حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف، رییس موسسه علمی پژوهشی بهداشت معنوی در گفتگو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که جنس امیدی که سینمای هالیوود به مخاطب خود می دهد، از چه نوعی است و این سینما با به نمایش گذاشتن تولیدات خود چگونه آرمان شهری برای بشر تعریف و چه باوری را به او القا می کند، گفت: یکی از مسائل مهمی که به زندگی انسان معنا می دهد و تداوم آن را ممکن می سازد، امید است. انسان بدون امید قادر نخواهد بود به حیات خود ادامه دهد و تحقیقات حاکی از آن است که امید سبب افزایش طول عمر شده و بسیاری از بیماری های صعب العلاج را درمان کرده یا حداقل موجب به تاخیر افتادن مرگ می شود.
وی ادامه داد: با توجه به این عنصر مهم در زندگی و در مجموعه این مسائل، جایگاه امید در برنامه های فرهنگی استکبار برجسته شده و آنها برای امیددهی مد نظر خود به مردم، برنامه های بسیاری را طراحی کرده اند که از جمله می توان به استفاده از ظرفیت هنر و سینما در این پروژه اشاره کرد.
حجت الاسلام مظاهری سیف با بیان اینکه مبانی امید در هالیوود بر قدرت انسان استوار شده است، تصریح کرد: هالیوود تلاش می کند این باور را به مخاطب القا کند که انسان با استفاده از قدرت های خود و نیروی فکر و نیروهای جادویی که در جهان وجود دارد، می تواند آینده بهتری را برای خود بسازد. حال این آینده بهتر ممکن است در سیاره ای دیگر و زندگی در آن رقم بخورد یا شکل متفاوتی از زندگی کنونی داشته باشد. اینجا دیگر تخیل فیلمساز آزاد است هر آینده ای را که دوست دارد و می پسندد، تجسم کرده و به تصویر کشد.
به گفته رییس موسسه علمی پژوهشی بهداشت معنوی در حقیقت بنیان اصلی این امیدآفرینی در فرهنگ غرب به ویژه هنر و سینمای آمریکایی، آن است که انسان با تکیه بر قدرت ذهن و نیروهای درونی خود می تواند آینده ای درخشان خلق کند و همچنین تعدای از انسان ها اگر دست به دست یکدیگر دهند، با یک تخیل هماهنگ می توانند این آینده را خلق را کنند. در واقع این اندیشه، تجسم خلاق آموزه هایی است که در کتاب های مختلف ترویج می دهند.
بهترین جلوه امیدآفرینی در تفکر شیعی
وی با اشاره به اینکه در مقابل این تفکر، اسلام اندیشه امیدآفرینی ناب و حقیقی را دارد که در فرهنگ دینی به ویژه تفکر شیعی کاملا آشکار است، بیان کرد: مبنای در این اندیشه، تکیه بر جریان امدادهای الهی در زندگی انسان است - به ویژه پس از گذر از یک دوره سخت که انسان مضطر شده و متوجه می شود تنها را نجات او بازگشت به دین است-.
این کارشناس اخلاق با تاکید بر اینکه در واقع در اندیشه اسلامی یک آمادگی درونی در انسان ایجاد می شود تا خدا یک منجی که شخصیت او حقیقی است و نه کاذب، را فرستاده و با تکیه بر قدرت الهی و همیاری مردم، عوامل فساد و ظلم را از بین برده و آینده ای درخشان برای بشر رقم بزند، ابراز کرد: این دو تفکر در مقابل یکدیگر قرار می گیرند، مبنا در تفکر غربی تخیل انسان و اراده بشر و امیال اوست و در این بستر، آینده محقق می شود اما در تفکر اسلامی، مبنا در امیددهی، مبتنی بر خداباوری و اراده پروردگار و آمادگی انسان ها برای تحول و عبد شدن است.
وی ابراز کرد: وقتی تکیه یک جریان امید آفرین بر انسان و نیروهای او و طبیعت است که البته بخشی از آن واقعیت دارد اما بخش قابل توجهی از آن تخیل است، این مساله جای تردید دارد و حتی غیر قابل تصور است که انسان تنها با تکیه بر نیروهای خود، و بدون خدا آینده طلایی بسازد.
تولد جنگ های جهانی در آینده طلایی غرب!
حجت الاسلام مظاهری سیف تصریح کرد: در عصر روشنگری و پس از رنسانس، غرب تلاش کرد این اندیشه را القا کند بدون تکیه بر دین و معنویت می تواند خود بهشت را روی زمین بسازد و لذا در قران 18 آثاری در این راستا نوشته شد. اما دو سده از این رویاپردازی نگذشت که دنیا شاهد جنگ های جهانی اول و دوم و نابود شدن کره زمین شد. بنابراین، دوباره میل به معنویت شعله ور شد اما باز در این بازگشت تفکر غرب بیکار ننشست و تلاش کرد معنویت متفاوت یعنی منهای خدا و مبتنی بر کشف نیروهای خارق العاده انسان، به بشر معرفی کند.
وی اضافه کرد: در واقع اگر در عصر روشنگری بیان می شد که با تکیه بر عقل خود و نیروهایی طبیعی می توان دنیای بهتری برای زندگی ساخت، در این رویکرد تازه، انسان می توانست با استفاده از نیروهایی فوق العاده درونی خود و متافزیک، آینده را در اختیار گیرد و هنوز انسان و اراده اوست که حرف اول را می زند. این تفکر در حالی القا می شود که انسان با همه استعداد خود، عجزهایی نیز دارد و استعدادهای او محدود است و بدون اراده الهی نمی تواند استفاده موثری از آنها ببرد.
این پژوهشگر عنوان کرد: بنابراین این هوشیاری به خود و محدودیت ها مهم است و اگر ما نسبت به القائات موهوم غرب مقاوم باشیم، در این زمان می توانیم به سمت تفکر اسلامی باز گردیم که با تکیه بر قدرت خالق و جانشین اوست که می توان دنیا را تغییر داد و آن را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کرد.
وی در ادامه به ضعف و اشکال این اندیشه اشاره کرد و گفت: همان طور که اشاره شده، انسان دارای قدرت و استعدادهای محدود است و در مواجهه با القائاتی که غرب در خصوص آینده به وسیله سینمای هالیوود به بشر منتقل می کند، انسان چاره ای جز ورود به دنیای تخیل ندارد چناچه غرب به این رسیده که دنیای واقعی را نمی توان تغییر داد بنابراین، بهتر است نگرش خود را تغییر دهیم یعنی به جای ایجاد اصلاحات در نظام دنیا، انسان باید در نگرش خود تغییر ایجاد کند!
رییس موسسه علمی پژوهشی بهداشت معنوی در پایان یادآور شد: در این تفکر حتی ظلم و جنگ منفی و بد تلقفی نمی شود و غرب معتقد است اصلا نباید به این قبیل مسائل فکر کرد تا بتوان ذهن زیبایی داشت. به عبارت دیگر به دلیل آنکه نمی توان دنیا را تغییر داد، باید ذهنیت را نسبت به پدیده ها تغییر داد و مثلا اگر جنگ و فساد و ... را مشاهده می کنیم، باید ذهنیت خود را به آن موضوع تغییر داده و آنها را زیبا ببینیم! در حقیقت این کلاه بزرگی است که بشر سر خود و حامیان این اندیشه می گذارد و در حقیقت امید واهی همین جا در همین نقطه از تفکر غرب، اتفاق می افتد.
پایان پیام/
نظر شما