به گزارش خبرگزاری شبستان؛ روزنامه "البعث" در مقاله ای به قلم "احمد حسن" نوشت؛ جای تعجب نیست که همزمان با بمب گذاری های تروریستی متعدد چه در «دمشق» و چه در «حمص»، سیاست به اصطلاح نخ نما بر وزن «ایدئولوژی نخ نما» در سطح منطقه و یا جهان به صورت نسبی بالا رود. اگر اساس بمب گذاری ها ، یک پیام سعودی و ترکی در اعتراض به پیشرفت های میدانی به طور خاص در «حلب» باشد، انتخاب سیاست مندرس، یک روش طبیعی برای سیاستمداران سطحی و حاکمان «عجول بدون تفکر» به گفته «محمد حسین الهیکل» می باشد.
قطعا می توان بمب گذاری های تروریستی اخیررا با وجود هولناکی و خونین بودن آن، بلکه حتی به دلیل همه این امور، دلیل قاطعی بر ورود جنگ به «سوریه» در مرحله نهایی آن دانست، به گونه ای که تنها حربه متجاوز پس از پیروزی ها و فتوحات «سوری ها»، فقط انجام عملیات های جنایتکارانه پراکنده می باشد و این جنگی است که قطعا مردم «سوریه» از آن پیروز خارج خواهند شد، نه از این روکه پیروزی تنها گزینه آنان باشد بلکه بدین دلیل که فرزندان و یاران «یوسف عظمه» می دانند که سرنوشت آنان، نصب پرچمهایی از خون خود از بیش ازهفت هزار سال است.
با این حال، تراژدی اصلی،همان ادامه سیاست مندرس است که ظاهرا سیاست حاکم بر سیاستمداران جهان امروز می باشد و نمونه های آن تقریبا غیر قابل شمارش هستند. از آنجا که این سیاست، سیاستی دیوانه وار و غیر منطقی است، نتایج و عواقب آن برای همه فاجعه بار بوده و نمونه آن را در «ترکیه » شاهد هستیم. طوری که به موجب این سیاست، «پادشاه عثمانی» از مشکلات صفر به دوستان صفر برای گزینه های صفر رسید تا آتشی را که برافروخته است، به اتاق ویژه خود در قصر شوم سیاه برسد، همان گونه که آل سعود نیز در تلاش برای دور کردن آتش ناشی از سیاست نخ نمای خود و پس ازناکامی در «سوریه» و غرق شدن در باتلاق «یمن» ، شروع به تخریب ساختار «لبنان» کردند. آنها از یک سو به خاطر عدم آزادی «شاهزاده کبتاگون» از زندان های «لبنان» و از سویی دیگر به دلیل تاخیر در سرنوشت حتمی «ماری آنتوانت» برای افراد شبیه او خشمگین هستند.
البته نمی توان به سیاست اروپا که راه حلی برای مشکل پناهندگان سوری جز از خلال عقیده پوسیده خود نمی یابد، پی برد، مشکلی که زیر پای آنها با صحبت از منطقه امن لگد مال می شود، چرا که راه حل حقیقی این مشکل در ورای بررسی سبب اصلی پناهندگی نهفته است که از یک طرف نیازمند، بستن آزاد راه ترکیه به روی سیل مهاجرین بوده و از طرف دیگر لزوم توقف ادامه تحریم ناعادلانه و خارج از چارچوب قوانین بین المللی بر ملت «سوریه» در زمینه معیشت، پزشکی و آموزش و پرورش را می طلبد.
وضعیت بدین گونه است که این سیاست مندرس نیز افراد را تحت تاثیر خود قرار داده است، امروزه مفهوم فرهیختگی و روشنفکری این است که بر اخلاق آمریکایی که آن را پیمان «تلکو» «واشنگتن» در بمباران و ویرانی «سوریه » بر باد داده است، خود را گریان نشان داد و از اینکه «آمریکا» از چپ و راست خود در صدد اجماع بر اتخاذ روند انزواطلبی حداقل در منطقه خاورمیانه باشد و اینکه منتظر اقدام آمریکا به ایجاد محیط ژئوپلیتیکی در حمایت از منافع «اسرائیل» و امنیت آن در یک مسیر استراتژیک ماند، هر چند که تقسیم کشورهای همجوار آن و نیز اتحاد با «تلاویو» را یک نیاز فوری عربی برشمرده است.
اما این پوسیدگی یک حالت کلی نیست و به طور معمول، دیگران از علل مشکل و پیامدهای آن نیز آگاه هستند. «تلاویو» دیروز گفت: «پیروزی «اسد» خطر بزرگی برای «اسرائیل» است. این عبارت آغازین برای درک ارزش متحد سعودی خود در برابر سوریه است. روزنامه "گاردین گفت: «حوادث اخیر «حلب» نقشه اروپا را ترسیم خواهد کرد. اما این روزنامه حقیقت را به طور کامل بازگو نکرد. همان طور که «بشار اسد» گفت: جنگ اروپا کشورهایی را که در برابر سلطه آنها مقاومت می کنند و منافع و استقلال مردم خود را برای رسم نقشه جدیدی از منطقه و جهان در نظر می گیرند، مورد هدف قرار می دهد.
بدیهی است که مبارزه ما با تمام امکانات ادامه خواهد یافت و برای دفاع ازقانون مدنی بین المللی در مقابل طرح های تقسیم و تجزیه دیوانه وار سکولار وارد این جنگ می شویم و در این راه، تروریسم سیار و البته سیاستمداران سطحی و سیاستهای پوسیده آنان مانع ما نخواهد بود.
نظر شما