خبرگزاری شبستان: نیمه ماه رجب اوج بندگی معتکفان الهی و میعادگاه حق برای اجابت دعای آنهایی است که خواندند نامش را، چراکه بنابر بیان ائمه معصوم (ع) این روز برای روزه داران الهی که 3 روز را به خلوت خویش فرو رفته و زنگار از جان شسته اند فرصتی است تا بخواهند از معبود خویش آنچه را بدان نیاز دارند و چه مهربان خدایی است که حتی اجابت می کند بنده ای که او را نخوانده پس بخوانیمش در این روز با اعمال ام داوود...
ایام البیض یا همان روزهای مقید به اعتکاف در زمان و مکان مشخص از سیزدهم رجب آغاز شده و پانزدهم این ماه پس از بجای آوردن اعمال "ام داوود" و گشودن روزه در هنگامه افطار پایان می یابد.
در باب فضیلت انجام اعمال ام داوود روایات بسیار است که معتکفان درگاه الهی را بر اقامه آن تشویق کرده است.
اما کیست ام داوود و چه خواست از خدا که دعایش قرن ها زمزمه لب های مضطران گشته تا خدا آنها را نیز اجابت کند...
"ام داوود مــادر هـم شــیـر و رضایى امام صادق (ع) است، و محدث بزرگوار على بن موسـى بن جـعـفـربـن طاووس حسنى حسینى معروف به سید بن طاووس و متوفاى 664 هجرى نویسنده کتاب عظیم اقبال الاعمال ام داوود را با کنیه "ام خالد یاد کرده، او را از جده هاى صالح و مومن و شایسته خود دانسته و در باب اعمال نیمه رجب خصوصیات و شرح اعمال ام داوود را آورده است.
داسـتـان اعـمـال نـیـمه رجب و دعاى معروف به ام داوود که شیخ صدوق، شیخ طوسى، علامه مـجـلـسى و سیدبن طاووس آن را از نظر سند معتبر و از نظر تاثیر براى رسیدن به حاجت، رفع گرفتارى ها و برطرف شدن ظلم و ستم دیگران تجربه شده شناخته اند بدین قرار است:
فـاطـمـه مادر داوود پسر زاده امام حسن مجتبى (ع) و مادر رضاعى امام صادق (ع) روایت کرده است: منصور دوانیقى لشکرى به مدینه فرستاد و بامحمدبن عبداللّه بن حسن مثنى جنگید او را و بـرادر او ابـراهـیـم را کـشـت،عـبـداللّه مـحـض پـدر مـحمد و ابراهیم را با تعدادى از سادات حسنى دستگیر و اسیر کردند و به بند و زنجیر کشیده بودند و فرزند من داوود هم در میان آنان بود که او را از مدینه به بغداد منتقل نمودند و به سیاه چال زندان انداختند!.
حـادثه دستگیرى و زندانى بودن فرزندم که از او اطلاعى نداشتم و گاهى هم خبر مرگ او را به مـن مى دادند برایم بسیار تلخ و دردناک بود و روزگارم با اشک و آه و گریه و ناله مى گذشت و حـتـى بـراى رفع مشکل خود و اندوه جانکاهى که با آن دست به گریبان بودم از اشخاص صالح و مومن درخواست مى کردم براى رفع ناراحتیم دعا کنند.
امـا از دعـاى آنـان هـم نتیجه اى نگرفتم در حالى که از فرزند اسیر و زندانیم هر روز خبر تلخ و دردناکى دریافت مى داشتم یک روز مى گفتند: او راکشته اند روز دیگر خبر مى آوردند او را لاى دیـوار گـذاشـتـه انـد و پیوسته بر غم و ناراحتى فرساینده من افزوده مى شد و مصیبت از دست دادن فرزند جوانم مرا فرتوت و علیل ساخت و دیگر از دیدن روى او قطع امید کردم !.
به هر حال روز گار من با سختى و تلخى دردناکى دست به گریبان بود و شب و روزى نداشتم و براى دیدار فرزندم دنبال هر راه چـاره اى مى گشـتم، یـک روز با خبر شدم امـام صادق (ع) که با فرزندم داوود از من شیر خورده بود بیمار شده اسـت بـه دیدن او شتافتم،از آن حضرت عیادت کردم هنگامى که مى خواستم از حـضورش مرخص شـوم، فـرمود: از داوود خبر تازه اى ندارى؟
یا شنیدن نام داوود داغ من تازه شد اشکم سرازیر گردید و یا آه درد آلودى ناله سردادم: مولاى من! فدایت شوم داوود کجاست؟ مدت زیادى است از او خبرى ندارم فرزندم در عراق زندان است و مـن از دورى او و سـرنـوشـت نـامعلوم او سخت در عذاب و ناراحتى گرفتارم از شما که برادر رضاعى او هستى تقاضا مى کنم براى نجات و آزادى او دعا کنى.
چرا تاکنون از دعاى استفتاح غفلت کـرده اى؟
امام صادق (ع ) با مشاهده وضع نگران کننده من فرمود: چرا تاکنون از دعاى استفتاح غفلت کـرده اى؟ مـگـر نـمى دانى که بوسیله این دعا درهاى آسمان گشوده مى شود؟ و فرشتگان الهى دعـاکـننده را مژده اجابت مى دهند هیچ حاجتمند و دردمند و دعاکننده اى مایوس نمى شود و خداوند هم پاداش خواننده این دعا را بهشت قرار داده؟
آرى بـا شـنـیدن چنین مژده اى که با خواندن آن دعا دریافت داشتم از حضرت سوال کردم: اى مولاى من ! واى فرزند خاندان پاک و معصوم آن دعا چیست؟ و آداب آن چگونه است؟
امـام صـادق (ع ) فرمود: اى مادر داوود ماه محترم رجب نزدیک است (ماه هاى حرام که در قرآن به عـنوان ماه هاى مقدس و محترم مطرح گردیده در بیان امام باقر (ع ) شوال، ذیقعده، ذیـحـجـه و ماه رجب معرفى شده اند) و در این ماه مبارک دعا مستجاب مى گرددهمینکه ماه رجب رسید سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم آن را که ایام بیض و شبانه روز نورانى نام دارد روزه بگیر نزدیک ظهر پانزدهم غسل کن هشت رکعت نماز با رکوع و سجود دقیق و حساب شده انجام بده.
آن گاه حضرت دستور کامل اعمال و آداب دعاى مخصوص را به او تعلیم داد.
اى ام داوود این جماعتى را که مشاهده مى کنى شفیعان تو هستند
ام داوود مى گوید: من دستور آن حضرت را درباره آن دعا و اعمال بطور دقیق یادداشت کردم و مـحـضر او را ترک گفتم تا اینکه ماه رجب فرارسـید و دستـورهاى امام را طبق آنچه فرمـوده بـود در هـمـان روزهـا عـمـلى کردم شب شانزدهم از نیمه گذشته بود پیغمبر (ص) و جمعى از فـرشـتـگـان و پیامبران و صالحانى را که براى آنها دعا و رحمت فرستاده بودم در خواب دیدم رسول خدا (ص) به من فرمود: اى ام داوود این جماعتى را که مشاهده مى کنى شفیعان تو هستند.
براى تو دعا کرده اند و مژده مى دهند که حاجت تو برآورده شده است خداوند ترا مشمول رحمت خـود قـرار داده مـحـفـوظ مـى دارد فـرزنـد تـرا هـم حفظ مى کند و او را سالم به آغوش تو بر مى گرداند.
آرى خـواب خـوش و لـذت بخشى دیده بودم پیامبر و اولیا الهى را در خواب ملاقات کردم آنان بـه مـن وعـده آزادى و آمدن فرزندم رادادند همینکه سیاهى شب از پهنه زمین دامن جمع کرد و طـلوع خورشید به چهره هستى نور طلائى پاشید بخاطر وعده پیامبر و نور امیدى که دردل غم زده ام روشـن گـردیـده بود حال و حیات تازه اى یافته بودم ساعت ها پس از دیگرى بر روزگارم مى گذشت و همچنان نور امید وجودم را گرمتر مى کرد و از فاصله زمانى که پیغمبر (ص) به من مـژده آمدن فرزندم را داده بود به اندازه ایکه یک سوار تیزرو بتواند از عراق به مدینه آید گذشته بود که ناگاه در خانه باز شد و فرزندم به من وارد گردید!
شب شانزدهم در خواب دیدم بلندی ها و ناهمواری هاى زمین برایم هموار شده
داوود زنـدانـى و دور از وطـن به آغوشم بازگشت و آنگاه که از وضع روزگار و نحوه آزادى او جویا شدم برایم توضیح داد: مادر! من در زندان بغداد بودم دست و پایم را به بند کشیده بودند در فشار بندهاى آهنین و زندان تنگ و تاریک روزگار تلخ و دردناکى داشتم اما همینکه نیمه رجب گذشت شب شانزدهم در خواب دیدم بلندی ها و ناهمواری هاى زمین برایم هموار شده و تـرا کـه روى قـطعه حصیرى نشسته بودى و نماز مى خواندى و برایم دعا مى کردى و اطراف ترا چند نفر گرفته و با دست و سر بسوى آسمان در حال تسبیح و ذکر خدا بودند, مى توانم ببینم.
به هر حال من آن صحنه را در خواب دیدم و آن شخصیت نورانى را هم که فهمیدم جد ما رسول خـدا اسـت مـشـاهده کردم و به من هم فرمود: اى پسر پیرزن صالح! ناراحت نباش خداوند دعاى مادرت را در حق تو مستجاب گردانیده است.
هـمـینکه از خواب بیدار شدم ماموران منصور دوانیقى به زندان آمدند سراغ مرا گرفتند همان شبانه مرا نزد او بردند.
او دستور داد غل و زنجیر را از دست و گردنم باز کردند مبلغ ده هزار دینار به من داد مهربانى و شفقت کرد ماموران او همان شبانه مرا به شترى سوار کردند و به مدینه رسانیدند!
ام داوود مى گوید: آنگاه داوود را نزد امام صادق (ع) بردم و آن حضرت براى فرزندم توضیح داد: علت آزادى تو از زندان این بود که منصور دوانیقى على (ع) را در خواب دیده بـود و آن حـضرت فرموده بود: "اگر فرزند مرا آزاد نکنى ترا در آتش خواهم انداخت" منصور هم درحالى که لهیب آتش را نزد خود مشاهده مى کرد ناچار به آزادى تو اقدام کرد!
اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود این دعا را مى توان خواند
بعد از آزادى فرزند, ام داوود مى گوید: از امام صادق (ع ) سوال کردم : اى مولاى من ! آیا این دعا را در غیر ماه رجب هم مى توان خواند؟ آن حضرت فرمود: اگر روز عرفه با جمعه هماهنگ شود این دعا را مى توان خواند و هرکس هم به این دعا اقدام کند پس از پایان خداوند او را مشمول غفران و آمرزش خود قرار مى دهد.
ایـن بـود سـرگـذشـت فاطمه دختر عبداللّه معروف به ام داوود یا ام خالد و حدیثى که از امام صادق (ع ) روایت کرده , و نتیجه ایکه از دعا و آموزش آن حضرت بدست آورده بود.
کیفیت عمل ام داود
روز سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه بگیرد. در روز پانزدهم نزدیک ظهر غسل کند و چون وقت ظهر شد نماز ظهر و عصر را به جا آورد. رکوع و سجود را نیکو کند. در مکانی خلوت باشد که چیزى او را مشغول نسازد و انسانى با او تکلّم ننماید.
چون از نماز فارغ شود رو به قبله کند و حمد را یکصد مرتبه و سوره اخلاص را یکصد مرتبه و آیه الکرسى را 10 مرتبه بخواند و سپس سوره انعام و بنى اسرائیل و کهف و لقمان و یس و صافّات و حم سجده و حمعسق و حم دخان و فتح و واقعه و ملْک و ن وَ اِذَا السَّماَّءُ انْشَقَّتْ و ما بعدش را تا آخر قرآن و چون از اینها فارغ شود رو به قبله، دعای مخصوصی که در مفاتیح آمده است را بخواند.
و کوشش کن که اشک بریزد چشم هاى تو اگر چه بقدر سر سوزنی باشد؛ به درستى که این علامت استجابت است انشااله.
پایان پیام/
نظر شما