خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: "اگر آدم در اثر اعمالی که در دو ماه شعبان و رجب دستور داده شده است پاک شود، آن وقت امکان پذیرش هست. ببینید اگر آدم پاک پاک هم شود، امکان پذیرش هست. مهمانی. ببینید مهمانی خدا. نه مهمانی من. یا مثلا مهمانی فلان مقام. در یک مهمانی صاحب خانه و مهمان ملاقات می کنند. این چیز کمی نیست." آنچه در ادامه می آید بخش اول بیانات حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی جاودان در جلسه اخلاق هفتگی به نقل از پایگاه خبری ایشان است.
ماه رمضان ماه مهمانی خداست. در مهمانی بایستی، بایستی حادثه ای اتفاق بیفتد که این دو ماه مقدمه ای هستند برای اینکه آن حادثه اتفاق بیفتد. حادثه چیست؟ حادثه مهمانی است. ما به مهمانی خدا می رویم. اگر این مقدمه ها درست انجام شود، آدم را به مهمانی می پذیرند. وگرنه همچنان که تا به حال از عمر ما در پشت در مانده ایم، باز هم پشت در خواهیم ماند. ما اگر شرایط مهمانی را داریم، ما را به مهمانی می پذیرند. اگر شرایط را نداریم، ما اگر شرایط مهمانی را داریم، ما را به مهمانی می پذیرند. اگر شرایط را نداریم، نمی پذیرند. این حوادث دقیق و صد در صد بر اساس واقعیت عمل می شود.
سر سوزنی خلل در حوادث معنوی نیست
ببینید یک جایی مهمانی است. این جاهایی که عروسی هست. ممکن است یک نفر بیگانه از در عروسی داخل شود. این خانواده فکر می کنند مال آنهاست و آن خانواده فکر می کنند مال اینهاست. این می شود. یک چنین بازیگری در مهمانی این دنیا ممکن است. و امثال این حرف ها. حالا این را مثال عرض کردم. صد جور از این حوادثی که درونش بازیگری وجود دارد ممکن است اینجا اتفاق بیفتد. یعنی خالی و عاری از حقیقت باشد و کار بشود. یک نفری به یک مقامی می رسد. بعد معلوم می شود شایسته این مقام نیست. خب ما از اینها دیده ایم. می شود. مردم رای می دهند. بعد هم معلوم می شود اشتباه کرده اند. اینجا می شود. در حوادث آن عالم هیچ، یک ذره، سر سوزنی غیر حقیقت نمی شود. بنابراین اگر من به واقعیت و به حقیقت شایسته مهمانی باشم، مرا می پذیرند. اگر شایسته نباشم، نمی پذیرند. این شایستگی چیست؟
اگر گناهت سبک باشد تو را در مهمانی می پذیرند
در دو ماه شعبان و رجب به ما گفته اند چه کاری بکنیم و اگر آن کارها را بکنیم ممکن است؟ سراسر ماه شعبان و شاید سراسر ماه رجب پر است از استغفار. سراسر این ماه و سراسر آن ماه. پر است از استغفار. استغفار یعنی چه؟ یک کوششی است برای اینکه بار گناه من سبک شود. خب اگر بار گناه آدم سبک شود، امکان پذیرش به آن مهمانی [فراهم] می شود. فرموده اند. نگاه کنید. اگر این روز ماه شعبان را، این روز ماه رجب را روزه بگیرید، مثلا این نتایج [را دارد]. که قاعدتا شاید بزرگ ترین نتایجی که بر آن اعمال بار می شود این است که شما بخشیده شوی. شاید. بزرگ ترین نتایج حاصل از اعمالی که در ماه رجب و شعبان مستحب است و دستور داده شده است شاید همان بخشش باشد. که اگر این کار را بکنی، تو را می بخشند. مثلا جزء ثواب های روزه های ماه رجب را نگاه کنید. اگر کسی روز اول روزه بگیرد، چه می شود. روز دوم روزه بگیرد چه می شود. این هست. دانه دانه اش هست. تمام ماه را بگیرد، چه می شود. عرض می کنم ممکن است در میان نتایجی که برای اعمال این ماه ها گفته شده است، شاید بزرگ ترین و بهترینش همان پاکی است که نتیجه ی عمل، به پاکی آدم برسد.
اگر آدم در اثر اعمالی که در این دو ماه دستور داده شده است پاک شود، آن وقت امکان پذیرش هست. ببینید اگر آدم پاک پاک هم شود، امکان پذیرش هست. مهمانی. ببینید مهمانی خدا. نه مهمانی من. یا مثلا مهمانی فلان مقام. در یک مهمانی صاحب خانه و مهمان ملاقات می کنند. این چیز کمی نیست.
بدخلقی مانع مناجات است
در مناجات شعبانیه عبارت های خیلی فوق العاده دارد. ببینید مثلا اینجا دارد إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَها بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ. ببینید وله. ما وله را در زبان فارسی هم داریم. لغت معلوم است؟ ببینید إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَها بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ. شاید قدیم ها داستانش را برایتان گفته باشم. یک آقایی می گفت من شب ها تا صبح ذکر یا رئوف و یا رحیم می گفتم. دستور داریم. حاشیه مفاتیح هم دارد. کسی که گرفتار است ذکر یا رئوف و یا رحیم بگوید. برای حل مشکلات دستور است. حالا ایشان هم ظاهرا ذکر یا رئوف و یا رحیم می گفته. گفت شب تا صبح می گفتم. به حدی که عضلات چانه ام درد می گرفت. نمی خواهم این را به عنوان دستور بگویم که شما اینجور بکنیدها. می خواهم نمونه و داستان بگویم. صبح که نمازم را می خواندم و کارهایم را می کردم و می خواستم بخوابم می گفتم فردا شب دیگر می خوابم. باز فردا شب آن آتش درونی نمی گذاشت که من بخوابم. دومرتبه شب تا صبح می گفتم. وله. وله است. بعد از ذکری به ذکری. وَلَها بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ. از یک ذکر به یک ذکر دیگر. مثلا. حالا در این یک چیزهای عجیب و غریب هم دارد که ما اصلا نمی فهمیم یعنی چه. ببینید مثلا: فَلا تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ خدایا مرا از آن کسانی قرار نده که تو رویت را از آنها برگردانده ای. اگر خدای متعال رویش را از ما برگردانده باشد، من شب تا صبح هم ذکر بگویم هیچ نتیجه ای نمی دهد. چگونه ممکن است از ما رو گردانده باشد؟ مثال ها. من دل مادرم را سوزانده ام. نمی شود. یک آقایی زن و بچه اش را در ماهیتابه گذاشته. حالا مثال ها. وقتی این به خانه می آید این ها بیچاره [اند]. آن بنده خدا می گفت من هروقت به خانه می رفتم، خانمم فکر می کرد یک دیو آمده. من یک بلایی سر اینها آوردم. یک جور بداخلاقی کردم که اینها من را مثل یک دیو می بینند. خب این فرض ندارد. حالا شب تا صبح ذکر بگویی. بیست و چهار ساعت هم ذکر بگویی نمی شود. استغفار هم بکنی، نتیجه نمی دهد.
آرزوی بزرگ اولیای خدا چیست؟
ببینید مثلا اینجا دارد: وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ چشم های ما را نورانی کن. چشم های ما را به نور نظر آنها به صورت خودت نورانی کن. خدا که صورت مادی که ندارد که. چه می شود؟ چه اتفاق می افتد؟ آدم چقدر پاک می شود؟ چقدر پاک می شود که امکان دارد... یک فرمایش امیرالمومنین بود که مکرر نقل کرده ام. امیرالمومنین فرمود من خدایی که نبینم، ببینید خدایی که نبینم؛ عبادت نمی کنم. خب یعنی چه؟ بعد هم به دنبالش فرمود که بابا این چشمی نیست. آدم به حقیقت ایمان خدای تبارک و تعالی را می بیند. ببینید من شما را می بینیم. شما هم من را می بینید. اما آنجا صد هزار برابر بیشتر از این دیدن است. حالا عدد صد هزار برابر که من می گویم برای اینکه بزرگی اش را نشان بدهم. بدون اینکه چشم در کار باشد. من این حرف را نمی فهمم. خب نمی فهمم. مقدماتش را ندارم. اگر مقدماتش را درست کنی، هم می فهمی، هم برایت اتفاق می افتد. این مساله را در این دعا متعدد، متعدد تکرار فرموده. من دارم دنبال نمونه های دیگرش می گردم. خب. آن چیزی که در ماه رمضان، یعنی در مهمانی اتفاق می افتد، اینجا به صورت دعا از خدا درخواست می کند. قاعدتا اگر کسی را به مهمانی بپذیرند، اگر کسی را به مهمانی بپذیرند، باید این حادثه برایش اتفاق بیفتد. و این یک حادثه ای است که آرزوی اولیاء بزرگ خداست. آرزوست. آرزوی بزرگ اولیاء خداست. حالا مقدماتش را خدمت شما عرض کنم. دنبال پاکی بودیم دیگر. صحبت از پاکی بود. بدون پاکی [نمی شود]. یعنی من وارد ماه رمضان که بشوم برایم هیچ فرقی نمی کند. ماه رمضان و ماه شعبان برایم هیچ فرقی نمی کند. ماه شعبان و ماه رجب برایم هیچ فرقی نمی کند. ماه رجب و ماه های قبلش هیچ فرقی نمی کند. بابا این ماه خیلی مهم است. این سه تا ماه خیلی مهم است. بنابراین هیچ فرقی نمی کند. خب اگر برای من هیچ فرقی نمی کند... خیلی احتیاج به بازسازی شخصیت من دارد. من باید شخیصتم را بازسازی کنم. بازسازی کنم، همان لفظی است که من آنجا گفتم من باید به پاکی خودم بکوشم. به پاکی خودم بکوشم. برای پاکی خودم خرج کنم. نه خرج مادی. وقت بگذارم. دلسوزی کنم. برای خودم. برای خودم دلسوزی کنم.
اگر اعمال انسان درست نشود به حق نمی رسد
خب ببینید این حرف را هم باز مکرر عرض کردیم. می گوید آقا بین من و خدای من هیچ مانعی جز اعمال من نیست، باز این را هم یک روز و یک شب دیگری عرض کردم؛ بین من و خدای من هیچ مانعی و حاجبی نیست، حجابی وجود ندارد جز اعمال. پس من باید چکار کنم؟ مرحله اول همه اعمالم باید درست شود. اعمال من باید درست شود. قدم اول برای درستی اعمال این است که من گناه نکنم. با گناه هیچ چیزی نمی شود. یک سر سوزن از اعمال من با گناهم، درست نمی شود. یعنی منی که گناه می کنم و بی باک گناه می کنم، یک ذره از اعمالم درست نمی شود. آدم باید این را حل کند. من زبانم آزاد است. هر حرفی را می زنم. ماه ایام فاطمیه بود. تقریبا ده شبی جلسه داشتیم. خاطرتان باشد، در سال گذشته بود تا رسیدیم به اول امسال. آن شب ها ما مساله های غیبت را عرض می کردیم. البته متاسفانه پایان نپذیرفت و مسائلش تمام نشد. علاوه بر آن مسائلی که گفتیم و بقیه ای که ماند، اگر می گفتیم باز هم شما احتیاج به مساله دانی داشتید. فقط در یک دانه غیبت. می گوییم سخت است؟ آدم بیست تا سی تا چهل تا مساله بلد شود سخت است؟ حالا معمول شماها درس خوانده اید دیگر. مثلا اگر درس های دانشگاهی باشد، یک کتاب به این قطر ریاضیات می خواند. باید در شش ماه هم آن را تمام کند. استاد می بیند و ساعت های زیادی پای درس استاد می نشیند. بعد هم آن شبی که می خواهد امتحان بدهد، فرض کنید دو سه شبانه روز دارد کتاب را تکرار می کند. بعد هم ممکن است قبول نشود. ما می گوییم ده صفحه مساله. ده صفحه. مشکل این است که به دنبالش پول درنمی آید. من آن ریاضیات را می خوانم که مهندس شوم. مهندس شوم که یک کار خوب گیرم بیاید. هیچ غصه ندارم. اما اگر پای درست کردن اخلاقم باشد، زحمت می شود. اگر کسی راحت غیبت می کند، حالا مساله بلد نیست یا مساله بلد هست و از خدا نمی ترسد. خب این هیچ وقت اصلا به این نمی رسد که یک ذره از اخلاق خودش را درست کند. نمی رسد. اگر اعمال آدم درست نشود، اصلا نمی رسد به اینکه اخلاقش را درست کند.
نظر شما