خبرگزاری شبستان-گروه قرآن و معارف: مدرسه علمیه مروی از قدیمیترین و مهمترین مدارس علمیه تهران، در قرن 13 و نیمه نخست قرن 14 شمسی، نسلهای متمادی از علما و فضلا را تحویل جامعه داد که خدمات، برکات و نامشان همچنان زنده و ماندگار است.
در دوران مدیریت آیتالله احمد آشتیانی(ره)، مرجع تقلید نام آشنا، مدرسین خوش نامی در مدرسه مروی تدریس میکردند و مرحوم آیت الله باقر آشتیانی، میراثدار نیکِ پدر شد و این سنت را آیت الله محمدرضا مهدوی کنی(ره) ادامه داد.
برای آشنایی بیشتر با تاریخچه مدرسه و فضای آموزشی و اخلاقی مدارس و طلاب در گذشته و هم چنین شناخت بیشتر آیتالله سیدمحمدرضا غروی، استاد درس خارج فقه و امام جماعت مسجد گلشن، بعدازظهر یک روز آفتابی در میانه فروردین 95 به بیت ایشان رفتم. آیتالله غروی با روی خوش و گویش اصیلِ تهرانی پذیرای بنده شد و سوالاتم را باوجودِ کسالت سن، یک به یک پاسخ داد. در ادامه مشروح سخنان ایشان تقدیم میشود.
از تولد در مشهد تا تحصیل در مدرسه دارالفنون
بنده سال 1297 -دوره قحطی گسترده در ایران (مجاعه)- در مشهد مقدس متولد شدم. خانواده، ساکنِ تهران بودند و مادرم در مسیر تشرف به مقدس مشهد، بنده را به دنیا آورد. مرحوم پدرم، آیتالله سیدمحمدمهدی غروی، از علما و خطبای تهران بود که در وادی السلام دفن است.
دوره ابتدایی در مدرسه محمدیه خیابان مولوی و دوره متوسطه را تا کلاس دوازده در مدرسه دارالفنون تحصیل کردم که با بروز رویدادهای تلخِ دوران رضاخان، این مدرسه تعطیل شد و در اخذ مدرک دیپلم ناموفق ماندم.
سالهای تحصیل و تدریس در مروی
پس از بسته شدن دارالفنون، وارد مدرسه علمیه مروی شدم، دروس مقدماتی را نزد حاج آقا صدرالدین و رسایل و مکاسب را نزد آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانی استفاده کردم و در ادامه وارد درس خارج فقه و کلام آیت الله عبدالرزاق قائنی شدم. ضمنا صرف و نحو را نزد پدرم، خواندم. بنابراین اساتید بنده عبارت بودند از: آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانی، آیت الله عبدالرزاق قائنی، آیت الله سیدمحمدمهدی غروی و حاج آقا صدر.
بعد از چند سال تدریس، مدرسِ رسمی مدرسه مروی شدم و طلاب فراوانی تعلیم و تربیت کردم. بنده، رسایل، مکاسب و تحریرالوسیله مرحوم آقای خمینی(ره) را تدریس می کردم.
مروی؛ مهم ترین مدرسه علمیه تهران
بنده و حاج آقا مصطفی مسجدجمعه ای، آیت الله محی الدین حائری شیرازی، آیت الله محمدرضا مهدوی و آیت الله محی الدین انواری، شاگردان آیت الله میرزا محمدباقر آشتیانی –مدرس رسایل و مکاسب- بودیم. البته در درس ایشان، حدود ده نفر شرکت می کردند. حاج آقا صدر، لمعه را تدریس می کردند و آیت الله عبدالرزاق قائنی، خارج و کلام می گفتند. تدریس این بزرگان، دلیل شهرتِ «مدرسه علمیه مروی» بود. چند مدرسه دیگر در تهران فعالیت داشتند اما هیچ کدام، شهرت «مروی» را نداشتند.
حقوقی برای تدریس نمی گرفتم
بنده به دلیل استطاعت مالی، هیچ گاه شهریه نمی گرفتم اما در دوران تدریس، به طلاب، شهریه می دادم. ضمنا برای تدریس نیز حقوقی از مدرسه نمی گرفتم.
پارچه فروشی در بازار حضرتی
بنده از نوجوانی -12 سالگی- در بازار حضرتی، شاگرد مغازه پارچه فروشی شدم. پس از چندسال با شخصی به نامِ حاج محمود کمیلیان و سپس با حاج علی آقا، شریک شدم تا اینکه در 17 سالگی، مغازه ای به قیمت ۵۵۰ تومان در همان بازار خریدم. چندی بعد، با خرید ملکِ همسایه ها، مغازه را توسعه دادم.
درآمد مغازه به حدی بود که نیازی به شهریه و حقوق مدرسه علمیه نداشتم و با همین درآمد، به مدت 50 سال است که شهریه می دهم. در گذشته، ابتدا ۵۰۰ تومان و سپس، هزار تومان می دادم و امروزه به طلاب خارج، بین 30 تا 40 هزار می دهم.
بنده با لباس روحانیت به مغازه می آمدم، عمامه و عبا را برمی داشتم، دکان را تمیز می کردم و با عرقچین و قبا کار می کردم. البته در هوای سرد، عمامه نیز بر سر می گذاشتم.
سه پسر معمم دارم
هشت فرزند - پنج دختر و سه پسر- دارم که پسرانم به نام های جواد، محمد و تقی، معمم هستند. تقی و محمد در قم مشغول تدریس و تبلیغ و خطابه هستند و جواد علاوه بر اداره پارچه فروشی در مدرسه حمام گلشن، اقامه جماعت می کند.
سال های مبارزه، از ملی شدن نفت تا نهضت روح الله
بنده در تمام مبارزات ملت ایران حضور داشتم. در دوران ملی شدن صنعت نفت با مرحوم آیت الله کاشانی همراه بودم؛ هرچند نهضت، سرانجام خوبی پیدا نکرد. نمایندگی امام خمینی(ره) به خودی خود زمینه سازِ حضور فعال در انقلاب اسلامی شد. با گردآوری وجوهات از مقلدینِ حاج آقا روح الله، نقش مهمی در تامین مالی اقدامات انقلابیون از جمله ماه های حضور در نوفل لوشاتو داشتم.
بنده و آیت الله سیدصادق لواسانی(ره)، نماینده های اصلی امام در تهران بودیم که ساواک، ایشان را بازداشت و زندانی کرد اما باوجودِ احضار بنده به مرکز ساواک، مدرکی برای صدور حبس نیافتند؛ زیرا تمام اقدامات انقلابی ام، مخفیانه بود.
پس از فاجعه مدرسه فیضیه، دو مجلس در مسجد حمام گلشن تهران گرفتم و سخنرانی آتشین داشتم اما به لطف خداوند، ساواک این بار نیز نتوانست بنده را محکوم کند.
تدریس خارج از مسجد تا منزل
از اواسط دهه 80 تاکنون، صبح ها از ساعت 7 و 30 دقیقه تا 8 صبح، درس خارج فقه -ابتدا در مسجد گلشن و بعد از آغاز تعمیرات شهرداری در کوچه حمام گلشن، در منزل- می گویم که حدود 50 طلبه شرکت می کنند. از درآمدِ پارچه فروشی، بین 30 تا 40 هزار تومان به طلاب، شهریه می دهم.
منبع درسی، کتاب «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام» اثر آیت الله محمدحسن نجفی است که به نظرم، بهترین کتاب فقهی است؛ زیرا صاحب جواهر با ادله متقن و استفاده از منابع مختلف، تمام احکام را بیان کرده است. کتاب «العروه الوثقی فیما تعم به البلوی مشهور به عروه الوثقی» نوشته آیتالله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی از جمله کتب فقهی معتبر است هرچند تمام فقه را ندارد.
اقامه نماز در مسجد گلشن
از زمان مرحوم پدرم که امام جماعت مسجد گلشن بودند، شب ها اقامه جماعت داشتم و پس از درگذشتِ ایشان، سه نوبت، اقامه نماز می کردم؛ که از امسال، حاج آقا جواد، نماز می خواند.
15 روش تزکیه در کتاب «التزکیه»
اجازات بسیاری از برخی مراجع و علمایی مانند حاج آقا روح الله (امام خمینی)، آیت الله حکیم(ره)، آیت الله سیدمحمود شاهرودی(ره) و ... دارم که در مقدمه و پیوست کتاب «التزکیه» ذکر کردم. این کتاب را سال 1390 درباره آداب تعلیم و تربیت فرزندان و روش های خودسازی در اسلام نوشتم.
ریشه تزکیه، آیه «لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ: به يقين، خدا بر مؤمنان منت نهاد [كه] پيامبرى از خودشان در ميان آنان برانگيخت، تا آيات خود را بر ايشان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت به آنان بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند»(آل عمران: 64) است.
تزکیه، لازمه هدایت گری و تربیت صحیح است که روش های خاص خود را دارد. بنده در کتاب «التزکیه»، 15 راهکار تزکیه را بیان کردم.
طلاب، باسوادتر بودند
در گذشته طلاب، باسوادتر بودند زیرا کتابی مانند «رسایل» یا «مکاسب» را طی چند سال -2 تا 3 سال- می خواندند اما امروزه، بنابر مقررات و قوانین، ناتمام می خوانند و همین، موجب تضعیفِ سطح علمی مدارس شده است. در مجموع، وضعیت علمی حوزه های علمیه، مطلوب نیست.
سخن آخر
طلاب برای خدا درس بخوانند تا پیشرفت کنند.
نظر شما