در جلسه نقد و بررسی مجموعه داستان کوتاه «مرگ خاموش آقای نویسنده» مطرح شد

خبرگزاری شبستان:چیستا یثربی: در«مرگ خاموش آقای نویسنده»، نویسنده جوانی را شاهد هستیم که جسارت در نوشتن دارد و خود سانسوری نکرده است.

به گزارش خبرنگارکتاب شبستان ،در ابتدای برنامه امیر پروسنان گفت: نوشتن داستان را از حدود 11 سال پیش در رشت شروع کردم. البته چیزی حدود یک سال در کارگاه داستان کیهان خانجانی در رشت شرکت کردم، اما بعدها سعی کردم بیشتر بخوانم و تجربه کنم و بنویسم.

وی افزود: اوایل که می‌نوشتم خیلی‌ها می‌گفتند مثل صادق هدایت می‌نویسی، اما سعی کردم مثل خودم بنویسم. از طرفی تلاش کردم از دیدگاه انتقادی در تقابل با جامعه باشم.

سپس نویسنده کتاب یکی از داستان‌های این مجموعه را با عنوان «وقتی صدایش زدم فروزان» برای حاضرین خواند.

باید در انتظار یک نویسنده هوشیار با شاخک‌های حسی قوی باشیم

در ادامه غلامرضا امامی، منتقد و مترجم در خصوص کتاب «مرگ خاموش آقای نویسنده» گفت: این کتاب تنهایی آقای نویسنده است. یعنی اگر من می‌خواستم اسمی برای این کتاب انتخاب کنم، می‌نوشتم تنهایی آقای نویسنده.

امامی در ادامه به جمله‌ای از داستان «وقتی صدایش زدم فروزان» اشاره کرد و افزود: جمله‌ای در این داستان است که می‌گوید همه زندگی من شده بود دریا و همه زندگی او انتظار. به نظر من باید گفت همه زندگی من شده بود تنهایی و همه زندگی او یا ما که خواننده‌های این کتاب هستیم انتظار.

وی به فضای داستان‌ها نیز اشاره کرد و گفت: تقریبا همه داستان‌ها به جز یک داستان در ایران می‌گذرد. داستان‌ها شهری است که ما را با مصائب شهری آشنا می‌کند. برشی از زندگی واقعی با نگاه تیزبین نویسنده. البته نگاه‌ها تلخ است و پرده‌ای از تلخی در آنها وصف می‌شود. در مجموع می‌توان گفت که خواننده با 17 داستان، 17 روایت و 17 نگاه روبه‌رو است.

امامی افزود: این کتاب نشان می‌دهد که باید در انتظار یک نویسنده هوشیار با شاخک‌های حسی قوی باشیم. نویسنده‌ای که زبان روان و شسته‌ای دارد و با مخاطب به راحتی ارتباط برقرار می‌کند.

امامی در ادامه با اشاره به اینکه داستان‌ها نماد انزوا و تنهایی نویسنده است، گفت: داستان‌ها از شعار به دور و به شعور نزدیک است. هرچند داستان‌ها زیاد شیرین نیست، اما برخی چیزهای تلخ هم برای سلامتی مفید هستند.

پروسنان، یک نویسنده صیاد است

در ادامه چیستا یثربی با اشاره به اینکه قبل از خواندن «مرگ خاموش آقای نویسنده» در انتظار بازی‌های فُرم و زبانی بوده که این روزها در ادبیات باب شده، گفت: فکر می‌کردم امکان ندارد که یک نویسنده جوان دست از سر فُرم‌ها و بازی‌های زبانی برای اذیت کردن مخاطب بردارد، اما این بازی‌های فُرم و زبانی بیهوده در کتاب پروسنان وجود نداشت.

وی در ادامه با اشاره به اینکه نویسنده همه چیز را منتقدانه نگاه می‌کند، افزود: همیشه نگاه تیز منتقدان متوجه کار نخست نویسنده است و به نظرم نویسنده کار قابل قبولی را ارائه داده و کمتر ایرادی را می‌توان از آن گرفت. چرا که نگاه نویسنده بسیار دقیق و حساس است و تنهایی عظیمی را به تحریر درآورده است. شاید این نگاه به روزنامه‌نگار بودن ایشان باز گردد.

چیستا یثربی در ادامه اظهار کرد: به نظرم در این کتاب می‌توان گفت و شنود درونی یک آدم با خودش را خواند. از طرفی وسواس نویسنده روی آهنگ کلمه، جمله‌بندی و ساختار مشخص است.

وی با اشاره به اینکه مخاطب احساس می‌کند نویسنده از دنیای اطراف خود جداست، افزود: به نظر می‌رسد نویسنده به دنبال سوژه‌ها نگشته و همان‌طور که فکر می‌کرده، داستان‌ها را نوشته است. اصطلاحی هست که می‌گوید صیاد خوب کسی است که از تعقیب کردن خسته نشود. حس می‌کنم نویسنده هیچ لحظه‌ای را از نظر ننداخته و شاید همین باعث شد که این کتاب را تا انتها بخوانم.

چیستا یثربی اظهار کرد: به جز عنصر تنهایی، عنصر تقابل فرد با جامعه را در داستان‌ها می‌بینم. حس می‌کنم بچه‌های شمال و جنوب با نگاه کردن به رنگ آبی دریا و آسمان، حس تنهایی را بهتر از دیگران درک می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه نویسنده را دارای نگاهی بسیار دقیق می‌داند، گفت: به نظر من پروسنان، یک نویسنده صیاد است که از هیچ لحظه‌ای نمی‌گذرد. محیط و آدم‌ها را بسیار دقیق زیر نظر گرفته است. یعنی فردی را در بیشتر داستان‌ها می‌بینیم که جامعه درک درستی از او ندارد و باید دائم متوجه تناقض خود با جامعه باشد.

یثربی در خصوص ساختار داستان‌ها نیز گفت: اتفاقی که الان می‌افتد این است که نویسندگان ساختار را می‌شکنند و این کار را جوری انجام می‌دهند که دیگر شالوده جدیدی به داستان نمی‌دهند، اما در این کتاب می‌بینیم که نویسنده لابه‌لای ذهن خود، مثل شعر، ترجیع‌بند آورده است. یعنی مثلا یک جمله مدام تکرار می‌شود و از آن جمله گریزی به یک اتفاق در گذشته زده می‌شود. این یک ساختار هندسی فکر شده است. شاید در ابتدا ذهن را به این سمت بکشاند که نویسنده هر چیزی در فکرش می‌گذشته را نوشته، اما وقتی در داستان‌ها پیش می‌رویم، متوجه می‌شویم که نویسنده جوری ساختار را در متن حل کرده که وقتی بار اول کتاب را می‌خوانیم، متوجه نمی‌شویم نویسنده یک سوژه معمولی را چطور در آورده است. مثلا من در بار دومی که کتاب را خواندم، متوجه شدم نویسنده برای هر داستان یک ساختار مناسب پیدا کرده است. یعنی یک سری کدهای فرامتنی داده که در متن حل شده است.

یثربی افزود: نویسنده در تمام کتاب ادعایی برای روشن‌فکر بودن ندارد و پُز روشن‌فکرانه نمی‌دهد. در قسمت‌هایی از داستان‌ها جسارت به خرج داده و حرف‌هایی را مطرح کرده که بیان آنها جرئت می‌خواهد، البته باید از وزارت ارشاد هم تشکر کنیم که این قسمت‌ها را حذف نکرده و صحنه‌های ذهنی در کتاب وجود دارد که نویسنده مجبور به خودسانسوری نشده است.

این منتقد در بخش پایانی صحبت‌هایش با بی‌ریا دانستن این مجموعه داستان گفت: نویسنده آدمی درون‌گراست که نگاه بسیار دقیقی دارد و از کنار هیچ اتفاقی به سادگی عبور نمی‌کند، اما با تمرین بیشتر می‌تواند دیالوگ‌های قوی‌تری را ارائه کند. از طرفی نویسنده ابایی از بیان برخی صحنه‌ها ندارد و حتی در مورد استفاده از سیگار، جوری عینی و درونی در آورده که فکر می‌کنیم اگر سیگار حذف شود، انگار بخشی از داستان را جدا کرده‌ایم.

نقطه قوت این کتاب، زبانش است

احسان رضایی به عنوان آخرین منتقد در خصوص این کتاب گفت: به نظر من نقطه قوت این کتاب، زبانش است. زبانی با عناصر روزمره و بدون آرایه‌های ادبی و توصیف‌های ساده.

این منتقد افزود: نویسنده در برخی از داستان‌ها مثل «چپ پوچ» و «امضا» از زبان مخفی استفاده کرده است.

رضایی در ادامه با اشاره به تکنیک فلاش‌بک که در داستان‌ها وجود دارد، اظهار کرد: نویسنده در اغلب داستان‌ها از یکی دو فرمول فُرمی استفاده کرده و گمان می‌کنم دیالوگ‌نویسی از نقاط قوت آن است. زیرا بسیاری از شخصیت‌ها را از دیالوگ‌ها متوجه می‌شویم.

وی با اشاره به موضوع لذت بردن از داستان کوتاه، اظهار کرد: این مجموعه را می‌توان یک مجموعه داستان تلخ محسوب کرد. به نظرم این مجموعه برای مخاطب فرهیخته و خاص مناسب‌تر است، اما به گمان من مخاطب عام لذت لازم را از این 17 داستان نمی‌برند.

کد خبر 520354

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha