وظایف منتظران در عصر غیبت

طبق آیات قرآن و روایات فراوانی که از ائمه معصومین(ع)رسیده بشر در طول دوران زندگی فردی و اجتماعی خود، مرهون نعمت انتظار است و اگر از حالت انتظار خارج شود وامیدی به آینده نداشته باشد،زندگی برایش مفهومی ندارد.

خبرگزاری شبستان// بیرجند


شناخت امامت و امام

چشم انتظارى جز بر پایه شناخت میسّر نیست. ابتدا باید رهبرى مبتنى بر وحى و عصمت را شناخت و به لزوم آن معتقد بود تا بتوان خود را براى استقرار و پذیرش آن آماده ساخت.


چنانکه ابتدا باید نسبت به رهبر معصوم و امام منصوب از طرف خدا و پیامبر، معرفت پیدا کرد تا بتوان در دوران غیبتش به امید زمان ظهورش به اطاعتش برخواست و بدینگونه است که امام باقر(ع) این ویژگى را قبل از انتظار بیان مى فرماید: «العارف منکم هذا الأمر المنتظر له ........... کمن جاهد.»[1] «از میان شما هرکس که این امر را بشناسد و در انتظار آن باشد، بمنزله جهادگران است.» و نیز از این روست که امام سجاد(ع) اعتقاد به امامت را پیش از انتظار بیان مى دارد: «اِنّ اهلَ زمان غیبته القائلون بامامته، المنتظرون لظهوره، فضل اهل کل زمان»[2]


پرهیزکارى
معیار و اساس کرامت در اسلام چیزى جز پرهیزکارى و دورى از گناه نیست.[3]


پس اگر قرار باشد انتظار فرج و دیده به راه حاکمیت اسلام و قرآن دوختن، فضیلت و کرامت مؤمنان به شمار آید، هرگز خارج از مدار تقوى نمى تواند باشد.


اجر و مقام منتظران اگر همپایه جهادگران در رکاب پیامبر(ص) و شهیدان بخون فتاده در برابر او قرار مى گیرد، به یقین چنین درجه و پاداشى جز در سایه جهاد با نفس و پیروزى بر شیطان درون و پرهیز از گناه و معصیت دست یافتنى نیست.


دامن آلودگانِ به خباثت گناه، اگر درفراق یار به ظاهر، خون از دیده ببارند بازهم در شمار منتظرین نیستند.


آشنایان با لذّت‌هاى شیطانى و کامرانى هاى نفسانى، اگر در هجر یار عمرى را ناله برآورند بازهم به ساحت یزدانى انتظار راه نمى یابند.


و بدین خاطر است که امام صادق(ع) دورى از گناه را همراه و همدوش انتظار شمرده است: «اجتناب المحارم و انتظار الفرج.»[4]


و در جاى دیگر انتظار و پرهیزکارى را در کنار هم، شرط یارى امام زمان(ع) قرار داده است: «من سرّ أن یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر.»[5]


«هرکس شادمان مى شود به اینکه از یاوران حضرت قائم(ع) باشد، پس انتظار بورزد و بر اساس تقوى و خوش خلقى رفتار نماید، در حالیکه منتظر است.»


قابل دقت است که نفرموده «پرهیزکار باشد»، بلکه فرموده «براساس پرهیزکارى عمل کند». پرهیزکاران منتظر اهل فرار از صحنه هاى عمل و مسئولیّت نیستند. به بهانه پرهیزکارى راکد و ساکن نمى نشینند، بلکه پرسوز و پرتوان مسئولیّت مى پذیرند و به میدان کار و فعالیّت هاى اجتماعى قدم مى نهند، امّا همواره مواظب و مراقبند که مبادا در دام گناه گرفتار آیند یا قدم در محدوده گناه و نارضایتى خداوند نهند.


اخلاق شایسته
منتظران امام زمان(ع) که او را مظهر کامل اخلاق ربّانى و آئینه تمام نماى آداب الهى مى دانند، چگونه ممکن است اخلاقى زشت و آدابى ناپسند داشته باشند؟ آنان که امام منتظر خویش را همچون جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) تکمیل کننده مکرمت هاى اخلاقى مى شمارند و ظهور حکومت او را استمرار بعثت پیامبر(ص) در اوج بخشیدن به فضیلت هاى معنوى به شمار مى آورند، چگونه است سریره و سیرتى رذیلانه داشته باشند؟


در حدیثى که اندکى پیشتر درباره همدوشى و همراهى انتظار و ورع ذکر شد، خوش خلقى نیز به عنوان عاملى تعیین کننده در کسب افتخار یاورى قائم(ع) به شمار آمده بود.


«آن کس که مى خواهد در زمره اصحاب حضرت مهدى(علیه السلام) در آید باید که منتظر باشد و در عین منتظر بودن، بر اساس ورع عمل نماید و داراى خُلق و خوئى پسندیده و نیکو باشد.» [6]


نیکوکارى
امام باقر(ع) مى فرماید: «المنتظر له المتحسب فیه الخیر.» «کسى که دیده به راه اوست، نیکوکارى خویش را به حساب او نهد.»( [8] ) چه مقارنت زیبایى بین این دو صفت وجود دارد! انتظار و نیکوکارى به حساب منتظَر!


آنکس که منتظر واقعى امام زمان(ع) است هم از او رنگ مى گیرد و هم خود را فانى در او مى بیند! اگر به نیکویى و نیکوکارى رو مى کند، به اقتضاى انتظارش رو مى کند و اگر عمل خیر و کار شایسته اى از او سر مى زند، آن را از خودش نمى بیند، بلکه خودش را هم نمى بیند و هرچه خیرات در وجودش هست به سرچشمه نسبت مى دهد.


فرمان پذیرى
امام صادق(ع) فرمود: «طوبى لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى الظهوره» [9] «خوشا به حال شیعیان قائم ما(ع)! که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهورش و در دوران ظهورش سرنهاده به فرمانش هستند.»


«انتظار در غیبت» و «اطاعت در ظهور» وصف دو گروه متمایز جدا از یکدیگر نیست، بلکه هر دو صفت، بیانگر چگونگى وضع و حال یک گروه است.


اطاعت کنندگان امام در ظهور، همان‌هایند که در غیبت انتظار کشندگان او بودند و چشم انتظاران امام در غیبت، همانانند که در ظهور مطیع فرمانهاى اویند.


اصلا براى شیعیان حقیقى، فرقى بین غیبت و ظهور امام زمان(ع) نیست. آنها حتى در غیبت هم خود را در حضور مى بینند. فرمانپذیرى آنان به گونه اى است که هر لحظه غیبت براى شان به منزله مقدمه ظهور است. آنگونه زندگى مى کنند که هرزمان امام شان ظاهر گشت، آنان را گوش به فرمان ببیند و تا پاى جان آماده اطاعت بیابد.


قوّت عقل و اندیشه و فزونى درک و دانش

امام زین العابدین(ع) در بیان علّت برترى مردمان زمان غیبت، نسبت به مردم سایر دوران‌ها مى فرماید: «لاَنّ الله تعالى ذکرُه اعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفه ماصارت به الغیبه بمنزله المشاهده.» [10]


«زیرا خداى تعالى آنقدر از عقل و اندیشه و دانش به آنان بخشیده که غیبت در نظر آنان به منزله مشاهده و حضور درآمده است.»


در این ویژگى چهار نکته قابل تأمل وجود دارد: یکى اینکه این امتیاز به همه مردم در عصر غیبت داده نشده بلکه اختصاص به شیعیان حضرت مهدى(ع) و منتظران او دارد، چنانکه امام سجّاد(ع) تصریح مى فرماید: «القائلون بامامته المنتظرون الظهوره.»[11]


دیگر اینکه این قوّت و فزونى عقل و دانش، وابسته به عطاى خداوند است. فیض و رحمت اوست که چنین قدرت و رشدى را در اندیشه و فهمِ مردم ایجاد مى کند. بنابراین باید پذیرفت که آنچه خارج از دایره فیض و عطاى الهى است عقل و معرفت به شمار نمى آید. اگر چه بیگانگان آنرا جزو افتخارات فلسفه و علم خود به حساب آورند. و یا حداقل باید قبول کرد که عقل و دانش شیعیان تعریفى متمایز از تعریف علم و خرد ما دیگرانه اغیار، و محدوده اى به مراتب فراتر از آن دارد.


سوّمین نکته اینکه عطاى الهى هرگز به معنى اشراقى معجزه آسا و بدور از اسباب نیست و هیچ منافاتى با سعى و تلاش شیعیان منتظر در راه کسب معارف و تقویّت بنیانهاى خود ندارد. بلکه برعکس انگیزه ها کوششِ بیشتر و پویایى عمیق تر در این راه را تقویت مى نماید، زیرا عطاى الهى همچون باران رحمتى است که اگر بر زمین شخم زده و آماده، و بر بذرهاى پاشیده و آفت نزده نازل گردید ثمربخش و حیات آفرین و پربرکت و اعجاب انگیز است.


چهارمین نکته اینکه ثمره چنین قدرت و رشدى در عقل و دانش منتظران، یکسان دیدن غیبت و ظهور، و برخورد همگون بانهانى و پیدائى امام زمان(ع) است، که این خود سر فصل بحثى گسترده پیرامون کیفیت مسئولیت پذیرى و انجام وظایف آنان به شمار مى آید و مجالى وسیع تر مى طلبد.


ولایت و برائت
با این همه ولایت و دوستى نسبت به دوستان و موالیان امام زمان(ع) و عداوت و دشمنى نسبت به دشمنان و مخالفان او یک تکلیف است و از ویژگى هاى شیعیان و منتظران او به شمار مى رود. یک شیعه منتظر باید دوست مولایش را دوست بدارد، اگر چه دوست خودش به حساب نیاید. و باید از دشمنِ امامش بیزارى جوید، اگر چه دشمن خودش محسوب نگردد.


یک منتظر حقیقى باید با بیگانه ترین اشخاص احساس دوستى کند، آنجا که او را در خط امام خود سر نهاده به فرمان او مى بیند و باید از آشناترین کسان حتى از پدر و برادر خویش دورى جوید و احساس تنفر نماید، آن زمان که او را در ستیز با امام خود و پیوسته با مخالفان او مى یابد.


که اگر چنین شد افتخار رفاقت با پیامبر(ص)را درک مى کند. چنانکه خود آن بزرگوار فرمود:


«طوبى لمن ادرک قائم اهل بیتى و هو یأتمّ به فى غیبته قبل قیامه و یتولىّ اولیائه و یعادى أعدائه ذاک من رفقائى و ذوى مودّتى و اکرم أمّتى على یوم القیامه.»[12]


«خوشا به حال آنکس که قائم اهل بیت مرا درک نماید، در حالیکه قبل از قیام او در زمان غیبتش پیرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنى برخاسته باشد. چنین شخصى از رفیقان و همراهان من و مورد محبت و مودت من است و روز قیامت در زمره گرامى ترین افراد امت من محشور مى شود.»


اخلاص
اخلاص، کمال توحید است، رمز قبولى طاعات است، وجه مشترک همه عبادات است، راز در امان ماندن از وساوس شیطان است، کلید نجات است، راه رهایى از زندان نفس و دام شیطان و عذاب قیامت است، اخلاص خلاصه دین است، روح انتظار است.


آنان که منتظران واقعى امام زمان(علیه السلام) و شیفتگان صادق دیدار اویند، مخلصان حقیقى درگاه خداوندند. از همین روست که امام سجاد(ع) فرموده است: «المنتظرون لظهوره ... اولئک المخلصون حقاً و شیعتنا صدقاً.»( [13] ) «آنان که منتظران ظهور او هستند ... مخلصان حقیقى و شیعیان راستین ما هستند.»


بدون اخلاص نمى توان سختى هاى دوره غیبت را تحمّل کرد، نمى توان در مقابل فتنه هاى کمر شکن مقاومت کرد، نمى توان بر انتظار پافشارى کرد.


امام باقر(ع) فرمود: «یخرج بعد غیبه و حیره لایثبت فیها على دینه اِلاّ المخلُصون المباشرون لروح الیقین.» [14]


«حضرت مهدى(ع) پس از غیبت و حیرتى ظهور مى کند که در آن جز مخلصین و دارندگان یقین بر دین ثابت قدم نمى مانند.»


به راستى اگر اخلاص نمى بود آن همه جدّ و جهد و مبارزه و رویارویى با مرارت و محرومیت و مظلومیّت در راه انتظار، را به چه حسابى مى شد به جان پذیرفت؟


امام جواد(ع) در کلامى طولانى وقتى سخن از انتظار به میان مى آورد، از «منتظران» ظهور حضرت مهدى(ع)به تعبیر بلند و زیباى «مخلصین» یاد مى فرماید: «فینتظر خروجه المخلصون». [15]


«صبر و استقامت» شبهه هاى تردید آفرین و مشکلات فراوان و فشارهاى گوناگونى که از سوى مخالفین اسلام و ولایت بر شیعیانِ چشم انتظار وارد مى آید و حیرت و بى پناهى آنان آنچنان طاقت فرسا و شکننده است که براى منحرف نشدن و ناامید نگشتن و از انتظار دست برنداشتن، استقامتى چون کوه و صبرى همچون صبر ایّوب بایسته است.


لغزیدن و از راه منحرف شدن، مأیوس گشتن و از صف منتظرین بیرون رفتن، از مبارزه دست کشیدن و به خیل بى تفاوتان پیوستن، بر ظهور دیده فرو بستن و به روز مرّگى و نان به نرخ روز خوردن، سرنوشت محتوم غیر صابرین است.


بى جهت نیست که رسول خدا(ص)مى فرماید: «طوبى للصّابرین فى غیبته! طوبى للمقیمین فى محبّته!». [16] «خوشا به حال صبر کنندگان در دوران غیبت مهدى(ع)! خوشا به حال پابرجایان در مقام محبت او!» و در جاى دیگر دست به دعا برداشت و عرض کرد: پروردگارا برادرانم را به من بنمایان! یکى از یاران پیامبر(ص) که در جمع حاضر بود گفت: آیا ما برادران شما نیستیم اى رسول خدا !؟


آن حضرت فرمود: نه! شما اصحاب من هستید. و برادران من قومى در آخر زمان هستند که به من ندیده ایمان آورند...


و بعد چون انکه بخواهد سرّ این همه تکریم و تعظیم را بنمایاند از استقامت و صبرِ سختِ منتظران فرمود: «لأحدهم أشدّ بقیّه على دینه من خارط القتاد فى اللّیله الظّلماء أوکالقابض على جمرالغضا اولئک مصابیح الدجى.» [17]


سختى استقامت هر یک از آنان بر دین خود، بیشتر از سختى کسى است که در شبى ظلمانى بخواهد بوته خارى را با دست خود از خار بپیراید، یا کسى که بخواهد ذغال گداخته سوزانى را در مشت نگهدارد. آنان چراغ هاى فروزان شب هاى ظلمانى اند.


تبلیغ و دعوت
تبلیغ پیام ولایت و دعوت به اطاعت خدا و پیامبر و امام، جلوه با شکوه انتظار منتظران است. آنکس که چشم انتظار دولت با شکوه امام زمان(ع) اسلام است و به آمیزه نورانى دنیا، در پناه حاکمیت قرآن و دین چشم دوخته است، هرگز این همه را براى نجات شخص خویش نمى طلبد و تنها به فکر سعادت و بهروزى خود نیست، بلکه به نجات و رهایى همه انسانها، همه مستضعفین، همه گمراهان مى اندیشد و به سعادت همه بندگان خدا دل بسته است. چنین کسى نه در دوران و نه در زمان ظهور نمى تواند نسبت به دعوت و تبلیغ دیگران بى تفاوت باشد.


در دوره غیبت هر جا گمراهى را مى بیند و معصیت کارى را مشاهده مى کند مى سوزد و در راستاى هدایت او هر چه از دستش برآید انجام مى دهد. او نه تنها آلودگى و گمراهى مردم را تاب نمى آورد بلکه بر کم توجّهى آنان به ساحت مقدّس مولایش نیز آزرده خاطر و ناراحت مى شود:


در دعاى ندبه مى خواند:
«عزیز عَلَىَّ أن أبکیک و یخذلک الورى.» «مولاى من ... بر من دشوار است که بر تو بگریم امّا دیگران تو را وا نهند و در فراقت احساس تأثّر و اندوه نکنند.»


منتظران امام زمان(ع) در دوره غیبت نه تنها از گروه بى تفاوت ها و گوشه نشین ها نیستند و بر رفتار گناه آلوده بندگان خدا و انحرافات جامعه خود بى خیال و بى احساس نمى گذرند، بلکه شب و روز در تلاش هدایت و دعوت دیگران به سر مى برند و در پیدا و پنهان به کار تبلیغ فرهنگ ولایت و انتظار به بى خبران و غفلت زدگان اشتغال دارند.
امام سجاد(ع) مى فرماید: «المنتظرون لظهوره ... الدعاه الى دین اللّه سراً و جهراً.»[18] «منتظران ظهور مهدى(ع) ... در پیدا و پنهان دعوت کنندگان به دین خدایند.»


آمادگى و آماده سازى
اینکه زمان ظهور و پایان یافتن غیبت حضرت مهدى(ع) از امور غیبى شمرده شده، و اینکه خداوند امر فرج او را بناگهان در یک شب امضاء خواهد فرمود، و اینکه ما را در هر صبح و شام به انتظار فرج فرمان داده اند، همگى براى حفظ آمادگى همیشگى در جهت پاسخگویى به نداى یارى خواهىِ آن امام بزرگوار مى تواند باشد.


شیعه اى که مى خواهد از جمله یاران امام خویش باشد، منتظرى که مى خواهد در زمره رزمندگان رکاب مولاى خود به حساب آید، رزمنده اى که مى خواهد، محض ورود فرمانده، دو شادوش او و پابپاى او در فتح همه کاخ هاى ستم و افراختن پرچم اسلام بر فراز همه بام هاى جهان سهیم باشد، هرگز بدون آمادگى سر بر بستر استراحت نمى گذرد. چنین کسى حتّى اگر مى خوابد سلاح آماده خویش را در زیر متکّاى خود حفظ مى کند. (وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّه)[19]


براى رویارویى با کافران و مستکبران هر چه توانایى دارید تجهیزات فراهم آورید و سلاح آماده کنید. چنین کسى نه فقط همواره خود را آماده نگه مى دارد بلکه دیگران را نیز براى آماده شدن بر مى انگیزاند.


او نه فقط خود نیرومند و مسلّح است، بلکه دیگران را هم به نیرومند شدن و مسلّح گشتن ترغیب مى کند، زیرا خود این آماده سازى دیگران و نیرومند و مسلّح ساختن آنان نیز در راستاى یارى رساندن به مولاى غایب از نظر است، و منتظرِ یاور، همیشه آماده براى یارى است. «وَ نُصْرَتى مُعَدَّهٌ لکم.» [20] «یارى من آماده براى شماست.»


منابع:
[1] ـ بحارالأنوار، ج 6، ص 141.
[2] ـ بحارالأنوار، ج 52، ص 122.
[3] ـ ان اکرمکم عنداللّه اتقیکم. (پیامبر اکرم(ص)).
[4] ـ شیخ صدوق، خصال، ج 2، ص 79.
[5] ـ بحارالأنوار، ج 52، ص 140.
[6] ـ همان مدرک ، همان حدیث.
[7] ـ بحارالأنوار، ج 87 ، ص 144 .
[8] ـ بحارالأنوار، ج 65، ص 141.
[9] ـ بحارالأنوار، ج 52، ص 150.
[10] ـ بحارالأنوار، ج 52، ص 122.
[11] مدرک پیشین.
[12] ـ بحارالانوار، جلد 51، صفحه 72.
[13] ـ بحارالأنوار، ج 52، ص 122.
[14] ـ کشف الغمّه، ج 3، ص 311 و اعلام الورى، ص 401.
[15] ـ اعلام الورى، ص 409 و الزام الناصب، ص 68.
[16] ـ الزام الناصب، ص 18، ینابیع الموده، ج 3، ص 101.
[17] ـ بحار الأنوار، ج 52، ص 124 و الزام الناصب، ص 137.
[18] ـ بحار، ج 52، ص 122.
[19] ـ سوره انفال، آیه 60.
[20] ـ فرازى از زیارت (آل یس).

 

پایان پیام/

کد خبر 50866

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha