به گزارش خبرنگار شبستان، حجتالاسلام صباغ، آزاده جنگ تحمیلی پنجشنبه 16 تیر در اولین کنگره بیش از 500 شهید روحانی تهران بزرگ در تالار بزرگ کشور گفت: علمای دین همواره پرچمداران فرهنگ ناب محمدی در عرصههای حساس تاریخ بودهاند و با خون خود دین اسلام را حفظ کردهاند.
وی افزود: اسرا و آزادگان که ادامهدهندگان راه چنین شهیدانی هستند، سه وظیفه حفظ نظام، تبیین مرام امام (ره) و مقام معظم رهبری و جلوگیری از اشاعه حرام را به عهده دارند و این پیام آزادگان به تمام مردم است.
حجتالاسلام صباغ به بیان خاطراتی از نقش روحانیت در جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: ابتدای اسارت در اردوگاه الرمادی معمولا احتیاط میکردیم و اگر طلبه یا روحانی در میان جمع بود خود را معرفی نمیکردیم. یکی از افرادی که در میان اسرا حضور داشت دو مسئله شرعی داشت که به دنبال پاسخ آنها بود اما چون طلبههای جمع معلوم نبودند به آنها دسترسی نداشت و از هر که سؤال میکرد پاسخ درستی دریافت نمیکرد.
آزاده جنگ تحمیلی ادامه داد: این فرد میگفت یک شب متوسل شدم که خداوند کسی را به من نشان بدهد که بتوانم احکام و مسایل شرعی خود را از او بپرسم، وقتی خوابیدم در خواب سیدی را دیدم که دستم را گرفت و دو طلبه را به من نشان داد و گفت سؤالاتت را فقط از این دو بپرس و اگر انکار کردند اصرار کن.
حجتالاسلام صباغ خاطرهای نیز از سید آزادگان مرحوم حجتالاسلام ابوترابی نقل کرد و گفت: مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی بسیار عارف و متقی بود و معتقد بود روحانی باید در دوست و دشمن تأثیرگذار باشد، به عنوان مثال یکی از سربازان عراق که خیلی ما را شکنجه میکرد و با کابل و چوب ما را میزد همین که به مرحوم ابوترابی رسید، ایشان با عطوفت خاصی با وی برخورد کردند.
رزمنده و آزاده هشت سال دفاع مقدس ادامه داد: هنگامی که سرباز عراقی میخواست اردوگاه را برای همیشه ترک کند مرحوم ابوترابی دستور داد کادویی تهیه کنید و به او بدهید، هر چه گشتیم چیزی پیدا نکردیم تا اینکه پازلی از طرف عراقیها به اسرا هدیه داده شد و ما همان را کادو کردیم و به سرباز عراقی دادیم، آن سرباز عراقی به شدت منقلب شد و گریه کرد و میگفت به خدا من تا به حال گمراه بودم و از این به بعد کاری ندارم جز دعا برای این سید.
حجتالاسلام صباغ، خاطره سوم را به تدریس نهجالبلاغه در اردوگاه اسرا اختصاص داد و گفت: گروهی از اسرا روزی نزد من آمدند و از من خواستند که به آنها نهجالبلاغه درس بدهم، من قبول نکردم، شکایت مرا به مرحوم ابوترابی کردند، ایشان به من دستور داد و من گفتم به یک شرط قبول میکنم که آن کلمات قصاری که شما از حفظ هستید، برای من نیز تفسیر کنید و من همانها را برای اسرا تدریس میکنم.
وی ابراز کرد: مرحوم ابوترابی قبول کرد و حدود یک سال از ساعت 9 الی 10 صبح به صورت سریع قدم میزدیم و ایشان کلمات قصار نهجالبلاغه را به بنده یاد میدادند و من به هشت نفر از نخبگان اسرا میآموختم و آنها هم هر یک به سهم خود این کلمات قصار را به ما میآموختند. مرحوم ابوترابی آنقدر در اسرا تأثیر داشت که همه اسرا او را پدر و مأمن اسرار خود میدانستند.
پایان پیام/
نظر شما