خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: "گاهی انسان در کار خود حیران می ماند و از میان چند راه بدون آگاهی از عاقبت کار، یکی را برمی گزیند و در نهایت می بیند که تنها راه صلاح و نجات، همان راه برگزیده او بوده است. این، نمونه ای از گفتگوی خدا با انسان است که به شکل وحی و الهام، آدمی را به راه خیر هدایت فرموده و با تصرفی رحیمانه در نظام تصمیم گیری انسان او را از سقوط باز داشته است. در همه این موارد، حسن عاقبت، ارمغان گفتگوی خداست و نه تصمیم انسان؛ زیرا در مسیری که شیطان تا به نهایت، کمین گذاشته و دنیا با همه جلوه های دروغین آن به خدعه و غرور آدمی برخاسته و نفس اماره نیز از فرمان به بدی باز نایستاده است، کسی با تصمیمی پاک از تباهی برهد و تن به گناه ندهد، پیروزی درخشانی به دست آورده است که جز با هدایت ملکوتی و گفتگوی الهی به دست نخواهد آمد: دام سخت است مگر یار شود لطف خدا / ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم." آیت الله جوادی آملی در کتاب "حیات حقیقی انسان در قرآن" به تبیین مرزهای حیات حقیقی و اعتباری انسان می پردازد و بر این باور است که اگر انسان با خداوند به گفتگو بنشیند خداوند، تصرف رحیمانه در تصمیمات او خواهد داشت.
فراخوان قرآن کریم به پرهیز از لغو
خداوند با برخی از آدمیان، اساسا گفتگویی ندارد و در قیامت نیز تنها این عتاب خدای سبحان را دریافت می کنند: "قال اخسئوا فیها و لاتکلمون / به جهنم روید و با من سخن نگویید." اما با دیگران، خواه در دنیا و خواه در آخرت، به یکی از سه شیوه سخن می گوید: از طریق وحی، از ورای حجاب یا با پیک و رسول: " و ما کان لبشر أن یکلمه الله إلا وحیا أو من ورآءی حجاب أو یرسل رسولا فیوحی بإذنه ما یشاء إنه علی حکیم/ و هيچ بشرى را نرسد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه] وحى يا از فراسوى حجابى يا فرستاده اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نمايد آرى اوست بلندمرتبه سنجيده كار."
اگر حجابی هست از ناحیه خلق است نه خالق
محرومان از گفتگوی با خدا خود گرفتار مشکل هستند و در حجابی خودساخته به سر می برند که آنان را از معرفت خدای سبحان باز می دارد و چون او را نمی شناسند، از شنیدن کلام خدا محرومند؛ نه اینکه خداوند یا کلام خدا در حجاب است و به آنان نمی رسد؛ زیرا خدای سبحان حقیقتی است نامتناهی و غیر محدود و حقیقت نامحدود، هیچ حد و حصر و حجابی نمی پذیرد. سخن چنین حقیقت نامحدودی نیز بسته و محبوس نیست؛ پس اگر حجابی هست، از طرف خلق است؛ نه از جانب خالق. بدین جهت، از وظیفه های اخلاقی انسان، آن است که با همه توان راه شنیدن کلام خدا را بعد از معرفت او هموار سازد و با یکی از آن سه شیوه به گفتگوی با خدای سبحان نایل آید و از نوای دل انگیز الهی که هم شنیدنی است و هم چشیدنی و دیدنی و بوییدنی محروم نماند.
تصرف رحیمانه خدا در نظام تصمیم گیری انسان
گاهی انسان در کار خود حیران می ماند و از میان چند راه بدون آگاهی از عاقبت کار، یکی را برمی گزیند و در نهایت می بیند که تنها راه صلاح و نجات، همان راه برگزیده او بوده است. این، نمونه ای از گفتگوی خدا با انسان است که به شکل وحی و الهام، آدمی را به راه خیر هدایت فرموده و با تصرفی رحیمانه در نظام تصمیم گیری انسان او را از سقوط باز داشته است. در همه این موارد، حسن عاقبت، ارمغان گفتگوی خداست و نه تصمیم انسان؛ زیرا در مسیری که شیطان تا به نهایت، کمین گذاشته و دنیا با همه جلوه های دروغین آن به خدعه و غرور آدمی برخاسته و نفس اماره نیز از فرمان به بدی باز نایستاده است، کسی با تصمیمی پاک از تباهی برهد و تن به گناه ندهد، پیروزی درخشانی به دست آورده است که جز با هدایت ملکوتی و گفتگوی الهی به دست نخواهد آمد: دام سخت است مگر یار شود لطف خدا / ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم.
به دیگر سخن، این اراده ای که در ساحت جان انسان به تصمیمی پاک منتهی شد و او را از تباهی و آلودگی رهانید، کلام خدا بود که به گونه وحی و الهام بر این انسان در محاصره فرود آمد و به رغم تمایلات نفسانی و تلاش های شیطانی، او را به خود جذب کرد و از گرداب گناه نجات بخشید. خلاصه آنکه اندیشه تابناک، کلام خدا و انگیزه پاک نیز سخن او است؛ زیرا شئون علمی و عملی، یکسره کلام و گفتار خدای سبحان است و این بدان روست که سراسر جهان اعم از گیتی و مینو و اعم از ادراک و تحریک و اعم از جزم علمی و عزم عملی، همگی از کلمات خداوند به شمار می آید و متکلم این همه گفتگو نیز اوست.
رنگ خدایی بر روح ملکوتی می نشیند
چه کنیم که این رابطه زیبا میان ما و خداوند رحیم برقرار شود و اتصال عارفانه و کریمانه ای که از سوی او و با خلق فطرت و عقل در انسان آغاز شده است، از سوی ما پایان نیابد؟ نخستین گام برای این صعود عارفانه و عاشقانه و نیل به گفتگو با خدای سبحان پرهیز از لغو است؛ زیرا کسی می تواند همکلام خدا باشد که هم شیوه و همرنگ او شود و هر کس به "صبغة الله" و رنگ خدا می اندیشد، نخست باید به پاک سازی، لکه گیری و زنگارزدایی پردازد تا رنگ خدایی بر روح ملکوتی او بنشیند؛ چنان که اجسام ظاهری همچون پارچه و دیوار و اتومبیل نیز پیش از رنگ آمیزی، نیازمند لکه گیری و جرم زدایی است.
پرهیز از آنچه آدمی را به خود مشغول و از یاد خدای سبحان باز می دارد، از یک سو راه ورود غبارها و تیرگی های نفسانی را می بندد و از سوی دیگر، زنگارهای پیشین را می زداید و راه ترقی در مراتب ذکر خدا را هموار می سازد و نخستین گام های عملی برای پاسخ به این فراخوان قرآن، تطهیر و مراقبت از همه اعضا و به ویژه گوش و زبان است؛ زیرا از این دو معبر، ضرباتی بیشتر و کاری تر وارد می شود و رخوت و سستی و سپس خواب غفلت، از این دو راه، انسان های فراوانی را به دام کشیده و در کام خود فرو برده است.
بیداران، مراقب زبان و گوش خود هستند
در مقابل، آنان که بیدارند و از این خواب مرگ آفرین می هراسند، زبان و گوش خود را با مراقبت بیشتری می پایند؛ از این رو، سخن حق را به سرعت می شنوند و به حقیقت ایمان می آورند. توجه به آیاتی از قرآن کریم این مطلب را ثابت می کند؛ مثلا خداوند برخی از اهل کتاب را با عظمت یاد می کند و از آنان الگویی شایسته برای دیگران می سازد. نخست از گذشته آنان سخن می گوید و می فرماید: پیش از نزول قرآن به کتاب آسمانی خود که ما فرو فرستاده بودیم، ایمان می آورند و پس از تلاوت آیات قرآن بر آنان نیز با اشاره به تسلیم سابقه دار خویش در برابر خداوند، قرآن را حق محض الهی می خوانند و ایمان خود به آن را اعلام می دارند: " الذین ءاتینهم الکتب من قبله هم به یؤمنون٭ و إذا یتلی علیهم قالوا ءامنا به إنه الحق من ربنا إنا کنا من قبله مسلمین/ كسانى كه قبل از آن كتاب – آسمانى- به ايشان داده ايم آنان به – قرآن- مى گروند. و چون بر ايشان فرو خوانده مى شود مى گويند بدان ايمان آورديم كه آن درست است [و] از طرف پروردگار ماست ما پيش از آن هم از تسليم شوندگان بوديم.."
نظر شما