نوشتن برات آزادی برای بسیاری از افراد و این شب را شب مبارک گویند...

شب نیمه شعبان آب زمزم زیاد می شود به گونه ای که همه می توانند رویت کنند. در این شب برات آزادی از آتش برای افراد زیادی نوشته می شود و آن را «شب برات» و «شب مبارک» و «شب رحمت» گویند.

خبرگزاری شبستان: نیمه شعبان و فرا رسیدن سالروز میلاد ابر مردی است که با ظهورش ارث صالحان را بازستانده و زمینه را از عدل و داد پر می کند، از این رو تورق تاریخ به مناسبت این بزرگترین روز تاریخ ضرورتی انکارناپذیر دارد.

 

 ولادت حضرت بقیه الله الا عظم صلوات الله علیه

در سال 255 ه.ق جمعه شب ولادت خاتم الاوصیاء منتقم آل محمد (ص) آخرین امام بر حق و ولی مطلق خداوند حضرت بقیه الله حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف واقع شده است.

در این شب آب زمزم زیاد می شود به گونه ای که همه می توانند رویت کنند ولی اکنون روی آن پوشیده است. در این شب برات آزادی از آتش برای افراد زیادی نوشته می شود و آن را «شب برات» و «شب مبارک» و «شب رحمت» گویند.

از امام باقر و امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: وقتی شب نیمه شعبان شود منادی از افق اعلی ندا می کند:«ای زائرین قبر حسین بن علی برگردید در حالی که گناهان شما آمرزیده شده و اجر شما با خدای شما و محمد باشد». ولی کسی که استطاعت زیارت قبر امام حسین (ع) را ندارد قبور مطهر ائمه دیگر را زیارت کند و اگر این هم ممکن نیست با اشاره به طرف قبرشان سلام دهد.

نام پدرشان حضرت ابو محمد حسن بن علی(ع) و نام مادرشان حضرت نرجس(س) است.

 

ماجرای شب ولادت

امام حسن عسکری(ع) در شب ولادت برای عمه بزرگوار خود جناب حکیمه خاتون (س) پیغام فرستاده فرمودند: امشب نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت خود را آشکار می سازد.

ولادت امام زمان (ع) در شهر سامرا به هنگام طلوع فجر نیمه شعبان 255هق بوده است. بر شانه راست آن حضرت نوشته شده بود:«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا».

پس از تولد آن بزرگوار را نزد پدر بردند و شروع به سخن فرمودند:«اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و ان علیا امیر المومنین ولی الله» و ائمه معصومین(ع) را یکی بعد از دیگری نام بردند تا به وجود شریف خود رسید و برای فرج محبین خود دعا فرمود.

 

امام زمان(ع) در آغوش پدر

آنگاه حسب الامر امام عسکری (ع) حکیمه خاتون او را نزد مادرش نرجس خاتون برد. حکیمه خاتون می فرماید: روز هفتم به خدمت امام حسن (ع) رفتم. حضرت فرمود: «پسر مرا بیاورید». آن وجود سراپا جود را نزد آن امام بردیم. حضرت زبان در دهان وی گذاشتند و فرمودند: «پسرم سخن بگو». دیدم آنچه در روز اول از او شنیده بودم از اقرار به وحدانیت و ثنا بر جد خود پیامبر (ص) و امیر المومنین (ع) و سایر ائمه (ع) تا پدر بزرگوارش دوباره بیان کرد و این آیه را تلاوت فرمود:«بسم الله الرحمن الرحیم، و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا یحذرون».

سپس پدر بزرگوارشان فرمودند: بخوان آنچه را که خدا بر پیامران خود نازل فرمود. حضرت خواندن صحف آدم را به لغت سریانی آغاز نمود و بعد کتاب ادریس و نوح و صالح و صحف ابراهیم و تورات موسی و انجیل عیسی و زبور داود و فرقان محمد(ص) را قرائت نمود. بعد از آن که بیان قصص انبیاء و مرسلین را شروع نمود.

حکیمه خاتون می گوید: پس از چهل روز دیگر دوباره خدمت فرزند برادرم، امام عسکری (ع) رفتم و حضرت صاحب الزمان (ع) را دیدم که راه می رود. امام عسکری(ع) فرمود: ای عمه مولود عزیز نزد خدا این است. گفتم: ای سید و مولای من نشو و نمای او را در چهل روز زیادتر از دیگران می بینم. حضرت فرمودند: ای عمه ما اوصیاء در یک روز نشو و نمای یک هفته دیگران را و در یک جمعه نشو و نمای یک سال دیگران را می نماییم. من بر خاستم و سر آن طفل را بوسیده به منزل مراجعه کردم.

 

مادر امام زمان(ع)

والده حضرت صاحت الامر (ع) حضرت نرجس خاتون است که نامها و القاب دیگری هم دارند.

بنابر نقلی جناب نرگس در سال 261 هق در سامرا از دنیا رحلت کرد و در جوار امامی حضرت هادی و امام عسکری (ع) دفن شد. بنابر نقلی دیگر در سال 260ه.ق قبل از شهادت امام عسکری (ع) رحلت نمود زیرا هنگامی که امام (علیع) از وقایع بعد از شهادت خود نسبت به فرزند و عیالش خبر داد حضرت نرجس (س) از آن حضرت خواستند که دعا بفرمایند قبل از ایشان از دنیا بروند.

حضرت حکیمه خاتون دختر حضرت جواد الائمه(ع) است که توفیق رویت و درک چهار امام معصوم(ع) را داشته است. ایشان در سال 274 ه.ق در سامرا رحلت فرمودند.

ایشان محرم اسرار اهل بیت (ع) بوده و کسی است که در ولادت حضرت صاحب الزمان (ع) حاضر بوده و چندین بار خدمت آن حضرت مشرف شده است. بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع) یکی از سفرا بوده که به واسطه او مردم به حوائج خود نایل می شدند.

 

ایام پس از ولادت امام زمان (ع)

پس از گذشت یک شب از ولادت امام عصر (ع) نسیم خادم خدمت آن حضرت رسید و عطسه کرد. امام (ع) فرمود:«یرحمک الله». سپس فرمود:«عطسه تا سه روز امان از مرگ است». این ماجرا در روز 25 شعبان هم نقل شده است.

سه روز بعد از ولادت امام عصر (ع) حضرت امام حسن عسکری (ع) فرزند خود را به اصحاب خاص نمایاند و امامت او را تصدیق فرمودند.

 

غیبت صغرى
در غیبت صغرى چهار تن از بزرگان شیعه به ترتیب وکیل و سفیر و نایب خاص امام زمان (ع)‏ بودند، که خدمت آن حضرت مى‏رسیدند و وکالتشان مورد تأیید آن حضرت بود، و پاسخ هاى امام‏ (ع) در حاشیه نامه‏ها توسط نواب به دست مردم مى‏رسید.
البته غیر از این چهار نفر وکلاى دیگرى هم از طرف امام‏ (ع) در بلاد مختلف بودند که به وسیله همین چهار بزرگوار امور مردم را به عرض امام زمان‏ (ع) مى‏رساندند و از سوى امام‏ عل (ع) در امور آنها توقیع‏هایى صادر شده بود.(19) سفارت این چهار بزرگوار سفارت مطلق و تام بوده، ولى دیگران در موارد خاصى سفارت داشتند، مانند ابوالحسین محمد بن جعفر اسدى، احمد بن اسحاق اشعرى، ابراهیم بن محمد همدانى، احمد بن حمزة بن الیسع.(20)
نواب اربعه عبارتند از: ابوعمرو عثمان بن سعید عَمْرى، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى، ابوالحسن على بن محمد سمرى.
نائب اول عثمان بن سعید مورد اعتماد مردم و جلیل القدر و وکیل حضرت هادى و امام عسکرى‏ علیهما السلام نیز بود.(21) او به امر امام‏ علیه السلام متصدى کفن و دفن امام عسکرى‏ (ع) گردید.(22)
چون امام عسکرى‏ (ع) در محله عسکر سکونت داشتند و تماس با آن حضرت براى شیعیان مشکل بود. عثمان بن سعید چون روغن فروش بود، اموال را در ظرف هاى روغن مى‏ریخت و به خدمت امام‏ (ع) مى‏برد.(23)
احمد بن اسحاق قمى هنگامى که از امام هادى‏ (ع) پرسید: آقاى من، گاهى غایب و گاهى حاضرم. وقتى هم که حضور دارم همیشه نمى‏توانم خدمتتان برسم. سخن چه کسى را بپذیرم و فرمان چه شخصى را اطاعت کنم؟ حضرت فرمود: این ابوعَمرو عثمان بن سعید عَمْرى مورد اطمینان و امین است، آنچه به شما بگوید از من مى‏گوید و آنچه به شما برساند از من مى‏رساند.

احمد بن اسحاق مى‏گوید: پس از رحلت امام هادى‏ علیه السلام نزد امام عسکرى‏ علیه السلام رفته همان گفته را تکرار کردم. آن حضرت مانند پدر بزرگوارشان فرمودند: ابوعَمرو امین و مورد اطمینان امام گذشته و مورد اطمینان من در زندگى و پس از مرگ من است. آنچه به شما بگوید و آنچه به شما برساند از من مى‏رساند.(24)

جناب عثمان بن سعید پس از امام عسکرى‏ علیه السلام به فرمان حضرت مهدى‏ (ع) به وکالت و نیابت ادامه داد، و شیعیان مسائل خود را نزد او مى‏بردند و پاسخ امام‏ علی(ع) توسط او به مردم مى‏رسید.(25)

نائب دوم ابوجعفر محمد بن عثمان بود و او نیز همچون پدر از بزرگان شیعه و در تقوى و عدالت و بزرگوارى مورد اعتماد و احترام شیعیان بود. عثمان بن سعید پیش از وفات به فرمان امام عصر علیه السلام فرزند خود ابوجعفر محمد بن عثمان را به جانشینى خود و نیابت امام‏ (ع) معرفى کرد. این در حالى بود که امام عسکرى‏ (ع)  نسبت به او و پدرش اظهار اعتماد و اطمینان فرموده بود و شیعه بر عدالت و تقوى و اطاعت او اتفاق داشتند.(26)

پس از درگذشت نائب اول جناب عثمان بن سعید، توقیعى از جانب امام زمان‏ علیه السلام در مورد وفات او و نیابت فرزندش محمد صادر شد که ترجمه قسمتى از آن چنین است: «انا للَّه و انا الیه راجعون، در برابر فرمان خدا تسلیم و به قضاى او راضى هستیم. پدرت سعادتمند زیست و پسندیده درگذشت. خداوند او را رحمت کند و به پیشوایان و سرورانش‏ (ع) ملحق سازد. از کمال سعادت پدرت بود که خداوند فرزندى چون تو را به او عنایت کرد که پس از او جانشینش گردى، و در امورش قائم مقام او باشى و برایش طلب رحمت و آمرزش نمایى».(27)

از محمد بن عثمان پرسیدند: صاحب الامر (ع) را دیده‏اى؟ گفت: آرى و آخرین ملاقاتم با او کنار بیت اللَّه الحرام بود که مى‏فرمود: «اللهُمَّ أنْجِزْ لى ما وَعَدْتَنى» و نیز او را در مستجار نزدیک رکن یمانى کعبه دیدم که مى‏گفت: «اللهُمَّ انْتَقِمْ لى مِنْ أعْدائى».(28)

این بزرگوار کتاب هایى در فقه تألیف کرده که مشتمل است بر آنچه از امام عسکرى‏ علیه السلام و از پدر خود شنیده بود.(29)

محمد بن عثمان براى خود قبرى ترتیب داده بود و آن را با ساج پوشانده بود و روى آن آیاتى از قرآن کریم و اسامى ائمه اطهار علیهم السلام را نوشته بود. هر روز داخل آن مى‏شد و یک جزء قرآن قرائت مى‏کرد و بیرون مى‏آمد.(30) او پیش از مرگ از روز وفات خود خبر داد و در همان روز که خبر داده بود درگذشت.(31) همچنین پیش از رحلت به شیعیان خبر داد که امام‏ علیه السلام جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى را براى سفارت و ارتباط با خود انتخاب فرموده‏اند و او قائم مقام من است و به او مراجعه کنید.(32) او در سال 305 هجری رحلت فرمود.(33)
نائب سوم جناب ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى است، که نزد موافق و مخالف عظمت و بزرگى ویژه‏اى داشت، و به عقل و بینش و تقوى و فضیلت نزد عموم فرقه‏هاى مختلف مذهبى مشهور بود و در زمان نائب دوم از جانب او متصدى پاره‏اى از امور بود.
با اینکه میان یاران نائب دوم، جعفر بن احمد بن متیل از همه به او نزدیکتر بود، و حتى در اواخر زندگى جناب محمد بن عثمان، غذاى منزل او را در منزل جعفر بن احمد بن متیل تهیه مى‏کردند، و در میان اصحاب احتمال نیابت و جانشینى جعفر بن احمد بیشتر بود، اما در آخرین ساعات زندگى جناب محمد بن عثمان که جعفر بن احمد بالاى سر او و حسین بن روح پایین پایش نشسته بود، به جعفر بن احمد رو کرد و فرمود: «مأمور شده‏ام که امور را به ابوالقاسم حسین بن روح واگذار نمایم». جعفر بن احمد از جا برخاست و دست حسین بن روح را گرفت و او را بالاى سر محمد بن عثمان نشاند و خود در پایین پاى او نشست.(34)
در 6 شوال سال 305 هجری اولین توقیع از ناحیه مقدسه امام عصر عل(ع) براى او صادر شد که متن آن چنین بود: «ما او را مى‏شناسیم، خداوند تمامى خیر و رضاى خویش را به او بشناساند و به توفیق خود او را یارى نماید. از مکتوب او مطلع شدیم و نسبت به او وثوق و اطمینان داریم. او را نزد ما مکان و منزلتى است که خشنودش مى‏سازد. خداوند احسان خویش را به او بیفزاید که خدا ولى و توانا بر همه چیز است، و سپاس خداى را که شریکى ندارد و درود و سلام فراوان خداوند بر فرستاده او محمد و بر خاندان او صلوات اللَّه علیهم».
از ابوسهل نوبختى صاحب تألیفات - که از متکلمین بزرگ بغداد بود - پرسیدند: براى چه جناب ابوالقاسم حسین بن روح به مقام نیابت نایل شد و شما نایل نشدید؟ گفت: ائمه (ع) داناترند و آنچه برگزینند شایسته‏تر و مناسب‏تر است، ولى من فردى هستم که با خصم برخورد و مناظره مى‏کنم و اگر نائب امام (ع) بودم و مکان امام زمان‏ (ع) را مى‏دانستم - چنانکه ابوالقاسم حسین بن روح به جهت نیابت مى‏داند - و در گیر و دار بحث پیرامون امام‏ (ع) با مخالفان در تنگنا قرار مى‏گرفتم ممکن بود نتوانم خود را کنترل کنم و جاى آن حضرت را افشا نمایم؛ ولى ابوالقاسم اگر امام‏ علیه السلام در زیر دامان او مخفى باشد و او را با آلات برنده تکه تکه نمایند دامان خود را از او برنمى‏دارد و او را به دشمن نشان نخواهد داد.(35)
جناب ابوالقاسم حسین بن روح حدود 21 سال مقام نیابت داشت. او قبل از وفات امور نیابت را به امر امام‏ علیه السلام به ابوالحسن على بن محمد سمرى واگذاشت، و در ماه شعبان سال 326 هجرى درگذشت. آرامگاه او در بغداد است.(36)
نائب چهارم ابوالحسن سمرى است که حسب الامر حضرت صاحب الزمان‏ (ع) به جناب حسین بن روح، امر نیابت بعد از او به ابوالحسن سمرى واگذار شد. به فرموده بزرگان رجال، عظمت و جلالت قدر او محتاج به توصیف نیست. ابوالحسن سمرى روزى به جمعى از مشایخ که نزد او بودند فرمود: «خداوند به شما در مصیبت على بن بابویه قمى اجر عنایت فرماید. در این ساعت او از دنیا رفت». آنان ساعت و روز و ماه را یادداشت کردند، و 17 یا 18 روز بعد خبر رسید که در همان ساعت على بن بابویه قمى درگذشته است.(37)

پایان غیبت صغرى
پیش از وفات على بن محمد سَمَرى گروهى از شیعیان نزد او گرد آمدند و پرسیدند: «پس از شما چه کسى جانشین شما خواهد بود»؟ پاسخ داد: من مأمور نشده‏ام که در این مورد به کسى وصیت کنم.(38) سپس توقیعى را که از سوى امام غایب‏ (ع) در این باره صادر شده بود به شیعیان نشان داد. آنان از روى توقیع استنساخ کردند که مضمون آن چنین بود: «بسم اللَّه الرحمن الرحیم، اى على بن محمد سمرى، خداوند در مصیبت تو پاداش برادرانت را عظیم دارد. تا شش روز دیگر از دنیا خواهى رفت. پس امور خویش را فراهم آور و به هیچکس وصیت مکن که پس از تو جانشین تو شود. غیبت کبرى واقع شد و ظهورى نخواهد بود تا آنگاه که خداى متعال فرمان دهد، که پس از مدت طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم است. به زودى افرادى نزد شیعیان من مدعى مشاهده من مى‏شوند. آگاه باشید که هر کس پیش از خروج سفیانى و پیش از صیحه(39) چنین ادعایى نماید (یعنى ادعاى رؤیت به عنوان سفارت و نیابت نماید) دروغگو و افترا زننده است وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلا بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیم».(40)
روز ششم که مصادف با نیمه شعبان سال 329 هجری بود جناب ابوالحسن سمرى درگذشت، و در خیابان خلنجى کنار نهر ابوعتاب در بغداد دفن گردید.(41)
مجلسى از احتجاج مرحوم شیخ طبرسى نقل مى‏فرماید: هیچیک از نائبان خاص امام عصر (ع) جز با فرمان صریحى از جانب آن حضرت و تعیین و نصب و معرفى نایب قبلى به نیابت قیام نکرد. شیعه نیز گفتار هیچیک را نپذیرفت مگر بعد از بروز نشانه و معجزه‏اى به دست هر یک از آنان از طرف امام عصر علیه السلام که بر راستى گفتار و درستى نیابتشان دلالت مى‏کرد.(42)

وظایف زمان غیبت کبرى
شیعیان و دوستان آن حضرت در زمان غیبت وظایفى دارند از جمله:
1. قرائت دعاى ندبه در روزهاى جمعه، عید فطر، عید قربان، عید غدیر.
2. زیارت آن حضرت در روز جمعه.
3. براى ثبات و محکم ماندن اعتقادات خواندن این دعاى شریف: «یا اللَّهُ، یا رَحْمنُ، یا رَحیمُ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دینکَ».(43)
4 . از جا برخاستن به احترام نام «قائم» آن بزرگوار.
5 . توسل به آن حضرت در مشکلات و گرفتارى‏ها.
6. صدقه براى سلامتى و فرج وجود شریفش.
7 . قرائت این دعا که از خداوند مى‏خواهیم آن حضرت را به ما بشناساند: «اللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَم‏تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ‏اَعْرِفْ نَبِیَّکَ، اللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَم‏تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ‏اَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ‏تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى».(44)
9. شرکت در مجالس منسوب به آن حضرت، مخصوصاً مجالس عزادارى جد بزرگوارش حضرت سید الشهداء علیه السلام.
10. هدیه اعمال صالحه براى آن حضرت، مانند زیارت قبور مطهر پدران بزرگوارش، قرائت قرآن و حج و عمره و طواف.
11. توبه حقیقى از گناهان.
12. متوجه کردن مردم به آن حضرت.

2- وفات علی بن محمدسمری ناب امام زمان (عج)
وفات شیخ جلیل نایب خاص امام عصر (عج) علی بن محمد سمری در این روز بوده است که به معنای اتمام غیبت صغری و شروع غیبت کبری است چه اینکه حضرت صاحب الامر به او امر فرموده بودند که وصی و جانشینی برای خود قرار مرده که غیبت کبری شروع شده است.

پی نوشت ها:
1) ارشاد: ج 2 ص 339. اعلام الورى: ج 2 ص 214. کافى: ج 1 ص 431 . مسار الشیعة: ص 38. توضیح المقاصد: ص 21 - 20. مصباح المتهجد: ص 782 . مصباح کفعمى: ج 2 ص 598 . فیض العلام: ص 346. جلاء العیون: ص 579 .
2) تقویم الواعظین: ص 136، به نقل از خلاصة المنهج: ج 5 ص 246 - 145.
3) مسار الشیعة: ص 38. توضیح المقاصد: ص 21 - 20. فیض العلام: ص 343.
4) ارشاد: ج 2 ص 339.
5) فیض العلام: ص 346.
6) سوره قصص: آیات 6 5.
7) کفایة الموحدین: ج 3 ص 341 - 340.
8) کفایة الموحدین: ج 3 ص 343. کمال الدین صدوق: ج 2 ص 159 49.
9) کفایة الموحدین: ج 3 ص 341.
10) ریاحین الشریعة: ج 3 ص 26 - 25.
11) تاریخ سامراء: ج 1 ص 243. مستدرک سفینة البحار: ج 10 ص 25.
12) مستدرک سفینة البحار: ج 10 ص 25.
13) بحار الانوار: ج 50 ص 8 .
14) تاریخ سامراء: ج 1 ص 239.
15) ریاحین الشریعة: ج 4 ص 150.
16) وقایع الشهور: ص 147.
17) وقایع الشهور: ص 146.
18) وقایع الشهور: ص 147.
19) المهدى‏علیه السلام: ص 182.
20) اعیان الشیعة: ج 4 ص 21 بخش سوم.
21) المهدى‏ علیه السلام: ص 181.
22) اعیان الشیعة: ج 4 ص 16 بخش سوم.
23) بحار الانوار: ج 51 ص 344.
24) بحار الانوار: ج 51 ص 344.
25) بحار الانوار: ج 51 ص 346. المهدى‏ علیه السلام: ص 181.
26) بحار الانوار: ج 51 ص 346 - 345. غیبت شیخ طوسى: ص 219 - 216. الکنى و الالقاب: ج 3 ص 230.
27) کمال الدین: ج 2 ص 188. بحار الانوار: ج 51 ص 349.
28) بحار الانوار: ج 51 ص 351.
29) حق الیقین: ص 299.
30) الکنى و الالقاب: ج 3 ص 268 - 267. حق الیقین: ص 300.
31) الکنى و الالقاب: ج 3 ص 268 - 267.
32) بحار الانوار: ج 51 ص 355 - 354. غیبت شیخ طوسى: ص 327 - 326.
33) بحار الانوار: ج 51 ص 352.
34) بحار الانوار: ج 51 ص 354 - 353.
35) بحار الانوار: ج 51 ص 359. الکنى و الالقاب: ج 1 ص 91.
36) بحار الانوار: ج 51 ص 360 - 358. حق الیقین: ص 301.
37) بحار الانوار: ج 51 ص 361. الکنى و الالقاب: ج 3 ص 231.
38) بحار الانوار: ج 51 ص 360.
39) خروج سفیانى و صیحه دو علامت از علاماتى هستند که هنگام ظهور امام عصر علیه السلام واقع مى‏شود.
40) بحار الانوار: ج 51 ص 361. غیبت شیخ طوسى: ص 243 - 242. کمال الدین: ج 2 ص 193. حق الیقین: ص 301.
41) اعیان الشیعة: ج 4 ص 21 بخش سوم. قاموس الرجال: ج 7 ص 51 . بحار الانوار: ج 51 ص 361.
42) بحار الانوار: ج 51 ص 362.
43) کمال الدین: ج 2 ص 352.
44) کمال الدین: ج 2 ص 342.
45) حق الیقین؛ ص301. مراقد المعارف: ج1 ص375. فیض العلام: ص 348. قلائد النحور: ج شعبان، ص463.

منبع: تقویم شیعه

پایان پیام/
 

کد خبر 51710

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha