خبرگزاری شبستان - محمد عزیزیان
قرآن كريم در آيه ي 105 سوره ي مائده به صراحت از هر انسان مومني خواسته است كه به خود آيد و به خويشتن بپردازد اگر چه به مانند بسياري از پيام هاي مهم ديگر ، اين پيام كليدي و تعيين كننده نيز ، معمولاً در طول زندگي چنان كه بايد درك نمي شود و بشر به هر چيزي جز خود مي انديشد و بها مي دهد بدون اينكه به فكر خود باشد و با خود بينديشد كه كيست ؟ آمدنش به اين دنيا بهر چه بوده و به كجا مي رود؟
در ميانه ي همه ي ارتباطات قابل تصور و محتمل براي يك انسان در حيات دنيوي ، ارتباط با خود نقش سرنوشت ساز دارد زيرا اولاً سعادتمندي دنيوي و اخروي او در گرو چگونگي اين ارتباط است و ثانياً بسياري از ديگر ارتباطات انسان تحت الشعاع اين ارتباط قرار مي گيرند.
حضرت اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) مي فرمايند: « [لِاَءمَ] لِأمَ بَيْنَ مُخْتَلِفاتِها ، وَ غَرَّزَ غَرائِزَها ، وَ ألْزَمَها أشْباحَها ، عالِماً بِها قَبْلَ ابْتِدائِها ، مُحِيطاً بِحُدودِها وَ انْتِهائِها ، عارِفاً بِقَرائِنِها وَ أحْنائِها .
موجودات گوناگون را هماهنگ كرد ، و در هر كدام، غريزه خاص خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيات و جوانب آنها آگاهى داشت ، و حدود و پايان آنها را مىدانست،و از اسرار درون و بيرون پديدهها، آشنا بود. » (فرازي از بند سه خطيه يك نهج البلاغه)
حضرت اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) توجه انسان ها را به اين اصل مصروف مي دارد كه در ارتباط با يكديگر مراجعه كنيد به دستور العمل هايي كه خداوند صادر كرده است.
يكي از اين دستورات در همين خطبه ي گرانقدر مشهود است بدين مضمون : خداوند بزرگ موجودات و انسان را آفريد و به تمامي جوانب آنها ، اسرار و درون آنها قبل از آفرينش آگاهي داشت ، پس دستوراتي كه در حوزه ي زندگي فردي ارائه نموده ، همگي بر مبناي وجوديت انسان است.
بنابراين ، انسان ها در ارتباط با يكديگر مي بايست طبق دستورات حضرت حق رفتار نمايند.
« ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأرْضِ وَ سَهْلِها، وَ عَذْبِها وَ سَبَخِها ، تُرْبَهً سَنَّها بِالْماءِ حَتَّى خَلَصَتْ ، وَ لاطَها بِالْبَلَّهِ حَتَّى لَزَبَتْ ، فَجَبَلَ مِنْها صُورَهً ذاتَ أحْناءٍ وَ وُصُولٍ ، وَ أعْضاءٍ وَفُصُولٍ ، أجْمَدَها حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ ، وَ أصْلَدَها حَتَّى صَلْصَلَتْ ، لِوَقْتٍ مَعْدودٍ ، وَ أمَدٍ [أجل] مَعْلُومٍ ، ثُمَّ نَفَخَ فِيها مِنْ روحِهِ [فتمثّلت] فَمَثُلَتْ إنْساناً ذا أذْهانٍ يُجِيلُها ، وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِها . وَ جَوارِح َيَخْتَدِمُها ، وَ أدَواتٍ يُقَلِّبُها ، وَ مَعْرِفَهٍ يَفْرُقُ بِها بَيْنَ الْحَقِّ و الْباطِلِ ، وَ الْأذْواقِ و الْمَشامِّ ، و الْألْوانِ و الْأجْناسِ ، مَعْجُوناً بِطِينَهِ الْألْوانِ الْمُخْتَلِفَهِ ، و الْأشْباهِ الْمُؤْتَلِفَهِ ، و الْأضْدادِ الْمُتَعادِيَهِ ، و الْأخْلاطِ الْمُتَبايِنَهِ ، مِنَ الْحَرَّ و الْبَرْدِ ، و الْبَلَّهِ و الْجُمُودِ .
سپس خداوند بزرگ، خاكى از قسمتهاى گوناگون زمين، از قسمتهاى سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد ، و با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد ، كه از آن، اندامى شايسته، و عضوهايى جدا و به يكديگر پيوسته آفريد. آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانى معين و سر انجامى مشخص، اندام انسان كامل گرديد. آنگاه از روحى كه آفريد در آن دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد ، داراى نيروى انديشه، كه وى را به تلاش اندازد و داراى افكارى كه در ديگر موجودات، تصرف نمايد. به انسان اعضاء و جوارحى بخشيد، كه در خدمت او باشند ، و ابزارى عطا فرمود، كه آنها را در زندگى به كار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد ، و حواس چشايى، و بويايى، و وسيله تشخيص رنگها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطى از رنگهاى گوناگون، و چيزهاى همانند و سازگار، و نيروهاى متضاد، و مزاجهاى گوناگون، گرمى، سردى، ترى، خشكى، قرار داد.» ( فرازي از بند سوم خطبه يك نهج البلاغه )
در اين فراز پر بركت ، وجود انسان مورد بررسي قرار گرفته است و دستورات خاصي در جهت ارتباط موثر در جوامع متذكر شده است.
حضرت اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) در بند 8 نامه 31
« يا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزاناً فِيَما بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ ، فَأحْبِبْ لِغَيْرِكَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ ، وَ اكْرَهْ لَهُ ما تَكْرَهُ لَها ، وَ لا تَظْلِمْ كَما لا تُحِبُّ أنْ تُظْلَمَ ، وَ أحْسِنْ كَما تُحِبُّ أنْ يُحْسَنَ إلَيْكَ ، وَ اسْتَقْبِحْ مِنْ نَفْسِكَ ما تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَيْرِكَ ، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ بِما تَرْضاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِكَ ، وَ لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ وَ إنْ قَلَّ ما تَعْلَمُ ، وَ لا تَقُلْ ما لا تُحِبُّ أنْ يُقالَ لَكَ . وَ اعْلَمْ أنَّ الْإعْجابَ ضِدُّ الصَّوابِ ، وَ آفَهُ الْألْبابِ . فَاسْعَ فِي كَدْحِكَ ، وَ لا تَكُنَّ خازِناً لِغَيْرِكَ ، وَ إذَا أنْتَ هُدِيتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ أخْشَعَ ما تَكُونُ لِرَبِّكَ .
اى پسرم! نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه را كه براى خود دوست دارى براى ديگران نيز دوست بدار، و آنچه را كه براى خود نمىپسندى، براى ديگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه كه دوست ندارى به تو ستم شود، نيكوكار باش، آنگونه كه دوست دارى به تو نيكى كنند، و آنچه را كه براى ديگران زشت مىدارى براى خود نيز زشت بشمار ، و چيزى را براى مردم رضايت بده كه براى خود مىپسندى، آنچه نمىدانى نگو، گر چه آنچه را مىدانى اندك است، آنچه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، در باره ديگران مگو ، بدان كه خود بزرگ بينى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است، نهايت كوشش را در زندگى داشته باش، و در فكر ذخيره سازى براى ديگران مباش، آنگاه كه به راه راست هدايت شدى، در برابر پروردگارت از هر فروتنى خاضعتر باش . » ( بند 8 نامه 31 نهج البلاغه)
با عنايت به فرمايشات و عمل خالص به دستورات متوجه مي شويم كه انسان ها در عرصه هاي اجتماعي چنانچه به يكديگر ظلم و تعدي نكنند مي توانند ارتباطي تنگاتنگ با يكديگر برقرار نموده و در نهايت به مدينه ي فاضله اي دست يابند .
چنانچه انسان ها در برقراری ارتباطات خويش ، از خود بزرگ بيني ها ، ستم روا داشتن به يكديگر ، عدم تواضع ، دست بردارند مطمئناً در برقراری ارتباط مؤثر به موفقیت كامل خواهند رسيد و تمامي اختلافات بشري را بدينگونه رفع خواهند نمود.
و اما:
موفقيت يك فرد در زندگي طبق فرمايشات حضرت اميرالمومنين علي ( عليه السلام ) ، به عوامل مختلفي چون ايمان ، انگيزش ، تلاش ، هدفمندي ، استعداد ، عزت نفس ، پشتكار ، تعقل و تدبير و .... بستگي دارد .در كنار اين قبيل عوامل ، به يك عامل تعيين كننده ديگر اذعان شده كه بدون آن پيمودن مسير موفقيت بسيار سخت و دور دست خواهد بود.
*محقق و پژوهشگر نهج البلاغه و از اساتید دانشگاه های استان البرز
نظر شما