خبرگزاری شبستان: "قرار جمعه" 22 خرداد ماه همزمان با آخرین جمعه شعبان المعظم با موضوع "رابطه امید و انتظار در آموزه های مهدوی" و حضور دکتر فائزه عظیم زاده اردبیلی به روی آنتن رفت.
انسان های ناامید معمولا یکی از این ۴ خصلت را دارند، برخی نمی پذیرند که ضعفی دارند که باید مرتفع کنند و دچار خود بزرگ بینی هستند و چون ضعف را نمی بینند به مرور بر آنها غلبه می کند و در نهایت به بن بست فکری و رفتاری می رسند که اوج ناامیدی است.
گروهی ضعف خود را می بییند و آنقدر آن را بزرگ می بینند که قدرت رفع ضعف و مشکل را در خود نمی بیینند. این افراد دچار خود باختگی برای مقابله با ضعف ها هستند، گروه سوم قبول دارند که ضعفی هست و می گویند اگر باشد چه می شود، اگر رفع کنیم چه می شود، یک حالت بی اعتنای و بی تفاوتی به سازندگی و خودساختگی در آنها وجود دارد.
اما گروه چهارم عزم کرده برای اینکه ضعف خود را شناسایی کند و بر آن اساس راهگشای زندگی باشد و خود را بسازد این گروه موفق می شود. چراکه می داند باید تغییراتی کند تا به موفقیت هایی برسد.
البته باید متذکر شد که ناامیدی حاصل یاس علمی، سیاسی، اقتصادی یا چالش های درون خانواده ممکن است برای ما همه باشد. ولی این از ناامیدی متفاوت است. بنابراین اگر لزوما مشکلات بر من غلبه کرد نباید ناامید شوم و دست از هم چیز بکشیم.
ناامیدی ویژگی هایی دارد. بی حالی، رخوت، بی حوصلگی و بی انگیزه بودن و نداشتن حس حرکت به جلو، هدفمند نبودن و خود باختگی در رفتار و منش باعث می شود انسان پویایی و حرکت به جلو را نداشته باشد و نسبت به همه چیز ناامیدی شود.
انسان ناامید و انسانی که مشکلات به او احاطه کرده است، دو گونه متفاوت هستند همه ما مشکلاتی داریم گاه در اجتماع و گاه در خانواده و اگر من گرفتار مشکلات نباشم باید در ایمانم شک کنم. چراکه انسانی که به خدای خود نزدک تر و مانوس تر با ائمه است، گرفتاری هایی او را احاطه می کند و این گرفتاری ها محک می زند میزان اطاعت او را، گاهی با عدم پذیرش مشکلات و انتقاد پذیری به انسان ایزوله در مجموعه رفتارها تبدیل می شویم و فقط صورت مساله را پاک می کنیم، در حالی که بزرگان و اندیشمندان ما یاد دادند عرصه زندگی را ترک کردن و بی هدف زندگی کردن ما را انسان موفق نشان نمی دهد.
لازمه خود مدیریتی و مدیریت زمان این است که برای برنامه های زندگی هدف و استراتژی داشته باشم و پتانسیل ها را بشناسم. در این بحث اگر بخواهیم برای خود مدیریت زمان داشته باشیم، قرار برنامه ها را می ریزیم و دور خیز می کنم تا به هدف برسم. انسانی که هدف دارد و مدیریت خود را می کند، با مقوله ناامیدی ارتباط تنگاتنگ دارد. نباید توقع نابه جا از خود داشته باشد و اگر به هدف تعیین شده نرسیم، ناامید شویم.
انسان زمانی می تواند به نقطه غایت خود برسد که از ظرفیت های خود استفاده کند، یکی از عوامل ناامیدی در جامعه این است که یا هدف نداریم و در مواجهه با کارهایمان به بن بست می رسیم یا اینکه هدف داریم ولی انقدر دور و دست نیافتنی برای خود در نظر گرفتیم که نمی توانیم به آن برسیم.
برکات وجودی امام زمان(ع) نشانگر این مساله است که انسان ها برحسب توانایی ها و فیض وجودی خود از فیض وجودی حضرت استفاده می کنند. به این معنی که امام زمان(ع) یک فیض تکوینی دارند. یعنی همه انسان ها مشمول فیض وجودی ایشان می شوند، چون حجت خداست و برکت وجودی ایشان شامل همه می شود مانند امام رضا(ع) که فیض وجودی ایشان شامل همه مردم ایران می شود.
در کنار فیض تکوینی یک فیض تشریعی وجود دارد که شامل کسانی می شود که بتوانند حالات و ویژگی هایی در خود ایجاد کنند تا از فیض خاص حضرت بهره ببرند. مانند خداوند متعال که رحمانیتش عام و برای همه و رحیمیتش خاص و مخصوص بندگان خاص است.
بنابراین اگر بخواهیم مشمول فیض خاص و تشریعی امام عصر(ع) باشیم، باید قابلیت در خود ایجاد کنیم؛ فقط نماز خواندن، دعا و ذکر نیست. زیرا اینها لازمه ایمان اولیه است. اما ایمان عملی و خروجی رفتار ما باید به گونه ای باشد که ثمرات این عبادات در رفتارمان متجلی شود.
انسان هایی که نسبت به جامعه بی تفاوت هستند، نسبت به عدم عدالت، گرسنگی انسان ها، ضایع شدن حقوق مردم و بی انصافی ها در اجتماع بی اعتنا هستند. آیا می توانند بگویند من موفقم، در حالی که موفقیت انسان در گروی رسیدن به هدف در قالب ارزش های انسانی است و اگر من به جامعه بی تفاوتم، پس از انسانیت بهره ای نبرده ام.
ما ۴ مدل هوش داریم. منطقی، عاطفی، جسمانی و معنوی، اگر بخواهیم به مرجله امید و موفقیت برسیم، باید تلاش کنیم که لازمه اش این است که بین این هوش های خود ارتباط برقرار کنیم، هوش منطقی می گوید هدف داشته باش، ساختار برای خود داشته باش، به این معنی که ساختار زندگی من اول به دست من ساخته می شود و خدا عنایت می کند.
فقط با قرائت قرآن و اقامه نماز امام زمان(ع) نمی آیند. بلکه ظهور امام در گروی قرائت قرآن، اقامه نماز و خروجی عمل انسان هایی است که ادعا می کنند منتظر هستند، باید جوری رفتار کنند که همه را به دین دعوت کنند. گاهی افرادی ابراز ارادت دارند، با خداوند متعال، قرآن و اهل بیت(ع) مانوس هستند ولی چون هوش معنوی پایینی دارند، نمی توانند ارتباط برقرار کنند. بنابراین ناامید می شوند.
لذا لازمه مدیریت زمان و مدیریت خود ارتباط برقرار کردن بین هوش های انسانی است. اینکه بدانم چه بگویم؟، چه بخورم؟، چگونه رفتار کنم؟، کجا سکوت کنم؟ و کجا حرف بزنم؟، چطور عمل کنم؟، زمانی چرایی تمامی این رفتارها معلوم شد و هدف را معلوم کردم، می توانم رفتارهای درست از خود ایجاد کنم.
اما انسان هایی هستند که در روابط اجتماعی موفق نیستند. نمی توانند با امام خود ارتباط بگیرند، چراکه برای ارتباط با امام باید با بندگان ارتباط خوبی برقرار شود، امام علی(ع) می فرماید: اگر می خواهید قلبتان را بسازید باید با صاحبان خرد ارتباط برقرار کنید. بنابراین انسان هایی که بی خرد هستند، انسان هایی ناامید هستند که نه توان تفکر و نه مکانیزم دفاعی برای حل مشکلات دارند، ساحتار درست برای زندگی ندارند، به لحاظ روحی شکننده هستند، به لحاظ جسمانی تحلیل می روند، خستگی در بدنشان شکل می گیرد و انگیزه حرکت ندارند، دچار روزمرگی هستند، اینها رو به فنا می روند.
بنابراین اگر بتوانیم به ساحت امام عصر(ع) دست بیازیم و ویژگی های یک انسان امیدوار را پیدا کنیم، تولد جدیدی خواهیم داشت، در سال 1998 فردی مسیحی در بین مسلمانان تحقیقی انجام می دهد که افراد مذهبی که اهل دعا و توسل هستند، چه ویژگی هایی دارند. به این نتیجه می رسد که افراد مسلمان که اهل حضور در مجامع دینی، نماز جماعت و تجمعات دینی و خیر هستند، قدرت بیشتری برای مقابله با مشکلات دارند چون امید دارند که به آنها کمک می شود. چون پشتوانه روحی و عملی برای هم می شوند و به هم امید دوباره می دهند.
چرا توصیه می شود همه در تعالیم دینی مانند نماز جماعت، تجمعات مذهبی و حتی حج شرکت کنند. چون وقتی در تجمع دینی شرکت می کنند وحدت در انگیزه و حرکت دارند. این همدلی و همزبانی آنها را به سمت واحدی هدایت می کند و از تفرق خودداری می شود، این همسویی باعث می شود که افراد به هم کمک کنند و نشان می دهد که حضور در شبکه های تجمع دینی و مذهبی به انسان امید می دهد.
بنابراین برای نشان دادن انتظار امام عصر(ع) باید تجمعات خیر رسانی و همدلی را زیاد کنیم. چراکه شرکت در این تجمعات، خیر رسانی و کمک به مردم یعنی منتظر بودن و امید داشتن به رسیدن به ظهور.
از پیامبر اکرم(ص) سوال می شود، ابرار چه کسانی هستند؟ می فرمایند: کسانی که دست دهنده دارند، سخی هستند و با زبان نرم سخن می گویند. بنابراین اگر می خواهیم منتظر امام عصر(ع) باشیم، باید در مقام عمل این انتظار را نشان دهیم و رفتارهای خود را درست کنیم؛ چراکه معاشرت با ادم های عاقل، با تدبیر و مومن به ما کمک می کند. به امام نزدیگ شویم و امیدوار شویم در مقابل آدم هایی که مومن نیستند، ما را می ترسانند و به وادی ناامیدی می کشانند. این ناامیدی ها ما را از امام دور می کند.
مقام معظم رهبری فرمودند: مردم را ناامید نکنید و از رسیدن به هدف مشترک باز ندارید که این یعنی خلاف مسیر انتظار عمل کردن، انسان امیدوار هدف و انگیزه دارد و برنامه ریزی می کند، امید به فردا دارد و با نظم و برنامه به جلو حرکت می کند، خودباوری دارد و در راس همه اینها از فیض تشریعی امام بهره می برد. اگر انسان اهل ذکر باشد و اهل عمل خیر باشد، فیض تشریعی امام که خاص است را دریافت می کند و باعث قدرت تصمیم گیری و دوری از غفلت ها می شود.
بحث منزلت انسان در آموزه مهدوی به اراده معلوم می شود، اراده انسان نقش مهمی در زندگی دارد. به طوری که با انسان هایی که اراده قوی به من می دهند، معاشرت کنم و از سوی دیگر از خرد، ایمان و توسل به اهل بیت(ع) مدد بگیرم و در عصر غیبت از خودیاری های اجتماعی مانند مسجد، هیئات و خانه و اهل بیت(ع) کمک بگیرم.
پایان پیام/
نظر شما