تدبیر صادق آل عبا (ع) مقابل بحران های سه گانه

خبرگزاری شبستان: فضای جامعه اسلامی به قدری ملتهب بود که دیگر هیچ کس نمی توانست آن را حتی به ظاهر هم التیام بخشد. در این بین امام صادق علیه السلام این سه تهدید را با سختی و مبارزه، به فرصتی دوباره برای شکوفایی اسلام تبدیل کردند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، متن زیر یادداشت حجت الاسلام میلاد عچرش، کارشناس دینی و فعال فرهنگی است که به مناسبت فرا رسیدن شهادت امام صادق (ع) در اختیار خبرگزاری شبستان قرار داده است و در ذیل مررو می شود:

 

دوران امامت ششمین پیشوای صادق شیعیان (ع)، یکی از پرفراز و نشیب ترین ادوار تاریخ اسلام بود که مطالعه و بررسی آن می تواند ابعاد جدیدی از مقوله و مفهوم امامت و ولایت را در ذهن علاقه مندان به ایشان روشن سازد.

با بررسی تاریخی عصر امام صادق علیه السلام با سه بحران که جامعه اسلام را تهدید می کرد و درصدد از بین بردن اسلام ناب محمدی بود بر می خوریم.

از سویی «بحران اعتقادی» و سیل شبهات و مطرح شدن مباحث فلسفی و سوالاتی که ناشی از نفوذ و گسترش اسلام در دیگر کشورها بود و از طرفی «توطئه شیفتگان قدرت» و تحرکات پیاپی آنها با شعار خونخواهی امام حسین علیه السلام و دست آخر هم «بحران سیاسی» که مربوط به دوران تزلزل حکومت بنی امیه که ناشی از بی کفایتی خلفا بود و همچنین فزونی قدرت بنی عباس که به نام اهلبیت (ع) و خاندان پیغمبر (ص) و به کام خود روی کار آمده بودند.

فضای جامعه اسلامی به قدری ملتهب بود که دیگر هیچ کسی نمی توانست آن را حتی به ظاهر هم التیام بخشد. در این بین امام صادق علیه السلام این سه تهدید را با سختی و مبارزه به فرصتی دوباره برای شکوفایی اسلام تبدیل کرد.

ایشان «بحران اعتقادی» را با برپایی جلسات علمی متعدد و کرسی های آزاداندیشی و جهت دهی به این محافل، عرصه را به سوی معارف ناب اسلامی سوق داد و با تربیت شاگردانی که مورخین آنها را بالغ بر چهار هزار نفر دانستند (سیری در سیره ائمه اطهار، نوشته استاد شهید مطهری، صفحه 105 – 115)، لشکر علم و دانش را به جنگ با ملحدان و شبهه پراکنانی که قصد براندازی اسلام را داشتند، فرستاد.

همچنین، برای خنثی سازی «توطئه شیفتگان قدرت» که در پوشش شعار طرفداری از خاندان پیامبر (ص) و گرفتن انتقام خون آنان برای جنگ و قیام مسلحانه حرکت می کردند، با برخورد قاطع و روشن، اعلام برائت می کردند. به طور مثال فرستاده ابتدا نامه را به حضرت صادق علیه السلام داد (هنگام شب بود) و بعد به عبد اللَّه محض.

عکس العمل این دو نفر سخت مختلف بود. وقتی نامه را به حضرت صادق (ع) داد و گفت  :من این نامه را از طرف شیعه شما ابوسلمه برای شما آورده ام. حضرت (ع) فرمودند: «ابوسلمه شیعه من نیست.» گفت: به هر حال نامه ای است، تقاضای جواب دارد. فرمودند: «چراغ بیاورید.» چراغ آوردند. نامه را نخواندند، در حضور او جلوی چراغ گرفتند و سوزاندند، فرمودند: «به رفیقت بگو جوابت این است؛» و بعد حضرت (ع) این شعر را خواند:ند

ایا موقِداً ناراً لِغَیرِک ضَوءُها وَ یا حاطِباً فی غَیرِ حَبْلِک تَحْطِبُ، یعنی ای کسی که آتش می افروزی که روشنی اش از آن دیگری باشد

ای کسی که در صحرا هیزم جمع می کنی و در یک جا می ریزی، خیال می کنی روی ریسمان خودت ریخته ای؛

کنایه از اینکه نمی دانی هرچه هیزم جمع کرده ای روی ریسمان دیگری ریخته ای و بعد او می آید محصول هیزم تو را جمع می کند.( بیانات رهبر معظم انقلاب؛ امام خامنه ای 14/6/1359)

 

امام صادق علیه السلام اما در حوزه «بحران سیاسی» عصر خویش شروع به کادرسازی می کند و تشکیلاتی را بنا می سازد. ایشان به راستی مرد مبارزه، علم و دانش و مرد تشکیلات بود .امام صادق (ع) است که یک تشکیلات عظیمی از مؤمنان خود از طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام از اقصای خراسان و ماوراءالنهر تا شمال آفریقا به وجود آورده بود.

 

تشکیلات یعنی چه؟ یعنی این که وقتی امام صادق (ع) اراده می‌کند آنچه را که او می‌خواهند بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام به مردم می‌گویند، تا بدانند. یعنی از همه جا وجوهات و بودجه برای اداره‌ی مبارزه‌ی سیاسی عظیم آل علی جمع کنند. یعنی وکلا و نمایندگان او در همه‌ی شهرها باشند که پیروان امام صادق(ع) به آنها مراجعه کنند و تکلیف دینی و همچنین تکلیف سیاسی خود را از آن حضرت بپرسند.( مجلسی، بحارالانوار، ج 47، ص 58)

نقطه مشترک در برطرف کردن سه بحرانی که ذکر شد مطرح کردن مسئله امامت است. ایشان در محافل مختلف مفهوم ولایت را تبیین و مردم را به پیروی از نهاد امامت دعوت می کرد. گویا هدف از بنای تشکیلات عظیمی که سراسر جهان اسلام را در بر می گرفت  و به آن اشراف داشت؛ دعوت به مقوله مترقی «ولایت» بود.

روایت «عمروبن‌ابی‌المقدام» منظره‌ی شگفت‌ آوری را ترسیم می‌کند: روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گردآمده‌اند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلمان‌نشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شده‌اند. یک کلمه حرف بجا در اینجا می‌تواند کار گسترده‌ترین شبکه‌ی وسایل ارتباط‌جمعی را در آن زمان بکند. امام (ع)، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد. می‌گوید: دیدم امام (ع) در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر  با فریادی که باید در همه‌جا و در همه‌ی گوش‌ها طنین بی‌افکند و به‌وسیله‌ی شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود  پیام خود را سه مرتبه گفتند. روی را به طرف دیگری گرداندند و سه مرتبه همان سخن را ادا کردند. باز روی را به سمتی دیگر گرداندند و باز همان فریاد و همان پیام. و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد.

این پیام با این عبارات ادا می‌شد: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ(ع) ثُمَّ الْحُسَیْنُ(ع)- ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ثُمَّ ...»(کلینی،اصول کافی ج 1 ص 546؛ نَحْنُ أَقْوَامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا وَ لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَالِ‌...)

 

حدیث دیگر از ابی‌الصباح‌ کنانی است که در آن، امام صادق(ع) خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف می‌کند: «ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست».

تاکید بر مساله امامت در همه زمینه ها می تواند ذهن های خفته را بیدار و قلب های تاریک را جلا دهد و این همان کلیدی است که مومنین در تشکیلات های کوچک و کلان جبهه فرهنگی نباید از آن غافل شوند.

 

کد خبر 477906

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha