«مهدی حجت» استاد دانشگاه و از رؤسای اسبق و بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی و قائم مقام سابق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری درباره آشنایی خود با زنده یاد عباس کیارستمی به خبرنگار سینمایی شبستان گفت: وقتی از مدیرعاملی تئاترشهر و معاونت صداوسیما -که به صورت توأمان مسئول بودم- در سال 58 بیرون آمدم و مدیر امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم و فکر می کردم محیط وسیعی از فرهنگ و هنر را از دست دادم و حالا به محیطی کوچک آمدم. اما در کانون با باغچه کوچکی پر از گل مواجه شدم که هر کدام از آن گلها منحصربفرد بودند که یکی از آنها، عباس کیارستمی بود.
وی با بیان اینکه کیارستمی نگاهی متفاوت به زندگی و هنر داشت، اظهار کرد: با عباس کیارستمی شبانه روز صحبت می کردیم؛ با او درباره یک موضوع صحبت می کردیم و مواجه می شدیم، یک خبر را می خواندیم، یک صحنه را میدیدیم اما او در مورد موضوع، مطالبی می گفت که حیرت آور بود و هیچ چشمی نمی توانست چیزهایی که او میبیند را ببیند.
حجت، کیارستمی را استثنایی خواند و افزود: تا به حال کسی را مثل عباس کیارستمی در طول 40 سال ندیدم چراکه عمق نگاهش متفاوت بود و با چشم دل نگاه می کرد. ایشان 40 ساله بود و من 30 ساله و تقریباً می توان گفت که دنیای مشترک مان، هنر بود و صحبت هایمان شیرین بود و به همین جهت دوستی عمیقی بین ما بوجود آمد البته کیارستمی با همه دوست بود.
فیلمنامه «کپی برابر اصل» چگونه نوشته شد؟
وی با ذکر خاطراتی از زنده یاد کیارستمی و اینکه برای تماشای آثار مرحوم به صورت خصوصی به خانه کیارستمی دعوت شده، اشاره کرد و گفت: یک بار پس از یک سال که تماسی نداشتیم، با من تماس گرفت و برای دیدن و صحبت کردن دعوتم کرد. وقتی به خانهاش رفتم، به من گفت "یک سال است به دنبال شخصی هستم تا به صورت مستدل به من بگوید که کپی با اصل مساوی است، پیدا نکردم! و هیچ کس به غیر از تو به ذهنم نرسید. چون اگر تو بخواهی مطلبی را استدلال کنی، می توانی! "
بعد از آن دو دوربین گذاشت و هر دو شروع به مباحثه کردیم و کیارستمی می گفت که کپی برابر اصل نیست و من هم استدلال می کردم که کپی برابر اصل است و این در حالی بود که بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی هستم و اصل با کپی خیلی تفاوت دارد!
این بحث ما تقریباً دو ساعت و نیم به طول انجامید. بعد از این بحث، استدلال های موجود را پیاده کرد و در واقع این گفتگو میان ما ایده اصلی سناریوی فیلم «کپی برابر اصل» شد. بعد از تکمیل شدن کارهای فیلمنامهاش، به من پیشنهاد داد که بهترین گزینه برای بازیگر مرد فیلم، من هستم.
آثار کیارستمی در واقع آثار وجودش هستند
حجت با بیان اینکه کیارستمی آثارش را برای افراد بیرون از خودش نمی ساخت، تاکید کرد: کیارستمی مثل نافه آهو بود که هر چقدر بسته و پیچیدهتر می شد، بوی بیشتری از خودش تراوش می کند. کیارستمی فقط به فکر خودش بود و خودش را جلو می برد و می فهمید و آنچه را که می فهمید را مثل نور یک شمع و بوی عطر از او پراکنده می شد. آثار کیارستمی در واقع آثار وجودش هستند و آثاری نیستند که به عمد برای افراد دیگر ساخته باشد و تواضع او از اینجا شکل گرفت. فیلم های او، روایت کاملا شخصی است.
وی که معاون اسبق امور برنامه های سازمان صدا و سیما و معاون امور سینمایی کانون پرورش فکری بوده است، تصریح کرد: کیارستمی درون خودش رشد می کرد و نور و بویش در آثارش میتابید و به همین دلیل فیلم های کوتاه چند دقیقه ای و بلند با موضوعات کاملا متنوع ساخت. سوژه بسیاری از آثار اولیه کیارستمی که در همان دو سالی که من در کانون بودم، ساخت، از میان صحبت ها به ذهنش می رسید.
کیارستمی هیچ حبّ و بغض و دیدگاه سیاسی در فیلم هایش نداشت
این استاد دانشگاه در پاسخ به خبرنگار شبستان درباره انتقادهایی که به فیلم های کیارستمی درباره نمایش ایران وجود دارد، گفت: دو نگاه دیگر به غیر از نگاه کیارستمی نسبت به این موضوع وجود دارد؛ اول نگاه داخلی است که بخش های زیبای ایران به نمایش گذاشته شود. دوم نگاه خارجی است که زشتی ها و نازیبایی های ایران به نمایش درآید و البته خارجی ها هم این مرض را دارند که عیب های ایران را بیشتر می پسندند.
اما این دو نگاه به غیر از نگاه کیارستمی است؛ کیارستمی اگر زیباترین و زشت ترین صحنه های ایران را نشان دهد، حرفی که می خواهد بزند برایش مهم بود و از آنجایی که در این سالها به او نزدیک بودم، اعتراف می کنم که هیچ حبّ و بغض و دیدگاه سیاسی در فیلم هایش نداشت و تنها می خواست حرف خودش را روایت کند، مثل نقاشی که رنگها را برای نمایش حرفش انتخاب می کند، کیارستمی نیز صحنه ها را برای گفتن حرفش انتخاب می کرد.
حرف کیارستمی تاریخ مصرف ندارد
وی در پاسخ به سوال دیگر شبستان درباره اینکه حرف کیارستمی تاریخ مصرف دارد یا خیر؟، تصریح کرد: حرف کیارستمی اصلا تاریخ مصرف ندارد چراکه انسانی و اخلاقی است. کیارستمی در حقیقت خودش گمگشته داشت و از عکس هایش، روح پنهانش مشخص است.
وی در پایان با ذکر خاطره ای از هنر عکاسی کیارستمی بیان کرد: یک روز با هم قرار صحبت داشتیم که هوا برفی شد و من در ترافیک ماندم. با او تماس گرفتم که ممکن است یک الی دو ساعت دیر برسم. کیارستمی هم از فرصت استفاده کرده و برای عکاسی از هوای برفی به بیرون رفت و عکس هایی فوق العاده زیبا گرفته بود. کیارستمی از تمام فرصتهای زندگی اش استفاده می کرد.
گفتوگو: محمدصالح حجت الاسلامی
نظر شما