خبرگزاری شبستان: آیت الله نجم الدین مروجی طبسی، مدرس مرکز تخصصی مهدویت در برنامه "نشان صبح" به بررسی داستان ذوالقرنین و خروج یاجوج و ماجوج می پردازد.
علامه طباطبایی(ره) در جلد 13 بعد از اینکه روایاتی را در ارتباط با ذوالقرنین و یاجوج و ماجوج می آورد، می فرماید: بحث ذوالقرنین ریشه قرآنی و تاریخی دارد، اما قرآن متعرض اسم ایشان و متعرض زمان ولادت، حیات، نسب و سایر مشخصاتش نشده است. در قرآن فقط به سه سفر از سفرهای ذوالقرنین اشاره شده است.
یک سفر به مغرب، یک سفر به مشرق و یک سفر هم به سد که در آن سفر به انسان های سالم و ساده برخورد کرد. در این سفر شکایاتی به ایشان شد. از یاجوج و ماجوج که فساد می کنند. از ایشان کمک خواستند و گفتند: شما در مقابل اینها سدی بسازید و ما حاضریم به شما کمک کنیم. و به آنها گفت: بیش از اینکه توقع دارید من کمک خواهم کرد و کمک انسانی از آنها گرفت.
علامه می فرماید: این شخص قبل از اینکه آیات قرآن نازل شود، از قدیم معروف به ذوالقرنین بود و اسمش نیز همین بود، نکته دوم اینکه این شخص پایبند به شریعت بوده و متدین بوده است، نکته سوم اینکه ذوالقرنین جزء کسانی است که مصداق آیه خیر دنیا و خیر آخرت است. خیر دنیا اینکه شرق و غرب دستش بود. همه چیز در برابر او خاضع بود. عدل اقامه کرد. شرور را دفع کرد. خیرات را منتشر کرد. نکته چهارم اینکه با ظالمان درگیر شد و آنها را شکنجه داد و زمین گیر کرد، نکته پنجم اینکه این سد را بعد از سفر شرق و غرب ساخت.
از مشخصات این سد این است که اضاف بر اینکه جایی غیر از مشرق و مغرب است. بین دو کوه است و در ساخت آن از آهن مذاب استفاده شده است.
علامه می فرماید: در کتب قدما اشاره ای به این قصه نشده است. در مورد سد هم سخن به میان نیامده است ولی از ملوک یمنی اشعاری به جا مانده که در آن سخنی از ذوالقرنین آمده که سفر رفته و سد ساخته است.
برخی معتقدند این سد دیوار چین است و یکی از پادشاهان چین این دیوار را ساخته تا جلوی هجوم مغول را بگیرد، از سنگ ساخته شده. شروع بنایش 264 قبل از میلاد است و بیست سال هم طول کشیده و این پادشاه چینی همان ذوالقرنین است.
باید توجه داشت آن اوصافی که در قرآن راجع به سد و ذوالقرنین آمده، منطبق بر این دیوار نیست. همچنین آن سد از آهن ذوب شده است و این دیوار از سنگ است و بین دو کوه نیست. بعضی گفتند این سد را پادشاه آشور 700 سال قبل از میلاد ساخت تا جلوی اقوامی که حمله می کردند را بگیرد.
مرحوم شهرستانی در کتاب روح المعانی می فرماید: ذوالقرنین از ملوک و صلحای یمن است. او مسلم، موحد و عادل بود. ارتش مسلحی داشت، رفت سمت مغرب و تمام کشورهای آن منطقه را اشغال کرد. وقتی به دریای مدیترانه رسید، سمت مشرق آمد. بعد از آن به طرف افریقا رفت. انجا قومی را دید که مورد ظلم واقع می شدند. اهل آن شهر از او خواستند سدی بسازد. چرا چون یمنی ها به سدسازی خبره بودند.
علامه طباطبایی(ره) بعد از اینکه حرف های مرحوم شهرستانی را نقل می کند، می فرماید: یاجوج و ماجوج امت بزرگی هستند. در شمال آسیا که در آخرالزمان خروج کرده و فساد می کنند.
برخی معتقدند: یاجوج و ماجوج همان قوم تاتار هستند که در قرن 7 به غرب آسیا هجوم آوردند، نسل کشی راه انداختند و کاری کردند که در طول تاریخ نمونه نداشت، این قوم اول حکومت چین را شکست داد. به ایران، عراق، ترکستان و قفقاز حمله کرده و همه مقاومت ها را شکست داد. بعد از فساد به شهر خودشان برگشتند، در بازگشت به روسیه و روم حمله کردند و از آنها مالیات گرفتند. این جریان را به سد تطبیق دادند.
علامه می گوید: براساس آیات قرآن یاجوج و ماجوج از پشت سد بیرون می آیند و الان پشت سد زندانی هستند تا زمانی که این سد است، راه خروج ندارند. تا اینکه وعده الهی برسد و این سد منهدم شود و فرو ریزد. پس با قوم تاتار نیز منطبق نیست.
بنابراین این سد که توانسته در همین دنیا پشت دو کوه این قوم را نگه دارد، کجاست؟ علامه می گوید: خدا عالم است. وضعیتی در آینده پیش می آید که هیچ چیز نمی تواند جلوی حرکت را بگیرد و این در واقع اشاره به پیشرفت هاست. زیرا در آینده از مدنیت و پیشرفت هیچ چیز جلوی بشر را نمی گیرد و همه در مقابل آن هیچ نیست.
این داستان اشاره به آینده دارد که امت ها به هم نزدیک می شوند، هیچ دیواری مانع آن نمی شود، پیشگویی هایی برای پیشرفت جوامع است. موید این سخن این است که هجوم یاجوج و ماجوج و سد را کنایه از این گرفتند که اشاره به پیشرفت هاست و حتی هجومی نیست.
همچنین آن دو کوهی که سد بین آن ساخته شده است. خود زیر خاک می رود و تاثیر خود را از دست می دهد، طبق این بیان ما روایاتی که درباره آینده جهان مطرح می کنیم، موید بیاناتی است که بعد از ظهور عدل، عدالت و امنیت تا قیام قیامت حاکم است.
نظر شما