خبرگزاري شبستان-مازندران
تمام تولدها، مرگي را در آينده، به خود مي بيند هر چند كه ممكن است به مدت زياد در اين دنيا زندگي كند.
طعم و لذايذ اين دنيا را خيلي دوست دارد و حتي لحظه اي، فكر دور ماندن از آنها را به خود راه نمي دهد و مي تازد و مي تازد در دنيا و به سوي ماديات.
ماديات خوب و مطلوب براي عده اي در تمام دوران به ويژه در حال حاضر است و داشتن اتومبيل آخرين مدل و لباس هاي رنگين و گرانبها و گرفتن املاك بسيار در سراسر جهان حتي در دورترين نقاط و ... تنها نمونه هايي از آرزوهاي هر انساني، مي تواند باشد.
اما به شهري پا مي گذارد كه به ظاهر ساكنانش، خاموش هستند اما آنها، سخن هاي بسياري را دارند اما گوش ها حتي كلمه اي را نمي شوند.
گاهي براي ورود به آن شهر بايد مبلغ بسياري داده شود و حتي با ساكنان ديگر آن شهر كه آشنا هم نباشند هم اتاق مي شوند.
براي ورود به آن شهر، بدنش با نوازش دست هايي، شسته مي شود و حتي نماز برايش مي خوانند و صوت زيباي قرآن، بدرقه راهش مي شود.
هر چند كه نوازش و شستن با دست هايي براي قرار گرفتن در آن شهر، مانند ديگر حمام ها نياز به تبحر و پول دارد اما كاري محسوب مي شود كه با تمام اقشار جامعه و در سنين مختلف، سر و كار دارد.
هنگامي كه در مورد كارش با او همنشين شدم، مطالبي را شنيدم كه در انتظار مواردي از آنها بود و اما ناگفته هايي را براي نخستين بار شنيدم.
اين حرفه شريف و به تصور عده اي وحشت آور را به گفته خود از همسرش در جواني، ياد گرفت و در حال حاضر با قرار گرفتن همسرش در آن شهر خاموش با اين كار، امرار معاش خود و فرزندانش را مي گذراند.
ترس از اين كار را جويا شدم، خنديد و گفت كه ترسي ندارد اين ها، آرام و بي صدا هستند و آزاري نمي رسانند.
براي هر شستني، مبلغي مي گيرد و حتي بيمه نيز هم است درباره كار من پرسيد، گفتم كه عشق و علاقه بسيار مي خواهد اما بيمه ام بعد از سال ها، قطع شد و سرانجامش نيز ....
رضايت فرزندانش را از كارش جويا شدم در جواب گفت كه آنها، چندان خرسند نيستند و او با صبوري چند فرزند را به خانه بخت فرستاد.
درباره عاقبت خودش پرسيدم كه آيا دوست دارد با دستان همكارانش، شسته شود در جواب گفت، سرانجام هر فردي است و خود از اين عاقبت، ترسي ندارد.
هميشه از صدا و سيما مي ديدم و مي شنيدم كه افرادي در خيابان ها و خانه سالمندان حتي توسط فرزندانشان رها مي شوند و با همراهي دست هاي غريب حتي اندك آشنايي كه ندارند در آن شهر، ساكن مي شوند.
تعجب و سوال خود را درباره عاقبت اين افراد كه تنها به اين شهر پا مي گذارند با او در ميان گذاشتم، لبخندي زد و گفت، اين موارد بسيار هستند كه توسط شهرداري ها و ... آورده مي شوند و شايد بعد از مدت ها، فردي از نزديكان به خانه او پاگذارد.
تزيين خانه ها حتي با سنگ هاي گرانقيمت و عنوان هاي مختلف نظير مهندس، دكتر، و ... هم، تاثيري برايش ندارد چرا كه لباسش با لباس صاحب خانه اي كه خانه اي به دور از تجمل و پست هاي دنيوي دارد، يكسان است.
اندازه خانه هم، چندان با هم تفاوت ندارد اما ....
اسم اين شسته شو دهنده را پرسيدم، خود را مريم معرفي كرد و پيگير انعكاس مطالب خود شد و ديدن گفته هايش و اينچنين با آينده خويش، همنشين و هم كلام شدم و ....
گزارش: معصومه عليزاده
نظر شما