خبرگزاری شبستان: خدای سبحان در باره پیغمبر میفرماید: چنانچه بر او مقدم شدید و هوای خود را بر وحی او تحمیل کردید در حقیقت قرآن را پشت سر انداختهاید، اقتدا به پیغمبر، اقتدا به قرآن است چون پیغمبر قرآن ممثّل است و طرد پیغمبر طرد قرآن و آن کسی که میگوید «حسبنا کتاب الله» پیغمبر را طرد کرده و به منزله آن است که بگوید: «حسبنا أهوائنا» [ما را هوای نفسمان بس] و اگر گفت: «إن الرجل لیهجر» یعنی «إن القرآن لیهجر» (معاذالله)، ممکن نیست کسی پیرو پیغمبر باشد و بگوید قرآن منهای پیغمبر را قبول دارم! چون قرآنمنهای پیغمبر یعنی قرآن منهای قرآن.از اینرو خدای سبحان همان وصفی را که برای پیغمبر قایل است برای قرآن قایل است: صفت «مصدّق» از صفات مشترک پیغمبر و قرآن است.
قرآن کتب انبیای پیشین، تورات و انجیل غیر محرّف و صحف اصیل را، تصدیق میکند: ﴿مصدقاً لما بین یدیه من الکتاب و مهیمناً علیه﴾ از طرفی دیگر، خدای سبحان درستایش پیامبر میفرماید: ﴿ولمّا جائهم رسول من عندالله مصدق لما معهم نبذ فریق من الذین أوتوا الکتاب کتاب الله وراءظهورهم﴾ مصدق بودن درحقیقت صفت قرآن است که خداوند پیامبرش را نیز با این صفت معرفی کرده زیرا خُلق رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همان قرآن است، صدر آیه شریفه مربوط به پیامبر و ذیل آن مربوط به قرآن است؛ برای هماهنگ شدن صدر و ذیل، باید بپذیریم که قرآن همان حقیقت پیغمبر و پیغمبر همان قرآن است! اگر بخواهیم اخلاق، سیره، افکار، عقیده و عمل پیغمبر را بنویسیم میشود قرآن و اگر خواستیم قرآن را به صورت انسانی کامل درآوریم میشود پیغمبر، از اینرو پیغمبر، قرآن ناطق است و قرآن، پیغمبر صامت، و گفته شده: «کان خُلقه القرآن» هرچه پیغمبر دارد از قرآن و هرچه قرآن فرموده او عمل کرده است و فرق این دو کتاب و دو قرآن و دو انسان همان تدوین و تکوین است.در ذیل آیه مزبور میفرماید: (یهود که از کتابهای آسمانی بهرهای داشتند، با اینکه میدانستند قرآن حق است و مطالب تورات و انجیل را تصدیق میکند) کتاب خدا (قرآن) را پشتسر انداختند معنای این کار، پشت سر انداختن تورات و انجیل نیز هست، زیرا اینها یک حقیقتند که به دو لباس بیان شدهاند.«نَبْذ» یعنی دور انداختن با بیاعتنایی، مثل اینکه انسان پوست میوهای را که احتیاج ندارد دور بیندازد، گرچه پاره و قسمتی از مطالب را میگویند: «نبذ من کذا وکذا» ولی معمولاً در همان معنای دور انداختن با بیاعتنایی شایع است. نپذیرفتن قرآن نپذیرفتن پیغمبر است ونیز پشت سرانداختن وبیاعتنایی به سخن پیغمبر پشت سرانداختن قرآن است، خداوند میفرماید: رفتار یهودیّت در بین شما رواج پیدا نکند، آنها کتاب الهی خود را پشت سر انداختند شما به پیغمبر پشت نکنید.
پس گاه قرآن میفرماید: از پیامبر جلو نیفتید و گاه میفرماید معیّت با او را فراموش نکنید و گاه اعلام خطر میکند که مبادا به او پشت کنید و چون بیاعتنایی بهگفتار پیغمبر بیاعتنایی به قرآن است پس اقتدای به قرآن اقتدای به پیغمبر است و دیگرفرض ندارد که کسی بتواند بگوید: «حسبنا کتاب الله» سپس بگوید: «إن الرجل لیهجر»(معاذالله)، معنایش این است که کتابالله را قبول نداریم! چون کتابالله میگوید: نَبذ رسول مانند نَبْذ کتاب است، لذا خدای سبحان اوصاف قرآن را برای پیغمبر و اوصاف پیغمبر را برای قرآن بیان میکند زیرا این دو یک واقعیت هستند.در تعبیرات بلند قرآنی آمده است: قرآن وپیامبر هر دو در بارگاه و حضور خدا بودند و از پیشگاه باریتعالی تنزل یافتند و خداوند یکی را ارسال و دیگری را انزال کرد: ﴿واتبعوا النور الذی أنزل معه﴾ هر دو لدیالله و در مدرسه ﴿إنک لتلقی القرءان من لدن حکیم علیم﴾ بودند قرآن را فرو فرستادم و پیغمبر را ارسال کردم.در آیه شریفه ﴿واتبعوا النور الذی أنزل معه﴾ ملاک معیّت را پیغمبر قرار داده میفرماید: به نوری که همراه پیغمبر آمده، ایمان بیاورید! دیگران به همراه نور میروند ولی نور به همراه پیغمبر آمده! پیغمبر چه موجودی است که نور به همراه او میآید؟ وقتی میگوییم انسان به دنبال نور آفتاب حرکت میکند.
یعنی آفتاب از خود نور دارد و انسان به تبع نور او راه میرود ولی اگر گفتیم آفتاب از فلان ستاره بهره میبرد معلوم میشود آن ستاره از آفتاب خیلی روشنتر است که آفتاب نورش را از آن میگیرد و به دنبال آن حرکت میکند. اگر بگوییم نور یا آفتاب به دنبال پیغمبر است، یعنی نورانیت پیغمبر به مراتب بیشتر از آفتاب است؛ خدای سبحان قرآن را به عنوان نور معرفی کرده میفرماید: این نور به همراه پیغمبر است و برای مؤمنان همین افتخار بس که به آنها بگوید: به همراه پیغمبر باشید! گویا میفرماید: قرآن بههمراه پیغمبراست شما چرا به همراه آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم نیستید؟ اوانسان کامل است، فرض ندارد موجودی انسان کامل، اولین صادر یا اولین ظاهر باشد در عین حال معادل یا برتر داشته باشد.آنجا که تجلّی مطرح است فیض مطرح است، خواه فیض اقدس یا مقدس، و آنجا که فیض مطرح است اوّلین و برترین مرحله فیض، وجود مبارک رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است لذا فرمود: نوری را که به همراه پیغمبر فرستادیم تبعیّت کنید، شما که نمیتوانید پیغمبر را بشناسید قرآن را ببینید و به دنبال آن حرکت کنید، مثل اینکه بگویید: شما که فاقد چشم مسلّح هستید تا ستارههای دور دست را ببینید، با آفتاب حرکت کنید که آفتاب تابع بعضی از ستارگان درخشان است. نور بعضی از کوکبها به زحمت به ما میرسد، گرچه از آفتاب به مراتب بزرگتر و نورانیترند اگر گفتند از نور آفتاب استفاده کنید که تابع فلان نیّر است یعنی آن نیّر، آن قدر نورانی است که یکی از جلوههای آن آفتاب است و پیغمبر آن قدر بزرگ است که یکی از جلوههای او قرآن است. پس شناخت چنین مقام والایی آسان نیست!
برگرفته از کتاب سیره رسول اکرم (ص) حضرت آیت الله جوادی آملی ص303
پایان پیام/
نظر شما