خاطرات یک راننده از برگرداندن اشیایی که در تاکسی اش جا می‌ماند

خبرگزاری شبستان: بسیار پیش آمده وسیله‌ای را پیدا می‌کنیم که نمی‌دانیم با آن چه کنیم، برای خود نگه داریم یا سعی کنیم صاحبش را پیدا کنیم. اسلام برای این مسئله هم راهکار دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از رشت، کم و بیش برای همه ما پیش آمده که وسیلهای را پیدا کنیم و ندانیم که صاحبش کیست. این گونه موارد چه باید کرد؟ باید آن وسیله را بادآوده تلقی کنیم و مال خود کنیم؟ دنبال صاحبش بگردیم؟ آن را صدقه بدهیم؟ حکم شرع اسلام در این رابطه چیست و چه راهکاری برای این موضع اندیشیده است؟

در فقه اسلامی به مال گمشده‌اى که یافت مى‌شود و مالكش معلوم نیست، لُقَطَه مى‌گویند و بهترین كارى كه انسان در برخورد با اشیاى گمشده مى‌تواند انجام دهد، همان است كه امام صادق (علیه السلام) توصیه فرموده است: بهترین كار انسان درباره لقطه كه آن را مى‌یابد، این است كه از زمین برندارد و به آن دست نزند. اگر مردم آنچه را مى‌یابند برندارند، صاحبش مى‌آید و آن را برمى‌دارد. (من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 190)

 

شرایط لقطه

لقطه شرایطی دارد که گم شدن اولین شرط آن است. گم شدن به این معنا كه صاحب مال، آن را گم كرده باشد. براساس این شرط، عوض شدن كفش‌ها، لباس و مانند آن یا آنچه از دست غاصب و سارق مى‌گیرند، لقطه محسوب نمى‌شود و از احكامى دیگر برخوردار است.

ناشناخته بودن مالک و برداشتن از دیگر شروط لقطه است به این معنا كه چیزى براى انسان لقطه شمرده مى‌شود كه آن را از زمین بردارد. وقتى كسى مالى مى‌یابد و به كسى دیگر نشان مى‌دهد تا او آن را بردارد، همان كسى كه مال را برداشته مسئول است. اگر كسى چیزى ببیند و به گمان این كه مال خود اوست آن را بردارد و سپس معلوم شود كه مال او نیست، آن چیز از حكم لقطه برخوردار است. همچنین اگر كسى مال گمشده را بردارد و به كنارى بگذارد، آن چیز از حكم لقطه برخوردار مى‌شود ولى چنانچه با پا یا دست آن را كنار بزند، حكم لقطه بر آن جارى نیست.

 

وظایف یابنده

طبق دستورات اسلام اولین وظیفه یابنده اعلام است. مالى كه انسان پیدا مى‌كند اگر نشانه‌اى داشته باشد كه به واسطه آن، صاحبش معلوم شود. احتیاط واجب آن است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد و نیازى به اعلام ندارد. اگر مال پیدا شده، نشانه دارد و ارزش آن یك درهم و بیشتر باشد، واجب است بى‌درنگ آن را اعلام كند و چنانچه به عمد اعلام نكند و تاخیر بیاندازد، افزون بر این كه معصیت كرده، باز هم واجب است اعلام كند.

اگر مال پیدا شده نشانه‌دار است و ارزش آن كمتر از مقدار یاد شده باشد، یابنده مى‌تواند همان موقع بدون اعلام، مالكش شود. در این صورت، اگر مالک پیدا شود و مال از بین نرفته باشد، باید آن را به صاحبش بازگرداند و اگر از بین رفته، ضامن نیست.

 

نیافتن صاحب مال

چنانچه پس از یک سال اعلام صاحب مال پیدا نشود، در صورتى كه مال را در غیر حرم مكه یافته است، میان سه كار مخیر است، آن را براى خود بردارد با ضمانت این كه اگر صاحب مال پیدا شود، به او بازگرداند. یا آن را صدقه دهد و یا اینکه به طور امانت آن را نگاه دارد. اگر كسی چیزی را پیدا كند و دیگری بگوید مال من است انسان در صورتی می‌تواند به او بدهد كه نشانه‌های آن را بگوید و یقین پیدا كند كه آن چیز مال او است ولی اگر ذكر نشانه‌ها فقط موجب گمان مالک بودنش باشد مخیر است كه به او بدهد یا از دادن به او خودداری کند.

 

 البته در این زمینه مسائل و احکام فراوانی با وجود شرایط مختلف وجود دارد که با مراجعه به توضیح المسائل می توان به آنها دست پیدا کرد.

خاطرات یک راننده از برگرداندن اشیایی که در تاکسی اش جا می‌ماند

حسین که 37 سالش است و 13 سال است در رشت راننده تاکسی است در حالی که چتری را به یکی از مسافران می‌داد  به خبرنگار شبستان گفت: خدا را شکر می‌کنم این چتر هم به صاحبش رسید. من چیزی را که در ماشینم جا بماند خانه نمی‌برم، در صندوق عقب نگه می‌دارم تا اگر صاحبش رجوع کرد بتوانم پسش دهم.

 

 وی ادامه داد: تاکنون موفق شده‌ام همه وسایل جامانده را با صاحبانشان برگردانم جز یک چتر که سه سال است پیش من است و یک ساک دستی لباس که دختر خانمی آن را جا گذاشت و دیگر هم ندیدمش.

 

این راننده به ماجرای تلاش برای برگرداندن کیف پولی در سال 85 اشاره کرد و گفت: آن وقت پیکان داشتم و هنوز این پژو را نخریده بودم. شبی متوجه شدم یکی از مسافران خم شد و چیزی از کف ماشین برداشت. دقت کردم دیدم کیف پول است. گفتم بدهید به من صاحبش را می‌شناسم. نشانی و مشخصاتی از صاحب کیف نبود و تنها مبلغ 525 هزار تومان داخلش بود. خوب که کیف را بررسی کردم دیدم سه عکس، یک پیرمرد و پیر زن و یک دختر جوان داخل کیف هست.

 

 وی ادامه داد: چند وقتی منتظر بودم کسی مراجعه کند و سراغ کیف را بگیرد که نشد. آن وقت به پول هم احتیاج زیادی داشتم. در حال تعویض ماشین بودم و یکسری مشکلات مالی به سراغم آمده بود. اما نمی‌توانستم به پول مردم دست بزنم. پول را در بانک گذاشتم. مدتی از ماجرا گذشت و صاحب پول که ممکن است چه شرایطی داشته باشد و اینکه این مبلغ را برای درمان، خرید وسیله زندگی و ... نیاز دارد رهایم نمی‌کرد.

 

این راننده به مشورت‌هایی که برای پیدا کردن صاحب کیف پول و حتی در صورت پیدا نشدن صاحبش با پول پیدا شده چه باید بکند اشاره و اظهار کرد: کسی به من گفت تا یکسال دنبال صاحبش بگرد، اگر پیدا نشد یا پول را بده خیریه یا خودت خرج کن. اما دلم راضی نمی‌شد. فکر نیاز داشتن صاحب کیف به پولش مرا آرام نمی‌گذاشت.

 

وی با بیان اینکه می‌خواستم عکس‌ها را به صدا و سیما بدهم تا اعلام عمومی شود، گفت: دیدم عکس دختر جوان مردم توی کیف بوده و کار درستی نیست. یک شب از شدت فکر و خیال خوابم نبرد و به سرم زد فردا عکس‌ها را به هر مسافری که در تاکسی می‌نشیند نشان بدهم و بپرسم صاحب عکس‌ها را می‌شناسد یا نه تا بتوانم صاحب کیف را پیدا کنم.

 

این شهروند رشتی گفت: فردای آن شب تا ظهر عکس‌ها را به مسافرهایم نشان دادم، کسی آنها را نمی‌شناخت تا اینکه پلیسی را سوار کردم و گفت پیرمرد را می‌شناسد و آشپز است و در کوی علی آباد رشت سکونت دارد. به سراغش رفتم، همسایه‌ها گفتند پیرمرد فوت شده و زن و فرزندش به جای دیگری رفته‌اند. به هر زحمتی بود پیدایشان کردم.

وی ادامه داد: وقتی به درب خانه شان رسیدم، خانم مسنی در را باز کرد. گفتم شما حدود یکسال پیش کیف پولی گم نکردید. با تعجب مرا نگاه می‌کرد و باورش نمی‌شد. کیف را دید و با خوشحالی گفت برای هزینه درمان به این پول نیاز فراوان داشتم. رویش را برگرداند و کیف را باز کرد و گفت هر چه می خواهی بردار. چیزی برنداشتم و گفتم اگر می خواستم پولی بردارم که الان اینجا نبودم. کیف را بعد از 14 ماه به صاحبش برگرداندم.

 

این راننده اظهار کرد: آن خانم مسن می‌گفت آن روزهایی که پول را گم کرده بودم نفرین می کردم که هر کس پول را برداشته چنین و چنان شود ولی بعد دلم سوخت و با خود می‌گفتم تقصیر کسی نیست خودم آن را گم کرده‌ام. خدا را شکر که پیدا شد و در زمانی که نیاز داشتم به دستم رسید.

 

 وی به ماجرای مشابه دیگری اشاره کرد که چند روز پیش برایش اتفاق افتاد اما اینبار محتویات کیف ارزش بسیار بالاتری داشته است. چند روز پیش خانمی را به پایانه اتوبسرانی می‌رساند و در هنگام برگشت می‌بیند روی صندلی عقب کیف سیاهرنگی جامانده است. وی ماجرا را اینگونه ادامه می‌دهد: راستش را بخواهیم زورم می‌آمد دوباره برگردم. کیف را باز کردم دیدم کلی طلا اعم از انگشتر و النگو و گردنبند در آن قرار دارد.

 

این راننده شریف گفت: با خودم گفتم حتماً این طلاها را نیاز داشته که با خودش همراه کرده و خطرش را به جان خریده است. کمی هم ترسیدم و فکر کردم نکند کیف را تحویل دادم بگویند چیزی از داخلش برداشتی. به هر حال برگشتم و دیدم کنار اتوبوسی چند نفر، دور خانمی را که مسافرم بوده را گرفته‌اند و آن خانم دارد بر سر و دستش می زند که طلاهام رفت و بد بخت شدم. رفتم جلو و کیف را نشان دادم و آن خانم کلی خوشحال شد. وقتی گفتم کیف را چک کنید و ببینید محتویشاتش دست نخورده است، گفت، اگر می‌خواستی برداری که الان اینجا نبودی.

وسایلی که در ماشین من جا می‌ماند امانت است

این راننده میان سال درباره فلسفه کارش و اهتمام به برگرداندن وسایلی که در ماشینش جا می‌ماند گفت: پدربزرگ ثروتمندی داشتم. مال و ثروت برای کسی نمی‌ماند. اگر اینطور فکر کنیم که هر شخصی برای به دست آوردن پول زحمت کشیده و به سختی وسیله‌ای خریده و به آن نیاز دارد راضی نمی‌شویم مال کسی را مال خود کنیم.

 

وی خاطرنشان کرد: وسایلی که در ماشین من جا می‌ماند امانت است و باید امانت را به صاحبش برگرداند. فردای قیامت وقتی از آدم می پرسند توان برگرداندن امانت را داشتی و اینکار را نکردی و یا خدای ناکرده خیانت در امانت کردی، نمی‌شود دفاع کرد.

 

این راننده اظهار داشت: رزق و روزی دست خداست. حرص زدن هم ندارد. شاید به ظاهر برای بعضی دیر برسد اما کم با برکت همیشه از زیاد بی برکت بهتر است. حساب آن کسی هم که به هر طریقی می‌خواهد جیبش را پر کند که جداست.

 

کد خبر 544161

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha