خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: "خداوند در آیه 30 سوره ملک می فرماید: "قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكمُ ْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكمُ بِمَاءٍ مَّعِينِ." در این آیه خطاب به پیامبر می فرماید: ای پیامبر! به این ها بگو اگر این آبی که در اختیار دارید و مایه حیات شماست، اگر این آب در زمین فرو برود و دست شما دیگر به آن نرسد، چه کسی می تواند این آب گوارا را در اختیار شما قرار دهد؟ امام موسی کاظم علیه السلام ذیل این آیه اشاره می کنند که اگر شما با خطاها و گناهان تان کاری کردید که نعمت امام معصوم (ع) از شما گرفته شد و امام به پس پرده رفت چه کسی می خواهد این ماء معین را، این نعمت عظیم امامت و ولایت را به شما بازگرداند. همچنان که آب مایه حیات است، امامت هم مایه حیات طیبه است. حال اگر در همین حیات باطنی شما به گونه ای رفتار کنید که این آب از شما ستانده شود آن وقت ملکوت و معنویت شما خشک می شود و لذا جبران ناپذیر است."
آنچه در ادامه می آید بخش سوم و پایانی گفتگوی سرویس" قرآن و معارف" با حجت الاسلام و المسلمین امیر گلپور، کارشناس دینی درباره پاره ای سوالات و شبهات مربوط به امامت است.
همچنان که استحضار دارید یکی از شبهات و پرسش هایی که درباره اصل امامت مطرح شده درباره بحث تبعیت از ولایت یک کودک است و ناظر به امامت برخی از امامان ماست که در سن کودکی به امامت رسیده اند. گفته می شود چطور می توان پذیرفت یک کودک که هنوز به بلوغ دست نیافته است قابل تبعیت باشد؟
ببینید حضرت جواد علیه السلام وقتی به مقام امامت رسیدند این شبهه وجود داشت که چطور می شود یک کودک 8 ساله امام باشد. آن ها بر این باور بودند که وقتی برادر امام رضا (ع) که سن زیادی هم دارد در قید حیات هستند و می شود از ایشان تبعیت کرد چرا باید به یک طفل 8 ساله رجوع کرد. روی این مبنا بود که جریانی به نام "واقفیه" شکل رفت، یعنی این ها افرادی بودند که در امامت امام موسی کاظم علیه السلام توقف کردند و پیش تر نرفتند. از این رو می بینید که بعدها یک عده سراغ زیدیه رفتند و یک عده سراغ برادر امام رضا علیه السلام.
اما این که چرا این وقایع شکل می گیرد و یک امام در همان دوران طفولیت به مقام امامت می رسد این برمی گردد به آن پازلی که خداوند چیده است. حالا اقتضای زمان و سایر مولفه ها هم در قضیه دخیل است. شما می بینید یک زمان شخصی خودش پروسه ای را طی می کند تا استعدادها و قابلیت هایی در او شکوفا شود. یک موقع هم می بینید برخی از افراد، ویژگی ها و قابلیت هایی دارند که آن امتحان های معمول برای آن ها وجود ندارد یا اگر بخواهم تعبیرم را کامل تر و رساتر عرض بکنم به آن عبارت از زیارت حضرت زهرا (س) اشاره می کنم که: اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً. در این فراز از زیارتنامه حضرت زهرا علیها السلام به این موضوع اشاره می شود که سلام بر تو ای کسی که قبل از خلقت، پیش از آن که آفریده شوی امتحان شدی و خدا از تو امتحان کرد با توجه به علمی که دارد.
پس نکته مهم اینجاست که قرار نیست اتفاقات و پیش آمدها و آنچه که خداوند برای بندان خاص و امامان معصوم خود پیش می آورد، همه یکسان باشد. همچنان که وقتی تاریخ را مرور می کنیم می بینیم که هر امام معصومی در یک موقعیت خاصی بوده اند که با امام پیشین یا بعد خود متفاوت بوده، بنابراین در ارزیابی دقیق این موضوع باید به این ظرایف و نکات توجه کرد.
نکته بعدی که در این باره به خوبی می تواند به این شبهات پاسخ دهد و سندی بر حقانیت امامت باشد رخدادهای تاریخی است که در روایت های ما آمده است. مثلا درباره امام جواد علیه السلام شما می بینید برخی تحت تأثیر قیاس هایی که در آن گرفتار شده بودند سوالات شان را برمی دارند و به برادر امام رضا علیه السلام رجوع می کنند و در واقع بر این باور هستند که یک کودک نمی تواند به سوال ها و ابهام های آن ها پاسخ دهد. اما اتفاقی که می افتد این است که برادر امام رضا علیه السلام نمی تواند به ان سوالات جواب بدهد، از آن طرف امام جواد علیه السلام در همان سن 8 سالگی به همه سوالات فقهی و عقیدتی شیعیان و علما پاسخ می دهند.
پس موضوع این جاست که علم امام معصوم (ع) علم لدنی است و اعطای علم لدنی به یک شخص بستگی به بلوغ جسمانی ندارد. در واقع وقتی قرار است خداوند به کسی علم لدنی بدهد، این دهش و عطا را مشروط به بلوغ جسمانی نمی کند که مثلا فرد حتما به فلان سن برسد که این عطا به او داده سود. نمونه اش را هم می دانید. مثل نبوت حضرت عیسی (ع) که از حیث سن و سال بسیار کوچک تر از امام جواد علیه السلام بودند و شما می دانید که حضرت عیسی علیه السلام در همان گهواره به مقام نبوت می رسند و در همان گهواره حرف می زنند و به ایشان علم لدنی داده می شود. البته ما در قرآن حکیم این آیه شریفه را داریم که "اللّهِ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ / خداوند آگاه و داناست که رسالت خود را در چه کسی قرار دهد."
از طرف دیگر در آیه 20 سوره لقمان می فرماید: "أَ لَمْ تَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَن يجَُادِلُ فىِ اللَّهِ بِغَيرِْ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى وَ لَا كِتَابٍ مُّنِير / آيا ندانستهايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است و برخى از مردم در باره خدا بى دانش و رهنمود و كتابى روشن به مجادله برمىخيزند" . مفسران در این باره اشاره کرده اند که مراد از نعمت باطنی همان نعمت امامت و ولایت است. یا در آیه سوره تکاثر می فرماید: "ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ." شما در این آیه می بینید که به صراحت می فرماید: قطعا قطعا روز قیامت درباره "نعیم" از شما پرسش خواهد شد. از امام معصوم پرسیدند این نعیم چیست؟ حضرت فرمودند: نعمت ولایت، ولایت بالاترین نعمتی است که موجبات ترقی و کمال انسان را فراهم می کند و مهم ترین مفهومی است که انسان برای آن خلق شده است و اگر به آن نرسد در واقع نتوانسته به آن مراد پیامبران و امامان دست یاید.
در آیه 30 سوره ملک می فرماید: "قُلْ أَ رَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكمُ ْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكمُ بِمَاءٍ مَّعِينِ." در این آیه خطاب به پیامبر می فرماید: ای پیامبر! به این ها بگو اگر این آبی که در اختیار دارید و مایه حیات شماست، اگر این آب در زمین فرو برود و دست شما دیگر به آن نرسد، چه کسی می تواند این آب گوارا را در اختیار شما قرار دهد؟ امام موسی کاظم علیه السلام ذیل این آیه اشاره می کنند که اگر شما با خطاها و گناهان تان کاری کردید که نعمت امام معصوم (ع) از شما گرفته شد و امام به پس پرده رفت چه کسی می خواهد این ماء معین را، این نعمت عظیم امامت و ولایت را به شما بازگرداند. همچنان که آب مایه حیات است، امامت هم مایه حیات طیبه است. حال اگر در همین حیات باطنی شما به گونه ای رفتار کنید که این آب از شما ستانده شود آن وقت ملکوت و معنویت شما خشک می شود و لذا جبران ناپذیر است.
پایان پیام /
نظر شما