خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: چون ولایت اهل بیت علیهم السلام تنها علت واسطه برای دوام فیض از ناحیه خدایی است که هیچ چیز و هیچ کس در کار او شریک نیست از این رو امر شده است که ولایت در تشهّد لحاظ شود چنان که در آغاز نماز، فرمان توجه به ولایت اهل بیت آمده است و همان گونه که اصل نماز بدون ولایت پذیرفته نمی شود نماز کسی نیز که درود بر اهل بیت علیهم السلام را ترک گوید مردود است، هرچند نمازگزار هم دوست دار اهل بیت باشد.
نماز اسرارآمیزترین رابطه انسان با خداست و به هر اندازه که روح و قلب آدمی انشراح می یابد و به سعه صدر می رسد، نماز انسان نیز وسعت و معنای بیشتری به خود می گیرد. پس ائمه معصومین (ع)، اولیا و عالمان دینی به معانی باطنی نماز پی می برند. معانی ای که از چشم افراد عادی عموما پنهان می ماند. "رازهای نماز" اثر مفسر و عالم بزرگ معاصر، آیت الله جوادی آملی پرتوی به این معانی انداخته است.
نماز بدون ذکر صلوات پذیرفته نیست
این مطلب از روایت جابر جعفی استفاده می شود که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: هرگاه یکی از شما نماز گزارد و ذکر صلوات بر محمّد و آل محمّد را فراموش کند با نمازش راهی به جز راه بهشت را طی کرده و اساسا نمازی که در آن ذکر محمّد و آل محمّد نباشد پذیرفته نمی شود: "اذا صلّی احدکم فنسی ان یذکر محمّدا و آله فی صلاته سلک بصلاته غیر سبیل الجنّه و لا تقبل صلاه الّا ان یذکر فیها محمّد و آل محمّد" از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمود: هرکس نمازی بگزارد و در آن بر من و اهل بیت من صلوات نفرستد نمازش پذیرفته نیست: "مَن صلّی صلاه لم یُصلّ فیها علیّ و علی اهل بیتی لَم تُقبل منه"
صلوات سبب تمامیّت نماز است
در روایت زراره از امام صادق علیه السلام نقل شده که پرداخت زکات فطره، متمم روزه است مانند صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم که سبب تمامیّت نماز است و چون صلوات بر پیامبر بدون صلوات بر اهل بیت او ناقص است از این رو صلوات بر همگی آنان - پیامبر و اهل بیت - سبب کمال و تمام نماز است همان گونه که اسلام با ولایت کامل شد و نصاب نعمت خداوندی با آن تمام گردید و بنابر آنچه از آیه سوره مائده استفاده می شود - اسلام ولایی خشنودی خدای سبحان را فراهم می کند.
راز نشستن پیش از قیام چیست؟
برخاستن از سجده را آدابی است که دارای تأویل و ذکری است رازمند اما برخاستن از سجده در رکعت دوم که تشهد دارد باید همراه با نشستن باشد و سخنی در آن نیست و اما برخاستن پس از رکعت اول و سوم که تشهّد ندارند در این جا نمازگزار نباید پس از سجده بدون درنگ کوتاه برپا بایستد بلکه لازم است پس از سر برداشتن از سجده اندکی بنشیند، آرام گیرد و سپس برخیزد. چنان که شیخ طوسی قدس سره در" تهذیب" از امیرالمومنین علیه السلام روایت می کند که فرمود: این کار - برخاستن بدون اندکی نشستن - از مردم جفاکار سر می زند. اما این که بنشیند و سپس برخیزد از بزرگداشت نماز و احترام به آن است: "انّ هذا - ای الجلوی ثمّ النهوض - من توقیر الصّلاه "
از سجده سبک وار به قیام مبادرت مکن
مرحوم نوری در "مستدرک الوسائل" از حضرت ابوالحسن علیه السلام روایت کرده که فرمود: در نماز وقتی از آخرین سجده سر برداشتی پیش از آن که برخیزی کمی بنشین، سپس قبل از دست ها زانوها را از زمین بلند کن و دست هایت را باز کن و سنگینی بدن را بر آن ها قرار ده آن گاه برخیز. این کار نشانه وقار مؤمنی است که در پیشگاه پروردگارش فروتنی دارد و از سجده ات سبک وار به قیام مبادرت مکن چنان که این گروه بی خیر در نمازشان انجام می دهند.
بنابراین همین نماز اعتباری از واقعیت معیّن خود حکایت می کند که آثاری فراوان دارد. از این رو محترم است و احترام آن ایجاب می کند نماز را بزرگ بداریم. نشستن و آرام گرفتن، وقار نماز را نگه می دارد. بنابراین نشستن بعد از سجده دوم تأویلی دارد که هنگام ظهور واقعیت نماز - در قیامت - آشکار می گردد و آن روزی است که سفره اعتبار چون طومار در هم پیچیده می شود.
ذكر برخاستن و راز آن چیست؟
ذكر در حال برخاستن از سجود در هر ركعت، عبارت است از "بِحَولِ الله تعالی وَ قُوّته اَقومُ وَ اَقعُد" به حركت و توانايي خداي متعالي برمي خيزم و مي نشينم. راز مطلب اين است كه جهان تكوين كه در آن انسان صاحب انديشه و آزاد زندگي مي كند از خون افراط مسلك "تفويض" منزه و از كثافت تفريط مكتب "جبر" مبرّاست بلكه از ميان اين دو نگرش افراطي و تفريطي، نگرشي مياني مانند شير ناب گوارا بر آن حاكم است كه جايگاهي خجسته بين دو منزل ناميمون جبر و تفويض دارد چون تفويض گرا مي گويد: خداوند هيچ نيرو و توانايي درباره افعال كارهاي ارادي انسان ندارد و جبري مسلك نيز معتقد است: خوب و بد و هر حركت و تواني جز به دست خدا نيست - همه كارها را خدا انجام مي دهد و انسان هيچ كاره است - اما كسي كه باور دارد انسان موجودي انتخابگر است از هر دو محذور پيش گفته شده مصون است و مي گويد: "لا حول و لا قوه الّا بالله" يعنی ثابت مي كند كه انسان داراي حركت و تواني است كه از حول و قوّه الهي نشأت گرفته است.
صراط مستقیم ورای کژراهه جبر و تفویض
بنابراين ذكري كه نمازگزار در حال برخاستن پس از جلوس بر زبان مي آورد دربردارنده يك اصل كلي است كه بدون در نظر داشتن حال اختصاصي آن به نماز در همه كارهاي ارادي او تحقق يافته است. اين اصل - آنچنان كه از متن ذكر پيدا است - تنها مخصوص برخاستن نيست زيرا نشستن انسان نيز همانند ايستادن او به حركت و توان خداوند صورت مي گيرد و اين همان راز تكويني است كه در روز قيامت - كه هر دروني آشكار مي شود - تجلي مي يابد. در آنجا باطل بودن دو كژراهه جبر و تفويض كه خط مستقيم اختيار در وسط آن ها قرار گرفته به روشني نمايان مي شود و راه شفاف حق در بين آن دو آشكار مي گردد. رازي كه به آن اشاره كرديم همان است كه از سخن گرانمايه امام صادق عليه السلام استفاده مي شود. حضرت فرمود: "كان اميرالمؤمنين يبراُ من القدريّه في كلّ ركعه و يقول بِحَول الله و قُوّته اَقوم و اَقعد" اميرالمؤمنين عليه السلام هماره از قدريه در هر ركعت از نماز برائت مي جست و مي فرمود: بحول الله ...
پایان پیام /
نظر شما