به گزارش خبرگزاری شبستان؛ "القدس العربی" در مقاله ای به قلم "سعید الشهابی" نوشت: در حالی که مخالفت، ابراز عقیده، تجمع مسالمت آمیز و اعلام مواضع سیاسی بخشی از نص صریح بیانیه جهانی حقوق بشر است، لیست متهمین اینترپل عربی به جای آنکه سارقان، افراد جانی، آدم رباها و فاسدان را شامل شود، مخالفان سیاسی که بیشتر از کشورهای سلطنتی عربی هستند را دربر می گیرد.
رژیم های سلطنتی عربی به جای آنکه از تجربه بهار اسلامی-عربی، در جهت افزایش آزادی ها، اصلاح و بازشدن فضای سیاسی بهره ببرند، به سرکوب هرچه بیشتر روی آورده اند و به جای آنکه پل ارتباطی میان خود و مردم را تحکیم بخشند، میان خود و آنان دیوار حائل کشیده اند.
بدیهی است که امروز، اوضاع حقوق بشر در کشورهای عربی به شدت روبه زوال نهاده است و گزارشات حقوقی، از رسوایی برخوردهای سرکوبگرانه با مخالفان، لبریز شده است.
نگرانی ها و احساس شکست در همین حد محدود نیست؛ به گونه ای که برخی از رژیم های دیکتاتور عربی سعی دارند مفهوم تروریسم را تا سطحی گسترش دهند که بخش هایی از امت اسلامی که خود مخالف تروریسم هستند را نیز شامل شود. این بخش ها عبارتند از:
گروهی که خواهان تغییرات دموکراتیک، پایان دادن به خودکامگی ها و تشکیل نظام هایی سیاسی هستند که مردم آن را انتخاب کرده اند و قوانینی را اجرا می کنند که مردم در نوشتن و تصویب آن سهیم بوده اند.
نیروهای مقاومت ملی و اسلامی که اشغالگری و سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی نمی پذیرند و به ویژه، برای آزادسازی فلسطین و عدم عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی تلاش می کنند.
گروه اول که به تروریست بودن متهم شده اند، رهبران جنبش های مخالفی را شامل می شود که در زندان ها محبوس شده اند، از کشورشان تبعید و سلب تابعیت شده اند. این افراد بدان جهت تروریسم هستند که سلطه حاکمان بر مردم را نمی پذیرند و خواستار تعین سرنوشت ملت ها به دست خود هستند؛ مخالفان رژیم آل سعود و آل خلیفه از این دست افراد هستند؛ آنها نه به خاطر حمل سلاح و یا کشتار بی گناهان، بلکه به خاطر سخنان و مواضع نافذشان در میان مردم و نیز تضعیف هیبت رژیم های دیکتاتوری، تروریست توصیف شده اند.
مشکل این رژیم ها آن است که از تاریخ و تجربه رژیم های مشابه خود در گذشته درس نمی گیرند و سعی دارند یکبار با توسل به زور وباری دیگر از طریق دلارهای نفتی و یا ائتلاف با دشمن صهیونیستی و هدف گرفتن محور مقاومت، سلطه خود بر مردم را حفظ کنند.
پس از این اقدامات، کدام امنیت و ثباتی محقق خواهد شد؟ آیا می شود با توسل به زور و سلطه گری، ملت ها و تجربه های آنان را از صحنه روزگار محو کرد؟ آیا این جوان مردانه است که به طمع دست یابی به حمایت امنیتی و تبلیغاتی، علیه محور مقاومت توطئه شود؟!!
اکنون زمان آن فرا رسیده است که اسلوب ها اصلاح شوند و از بازی با معانی و اصطلاحات دست برداشته شود. امروز، زمان آن است که به ملت ها در تعیین سرنوشت خود، مقاومت علیه اشغالگری و تلاش برای تشکیل دولت های عادله اختیار داده شود و مجال برای مشارکت آنها در حکومت و اداره کشور خود باز شود.
نظر شما