به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از "الوقت"؛ پس از وخیم تر شدن بحران در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، کشورهای همسایه نیز، به ویژه پس از گسترش گروه های تروریستی و افراطی در منطقه و به خصوص گروه تروریستی «داعش» خود را مقابل چالش هایی واقعی دیدند.
بحران ها و درگیری های داخلی نیز در برخی از کشورهای منطقه، از جمله «عراق» و «سوریه»، زمینه ساز دخالت کشورهای بیگانه و به ویژه کشورهای غربی در امور آنها شده است.
این گونه تحولات، موجب ایجاد مجموعه ای از معادلات پیچیده و مبهم در منطقه شده که به نوبه خود، باعث بروز یک سری چالش برای بازیگران مهم منطقه ای و بین المللی به طور یکسان شده است.
یکی از این بازیگران، «عربستان سعودی» است که از موقعیت جغرافیایی و امکانات مادی فراوان خود و همچنین روابط با دیگر کشورها برای نفوذ در روند وقایع منطقه به ویژه «عراق»، «سوریه» و «لبنان» بهره کشی می کند.
«عربستان سعودی» که مقدس ترین اماکن مقدس مسلمانان به ویژه «مکه» و «مدینه» را در آغوش خود دارد، مدعی حمایت از کشورهای عربی و اسلامی است، اما در حقیقت هیچ اهمیتی به درد و رنج عرب ها و مسلمانان نمی دهد و فقط به دنبال دستیابی به منافع خود و در اصل، منافع خاندان حاکم تحت پوشش دین می باشد.
در حال حاضر، عربستان سعودی با یک سری چالش ها در سایه بحران های متعدد و پیچیده ای روبروست که فضای آن را در هر دو سطح داخلی و خارجی طوفانی می کند.
یکی از بارزترین چالش های آن، ترس از دست دادن موقعیت اش در مقابل «ایران»، کشور قوی و رقیب سنتی خود در منطقه است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1979، «عربستان سعودی» خود را مقابل یک نیروی جدید و صاحب ایدئولوژی مذهبی دید که قادر به تأثیر و گسترش سریع در منطقه و جهان به ویژه در جهان عربی و کشورهای همسایه منطقه ای است.
با وجود تلاش های مسستمر و خستگی ناپذیر «ایران» جهت برقراری روابط بهتر با کشورهای عربی، اما تعدادی از این کشورها، به ویژه «عربستان سعودی» همیشه سعی در برهم زدن این روابط از طریق ایجاد بحران داشته اند؛ به گونه ای که باعث ایجاد تنش بین دو کشور و در نهایت منجر به قطع روابط دیپلماتیک بین دو طرف شده است.
ترس «ریاض» از تغییر توازن قدرت به نفع «تهران»، به خصوص پس از موفقیت در انعقاد توافق هسته ای، نقش عمده ای در شکل دادن به فرم سیاست «عربستان» در سطوح منطقه ای و بین المللی داشته است، زیرا این کشور معتقد است این توافق از یک سو بر تاثیر و قدرت نفوذ «ایران» در شرایط منطقه به ویژه در دو بعد سیاسی و اقتصادی می افزاید و از سوی دیگر سطح حمایت این کشور را از محور مقاومت بالا می برد؛ محوری که در مقابل طرح آمریکایی- صهیونیستی قرار دارد و «عربستان سعودی» یکی از ارکان این طرح می باشد.
علاوه بر این، نقش بزرگ «ایران» در مبارزه با گروههای تروریستی در منطقه به ویژه درست در زمانی که «عربستان» با اتهامات فراوانی از سوی کشورهای غربی در ارتباط با حمایت از تروریسم و تامین مالی این گروهها مواجه بود، سهم بسزایی درانتقادهای تند سیاستمداران و روشنفکران غربی نسبت به نقش مقامات «ریاض» در تهدید امنیت و ثبات جهان به خصوص منطقه خاور میانه داشته است.
عربستان سعودی به دلیل نقض مکرر حقوق بشر که به وضوح در سیاست های سرکوبگرانه و فرقه ای آن در قبال منطقه شرقی این کشور و محروم کردن آنان از ابتدائی ترین حقوق خود به ویژه در زمینه آزادی بیان مشخص است، با انتقادات شدیدی روبرو است. تازه ترین نقض حقوق که آخرین آن هم نبوده، اعدام «شیخ نمر باقر االنمر» است.
پایبندی «عربستان» به عقیده وهابیت و حمایت آن از جریان های تکفیری با پول، سلاح و مباح شمردن خون مخالفان این عقیده، این کشور را با یک بحران دیگری در برخورد با فرهیختگان و آزاد اندیشان جهان بروبه رو کرده است که معتقد به ریشه کن کردن این فکر غلط و منحرف هستند.
تمام این بحران ها، «عربستان» را در معرض تندباد قرار داده و بیشتر ناظران بر این باور هستند که مقامات «ریاض» به خصوص پس از شکستهای نظامی در «یمن» و تحمل خسارتهای سنگین اقتصادی درطی این حمله، امکان رهایی از این بحران ها را ندارند.
تحلیلگران بر این باورند که «عربستان سعودی» در حال حاضر تمام تلاش خود را برای تحریف افکار عمومی از شکست در «یمن» از طریق ایجاد بحران با «ایران» ، ادامه حمایت از گروههای تروریستی در «عراق» و «سوریه» ، انداختن توپ به زمین دیگران و هماهنگی با متحدان غربی و آمریکائی خود در چار چوب طرح «خاورمیانه جدید » که به دنبال تکه تکه کردن منطقه و تسلط بر سرنوشت آن است، به کار می گیرد.
نظر شما