به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان تحول در علوم انسانی موجود که زاییده تفکر و اندیشه و آراء صاحبنظران و اندیشمندان غربی است، امری بدیهی و ضروری است که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تاکید کرده اند؛ برای مثال ایشان در صحبت های خود در جمع اساتید دانشگاه ها می فرمایند: «حقیقتا ما نیازمند آن هستیم که یک تحوّل بنیادین در علوم انسانى در کشور به وجود بیاید. این به معناى این نیست که ما از کار فکرى و علمى و تحقیقىِ دیگران خودمان را بىنیاز بدانیم - نه، برخى از علوم انسانى ساخته و پرداختهى غربىها است؛ در این زمینه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات باید استفاده کرد - حرف این است که مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادّى است، مبناى غیر توحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست. علوم انسانى آن وقتى صحیح و مفید و تربیتکنندهى صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهى و جهانبینى الهى باشد؛ این امروز در دانش هاى علوم انسانى در وضع کنونى وجود ندارد؛ روى این بایستى کار کرد، فکر کرد. البتّه این کار، کار شتابآلودى نیست - کار بلند مدّتى است، کار مهمّى است - منتها دوستانى هم که مشغول این کار هستند، لازم است سرعت متناسب را به این کار بدهند، یعنى ضمن اینکه نباید در این کار شتابزدگى کرد، عقب ماندگى هم در این کار مطلوب نیست و مورد قبول نیست؛ بایستى کار بشود.» (11/4/93)
بنا بر این ضرورت، نهاد ها و مراکز متعددی اعم از دانشگاهی و پژوهشی، در این زمینه اقدام به فعالیت کرده اند؛ در همین راستا گوشه هایی از صحبت های برخی اساتید حوزه و دانشگاه پیرامون تحول علوم انسانی که با شبستان در میان گذاشته اند را در ذیل مرور می کنیم:
اگر علوم انسانی پایه صحیحی داشته باشند، مشکلات جامعه حل می شوند
حجت الاسلام علی مصباح، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در این باره اظهار کرد: علوم انسانی عهده دار برنامه ریزی زندگی، نحوه اداره جامعه و حل مشکلات است که اگر بر اساس مبانی درست و صحیحی پایه گذاری شده باشند، در این راستا می توانند کمک شایانی داشته باشند.
وی ادامه داد: مسائل فلسفی نیز مسائل انتزاعی و کلی هستند که خود تاثیر مستقیمی بر سبک زندگی افراد ندارند به جز با واسطه که این واسطه ها نیز فلسفه مضاف هستند که در قالب علوم انسانی می توانند وارد حیطه های مختلف زندگی شوند.
این کارشناس فلسفه علوم انسانی را نرم افزار اداره یک جامعه خواند و تصریح کرد: در این راستا افرادی که قصد دارند در زمینه علوم انسانی تحقیقاتی داشته باشند، فلسفه می تواند برای آنان مبانی عقلانی و منطقی را رقم زند.
وی با بیان اینکه اما مشکل علوم انسانی امروز از چند جهت قابل بررسی است، تاکید کرد: نخست مبانی این علوم که بر اساس فلسفه و ارزش های غربی تنظیم و تحقیق شده و برای معضلات زندگی راه حل ارائه می دهد؛ در این راستا نخستین و ریشه ای ترین اقدامی که باید انجام داد آن است که مبانی این علوم که در فلسفه مطلق به دنبال فلسفه مضاف تبیین می شود، را حل و نقادی کرده و مبانی صحیحی برای آن پایه ریزی کرد که اگر این مساله انجام شود، مشکلات بعدی علوم انسانی بر همین اساس به تدریج قابل حل است.
علوم انسانی غربی مروج جاهلیت مدرن است
این گزارش می افزاید: حجت الاسلام محمدرضا باقر زاده، عضو هیئت علمی موسسه علمی پژوهشی امام خمینی (ره) نیز اظهار کرد: علوم انسانی مغرب زمین به دلیل آنکه بر پایه هایی استوار است که به عصر خدانشناسی و شرک و خداانکاری باز می گردد، نتیجه آن به صورت طبیعی به وجود آمدن جاهلیتی است که از آن به عنوان جاهلیت مدرن تعبیر می شود.
وی با بیان اینکه علوم انسانی متداول غربی، انسان را یک موجود خودبنیاد می داند که در واقع مبدا آفرینش او مورد انکار یا غفلت است، ادامه داد: یعنی انسان فارغ از اینکه مخلوقِ موجودی باشد، مورد توجه علوم انسانی بوده و محور است، حال اگر این انسان یک موجودِ مخلوق باشد (فرض شود)، طبعا بحث هدفمندی خلقت و هدفِ خالق از خلقت او مطرح می شود و برای رسیدن به هدف، باید سوژهِ برنامه ریزی باشد اما اگر مخلوق نباشد یا مخلوق بودن او توجه نشود (خودبنیاد)، در این صورت دیگر هر برنامه را ممکن است برای او طراحی کرد به دلیل آن که هدفی مطرح نیست.
حجت الاسلام باقرزاده با بیان اینکه بنابراین این نوع نگاه، به یک نوع بی برنامگی منتهی می شود، تصریح کرد: در واقع برنامه علوم انسانی برای انسان است و در این نوع نگاه هدف از انسان مد نظر و توجه نیست (در واقع برنامه انسان نیست و یک سوژه بی هدف است) بنابراین، مشاهده می کنیم آنچه امروز تحت عنوان علوم انسانی از سوی غرب به خورد بشر داده می شود، نتیجه آن یک حیات حیوانی شده است و انسان غربی تحت تربیت این علوم، حیوان مدرن است و تنها نیازهای حیوانی او همچون خوردن، آشامیدن، رفاه، مسکن و ... مورد نظر است و برای آن برنامه ریزی می شود نه نیازهای انسان.
بینش اسلامی ما با بینش متمع غربی تفاوت دارد
بنا بر این گزارش، امیر سلمانی رحیمی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی دیگر کارشناسی است که در خصوص مساله یاد شده اظهار کرد: نگاه اسلام به علم یا به عبارتی شیوه استادان ما در این عرصه توجه به خاستگاه علم و سپس یافتن تخصص در آن بوده یعنی ابتدا تزکیه و یادگیری برای خدا و مفید بودن علم به عنوان مولفه علمی مورد توجه دین ما بوده است، سپس افرادی در این حوزه ها دارای تخصص شدند و تا حد امکان هم در آن مسیر پیشرفت کردند؛ لذا شاید بتوان گفت مهترین مساله ای که در تحول علوم انسانی می تواند مطرح باشد، توجه به اهداف فراگیری دانش است.
وی ادامه داد: یک دانشجوی مسلمان یا طلبه پیش از هر مساله ای، بینش توحیدی دارد و این نگاه با نگاه حداکثر بهره بری از طبیعت در جهت بهره مندی های انسانی و تمتع های محدود به جسم و استکباری، تفاوت دارد.
عضو هیات علمی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی در ادامه در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه دانشجویان کشور ما تحت علوم انسانی ای تربیت می شوند که اغلب تولید داخل نیست و سنخیت لازم را با فرهنگ و دین ما ندارد، چراکه از غرب وارد شده اند، افرادی که با نگرش و بینش این علوم تربیت شده و پس از آن به جامعه و بازار کار گسیل داشته می شوند، تا چه اندازه می توانند تحت تاثیر علوم غربی قرار گرفته و بر مدار آن فعالیت کنند؟ به عبارت دیگر این علوم رایج غربی چه آسیب هایی می تواند بر بدنه علمی کشور و پس از آن جامعه وارد کند، توضیح داد: شاید بتوان گفت یکی از آسیب های علوم وارداتی انسانی به دانشگاه ها، حاکمیت چنین نگاهی است.
به گفته وی لذا شایسته است در هر جایی که علمی آموخته می شود، در مقدمه آن مبانی توحیدی، ارزشمندی جایگاه انسان، خلیفة الهی بودن او و اینکه در جهت خدمت به بندگان است، و سایر انسان ها و طبیعت امانت در دست ما هستند، مورد توجه قرار گیرد.
سلمانی رحیمی خاطرنشان کرد: در فرهنگ اسلامی ما از این موضوع تعبیر به تزکیه می کنیم و معتقدیم تزکیه بر علم مقدم است. این از بخش مقدمات که جای آن را در منابع درسی و متونی که برای تدریس در دانشگاه ها ترجمه شده اند مشاهده نمی شود و این موضوع به نگرش ها باز می گردد.
وی ادامه داد: مطلب دومی که قابل توجه است، آن که این علوم مفید است یا خیر؛ به عبارتی دیگر فایده آن به بشر باز می گردد یا در جهت اهداف استعمار و بهره مندی حداکثری از مردم، به نفع گروهی خاص، سرمایه طبیعی و انسانی به کار گرفته می شود.
عضو هیات علمی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی در پایان خاطرنشان کرد: لذا در مسیر تحول علوم انسانی به علوم انسانی اسلامی باید اصلی ترین مساله توجه به زیرساخت ها باشد اما آنچه مشاهده می شود این است که در علوم مدیریت، سیاسی، تربیتی و سایر علوم ترجمه ای، چنین نگاهی وجود ندارد؛ لذا این موضوع باید مورد نقد و توجه قرار گیرد.
نظر شما