بیتی تفاوتی وجود دارد و این دو از سنخ یکدیگر نیستند؟

ببینید عرفان اسلامی موجود محصول مکاشفات عرفای اسلامی بوده که ممکن است  احیانا در آن دیدگاه های اعتقادی مکاشفان رسوب و رسوخ کند اما در عرفان اهل بیتی، اتصال به منبع وحی و کشف اتمّ محمدی بوده و لذا کشف معصوم (ع) است. هر چند بسیاری از مکاشفات عرفای اسلامی نیز به منابع وحیانی متکی است اما امکان اشتباه و خلط در آن وجود دارد، بنابراین، مواجید و مکاشفات غیرمعصوم باید با موازین خاصی مورد سنجش قرار بگیرد.

لذا اگر کتاب ها و آثاری در باب عرفان اهل بیتی وجود داشته باشد، قطعا راه هموار تر می شود. حداقل عمل به دستورعمل های فقهای عارف همچون آیات عظام بهجت، بهاء الدینی، حسن زاده آملی، جوادی آملی و ... می تواند در این زمینه گره گشا باشد هر چند در باب عرفان اهل بیتی کار عمیق نشده اما به صورت جسته و گریخته از فقهای عارف و ربانی، آثاری همچون تذکرة المتقین آیت الله بهاری همدانی وجود دارد که می توان به آن متمسک شد.

در این راستا مشتاقان پیمودن راه سیر و سلوک با مطالعه این کتاب ها و تهذیب نفس و خودسازی می توانند گام های نخستین را در این مسیر بردارند اما اگر بتوان با راهنمایی استاد جامعی که دچار افراط و تفریط نباشد، حرکت کرد، شایسته تر است به دلیل آنکه برخی افراد ممکن است بخشی از راه سلوک را رفته و کار را ناتمام گذاشته و تصور کنند با دیدن منظره هایی از عالم غیب به حقیقت واصل شده اند در حالی که راه همچنان ادامه دارد.

از سوی دیگر شخص سالک باید رویت و مکاشفات خود را با قرآن و سنت بسنجد که با این منابع اصیل در تضاد نباشد؛ از این رو، قطعا وجود استاد سلوکی جامعی که مرتبا سالک را هدایت کند و اگر به مکاشفاتی دست یافته است آنها را مورد بررسی قرار دهد که آیا شیطانی است یا رحمانی، ضروری به نظر می رسد اما به هر فرد و استادی نمی توان دست را سپرد. افراد فراوانی هستند که دچار انحراف بوده و برخی به درجاتی رسیده اما ناقص اند. در حقیقت کسی باید دستگیری کند که خود کامل شده و مکمل دیگران باشد. از سوی دیگر شیطان دائم در حال اغوای انسان است به ویژه از کسی که از طریق سلوک قدم بر می دارد، دست برنمی دارد بلکه جدی تر تلاش کرده تا او را از مسیر منحرف کند لذا باید به کسی دست داد که مورد اطمینان باشد.

 

با توجه به مسائلی که اشاره کردید، نخستین گام در طی طریق و سلوک عرفانی چیست؟

سالک در آغاز سلوک خود باید به آنچه علم داردو آنچه وظیفه دینی و رساله عملیه مرجع تقلید است عمل کرده و با توجه و حضور قلب، آداب مستحبی و ترک گناهان و حتی المقدور ترک مکروهات را انجام دهد که اینها خود روشن بینی و بصیرت باطنی برای فرد پدید می آورد یا حداقل برای حرکت سلوکی عمیق تر در مسیر قرار می گیرد. در این زمینه مرحوم قاضی عبارتی با این مضمون دارد که اگر نیمی از عمر را در پی استاد باشی، جا دارد و جایز است.

البته دیدگاه هایی هم وجود دارد که نفی ضرورت استاد را بیان می کنند. از سوی دیگر به طور مثال استاد در معنایی که در صوفیه وجود دارد، مورد اطمینان نیست. به دلیل اینکه این افراد نه معلومات عرفانی خاصی دارند نه از شریعت اطلاع کافی. یا مدعیان عرفان اهل حق، مسیری که در پیش می گیرند خلاف عرفان اسلامی است و در تاریکی به سیر و سلوک می پردازند. حتی برخی افراد در پوشش عرفان محمدی ادعا سیر و سلوک می کنند که مطابق با شریعت اسلامی نیست.

 

با این توصیف آیا تولید کتاب ها و مکتوباتی با مضمون عرفان اهل بیتی، می تواند جایگزین عرفان های نوظهور شود به عبارت دیگر تا چه میزان ضرورت تدوین چنین آثاری احساس می شود؟

البته تولید کتاب در زمینه عرفان اهل بیتی آغاز و گام های اولیه برداشته شده است. با توجه به اینکه قرآن کریم در دیدگاه عرفا کشف اتمّ محمدی و کامل ترین کشف با عالم غیب است، بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و  ائمه معصومین علیهم السلام، عالی ترین ارتباط را با عالم غیب دارد و از ائمه (ع) نیز دستورات سلوکی هم رسیده که صریح در باب سیر و سلوک است مانند حدیث عنوان بصری که امام صادق (ع) دستورالعمل سلوکی به او داده و در کتاب های اسلامی ما موجود است و مرحوم آیت الله قاضی این حدیث را به عنوان اولین دستور العمل برای طالبان سیر و سلوک به شدت مورد تاکید قرار داده و شرط می کرد هر کس می خواهد در این مسیر قرار گیرد به این حدیث مراجعه کند. یا صحیفه سجادیه سرشار از مضامین عرفانی است که می تواند در این راه سیر و سلک گره گشا باشد.

بنابراین، با توجه به اینکه عرفان اسلامی موجود و مصطلح سنگین و ثقیل و دیریاب و برای برخی غیرقابل هضم است و از سوی دیگر رواج روزافزون عرفان های رنگارنگ نوظهور را شاهد هستیم، ضرورت پرداختن به عرفان اهل بیتی که مکتشف از آیات و روایات است، و در ادعیه و نیایش های آنها منعکس شده کاملا آشکار است.

پایان پیام/

 

 

 

کد خبر 457177

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha