جامعه پذیری عزتمند افراد وابسته به وجود زن است

خبرگزاری شبستان: این زن است که می تواند به فرزندان بیاموزد در همه شرایط اعم از رویارویی با افراد جامعه، بیگانه و دشمن شخصیت و عزت خود را حفظ کرده و وابسته به دیگری نباشند. از همین موضع جوان یاد می گیرد سربار جامعه نبوده و کار را عزت بداند.

خبرگزاری شبستان- اندیشه: به مناسبت فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت فاطمه (س) و روز گرامیداشت مقام زن با حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم حسینی، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، عضو کارگروه تحول مطالعات زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد دانشگاه تهران پیرامون نقش زن در رشد عقلانی فرزندان به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با مولف کتاب های "نقش تاریخی زن از دیدگاه قرآن"، " وجود آسمانی" (ترجمه شده به زبان انگلیسی) و "فمنیسم" می خوانید:

 

مهم ترین رسالتی که زن در برابر خانواده و به تبع آن جامعه دارد چه نقشی است و تا چه اندازه این مساله اهمیت دارد؟

همان طور که در روایتی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده بهشت زیر پای مادران است، زنان می توانند با ایفا کردن نقش نادرست تربیتی به تعبیر من شامل عکس این روایت شده و خود و فرزندان و جامعه را به کام دوزخ بکشانند. به تعبیر دیگر سعادت و شقاوت افراد در خانواده رقم می خورد و علاوه بر اینکه مرد نیز نقش مهمی در تربیت فرزندان دارد، اما زن نقش کلیدی و اولیه و مهم تری ایفا می کند.

 

مهم ترین عنصری که زن می تواند آن را به فرزندان خود منتقل و آنها را بر همین اساس تربیت کند، منطق است. فرزندان و افراد جامعه در سایه منطق است که می توانند افرادی دانا، زیرک، هوشیار و زبده باشند و این عنصر بر تمامی باورها و رفتارها و ارتباطات آنها اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... تاثیر خواهد گذاشت. به عنوان مثال فرزندی که منطقی تربیت شده است، در مساله ای همچون مذاکرات سیاسی ایران با آمریکا، خود تحلیل های خاص داشته و به اصطلاح عامیانه فردی دهان بین نخواهد بود و به شنیده ها اکتفا نمی کند و دچار تشویش فکری و سیاسی نمی شود. این فرد قضاوت منصفانه خواهد داشت و می پذیرد که باید به مسوولان و خدمتگزاران کشور، اعتماد داشته و اهل کیاست و سیاست بوده در عین حال خوشبین صرف نباشد. در حقیقت یک زن می تواند فرزندان خود را به گونه ای تربیت کند که آنها دارای قوه تمیز و تشخیص بوده و بتوانند مسائل زندگی را در همه ابعاد تحلیل کنند.

 

بنابراین، زن نقش کلیدی را در سعادت یک جامعه خواهد داشت. همچنین، بخش عمده ای از ولایت پذیری افراد نیز به نوع تربیت آنها باز می گردد که باز در این زمینه زن نقش مهمی دارد. اگر مشاهده می کنیم حضرت عباس (ع) جان خود را فدای امام و رهبر و ولایت و دین می کنند، حاصل تربیت مادری است که این گونه فرزند خود را تربیت کرده است.

 

با توجه به صحبت های شما بنابراین زن به عنوان مهم ترین رکن خانواده، نقش حیاتی در سقوط یا صعود خانواده خواهد داشت!

بله، قطعا؛ امروز متاسفانه شاهد افزایش چشمگیر از هم گسیختگی خانواده ها در جامعه هستیم که در صورت تداوم، رو به قهقرا خواهیم رفت. باید دید چرا تا این حد آمار طلاق افزایش یافته و روابط میان زن و شوهر سست شده و با یک تلنگر از بین می رود؛ چرا ازدواج های نادرست و بی منطق شکل می گیرد و در خانواده ها تشنج ایجاد می شود؛ چرا پس از شکل گیری ازدواج تدوام آن تضمین نشده و همسران از یگدیگر جدا می شوند؛ البته تمامی این چراها به خانواده و نقطه عطف آن یعنی مادر باز می گردد. زن با تربیت صحیح فرزندان خود به آنها آموزش خواهد داد چگونه با همسر خود ارتباط برقرار کرده و صحبت های او را بشنوند و درک کنند و مقابل مشکلات از پای درنیایند. در حقیقت استحکام و بقای خانواده در گرو نقش عنصری زن است.

 

این زن است که می تواند به فرزندان خود بیاموزد در همه شرایط اعم از رویارویی با افراد جامعه، با بیگانه، با دشمن و ... شخصیت و عزت خود را حفظ کرده وابسته به دیگری نباشد. از همین موضع است که جوان یاد می گیرد فردی سربار جامعه نبوده و کار کردن را عزت خود بداند.

 

بنابراین، زن می تواند فرزندان خود را توجیه کند که برای عزیز و محبوب بودن در جامعه، باید روابط خود را مبتنی بر احترام و اندیشه ایجاد کنند. فرد دانا ابتدا فکر می کند و سپس سخن می گوید اما انسان نادان عکس این فرآیند را انجام می دهد یعنی ابتدا سخن می گوید بعد فکر می کند. یک مادر باید به فرزند خود گوشزد کند که نسنجیده سخن گفتن و عمل کردن ممکن است چه پیامدهای منفی و خطرناکی به بار می آورد. همان طور که یک مادر می تواند با رفتار خود صبر، متانت، بردباری و عقلانیت و منطق را به فرزندانش منتقل کند، همچنین، می تواند اشتیاق مفرط به خشونت، عصبانیت، هواهای نفسانی و ... را نیز در اثر عملکرد اشتباه به آنها آموزش دهد. لذا مادری که با فریاد سخن می گوید و رفتار خشونت آمیز دارد، هرگز نمی تواند فرزندانی منطقی و آرام و نکته سنج تربیت کند.

 

بری اینکه یک زن بتواند فرزندانی اهل تفکر و منطق تربیت کند، قطعا باید پیش زمینه هایی در وجود خود داشته باشد یا ایجاد کند؛ یک مادر چگونه می تواند این عناصر مهم را در وجود خود نهادینه کند تا بتواند به فرزندانش انتقال دهد؟

پیش از پاسخ به این سوال باید بگویم فرزندان بیش از آن که به گفتار مادر توجه داشته باشند، از رفتار او الهام می گیرند. اما یک زن برای نهادینه کردن عقلانیت و منطق در وجود خود برای تربیت فرزندان و به تبع آن جامعه می تواند از چند شیوه استفاده کند؛ مهم ترین این روش ها عبارت است شناخت، تثبیت عادت های درست و سوم ترک عادت های غلط و نادرست.

 

برای دستیابی به شناخت، قطعا باید مطالعه داشت. یعنی مادران می توانند با مطالعه و به ویژه سیر در احوال بزرگان دین و حضور در مجالس سخنرانی علما، به بخشی از این مهم دست یابند. البته گاه افراد مطالعه خود را محدود به آثار غرب می کنند و آنها را به سان وحی مُنزل! می پندارند. اما باید دانست عالی ترین مسائل و علم تربیتی که دانش روانشناسی بر آن صحه گذاشته و تایید می کند، قرآن و سنت است. بنابراین، با مطالعه دقیق و تفکر در قرآن و سیره اهل بیت (ع) و بزرگان دین می توان به شناخت قابل قبولی دست یافت.

 

با مطالعه قرآن مشاهده می کنیم که این کتاب آسمانی تا چه اندازه به حقوق متقابل زن و مرد و  تحکیم و تعالی خانواده اهمیت داده و حتی چگونگی مهندسی ازدواج را برای شکل گیری و تداوم، ترسیم می کند.

 

در گام بعدی باید یک مادر یاد بگیرد دانسته های صحیح خود را عملی کند. متاسفانه، ما به بسیاری از امور علم داریم اما عادت به عملی کردن آنها نداریم. در مرحله بعد یک زن با ترک عادات نادرست می تواند جامه عقلانیت به رفتار خود بپوشاند. با اظهار تاسف باید گفت اغلب افراد عادت به خشونت به ویژه در هنگام نرسیدن به خواسته های خود دارند. ما باید عنصر صبر را در سبک زندگی خود پررنگ کنیم که در این میان زن با رفتار و گفتار خود بهترین الگو می تواند برای فرزندان باشد.

 

در صورت نبود و خلاء این عقلانیتی که برای تربیت فرزندان اشاره کردید از سوی زن منتقل می شود، سبک زندگی افراد جامعه دچار چه اختلالاتی خواهد شد؟

در گام اول خانواده از هم خواهد پاشید و ما شاهد طلاق خواهیم بود که در سایه این اتفاق، افسردگی، بزهکاری، اعتیاد و مشکلات اجتماعی شکل می گیرد. امروز اگر چه نسبت به گذشته رفاه و برخورداری بیشتر شده اما قطعا آن آرامش و ارتباط های مستحکم کاهش یافته و خوشبختی کمرنگ تر شده است به دلیل آنکه اخلاق و عقلانیت را در رفتار خود آن چنان که باید، به کار نگرفته ایم. همچنین شکل گیری فرقه های انحرافی و حتی شیطان پرستی از دیگر عواقبی است که فرد برای کسب آرامش از دست رفته به آن پناه می برد، اما متاسفانه به قهقرا می رود. این خطراتی که افراد و جامعه را تهدید می کند، همه در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده روی خواهد داد که زنان به عنوان کانون خانواده می توانند نقش بازدارنده داشته و از سقوط یک جامعه با تربیت فرزندانی عاقل و دانا جلوگیری کنند.

کد خبر 532709

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha