به گزارش خبرنگار خبرگزاري شبستان از ساري، يازدهمين جشنواره بين المللي نامه اي به امام رضا(عليه السلام) از سري برنامه هاي چهاردهمين جشنواره بين المللي امام رضا(عليه السلام) به مناسبت میلاد با سعادت حضرت علی ابن موسی الرضا (عليه السلام)، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها)، بزرگداشت حضرت احمدبن موسي«شاهچراغ»(عليه السلام) و همزمان با دهه ی کرامت سال95 در دو بخش ملي و بين المللي به همت دستگاه فرهنگ و هنر مازندران برگزار مي شود.
اوغول گوزل چاري يوا، مترجم رايزني فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران در تركمنستان شركت كننده بخش بين الملل جشنواره يازدهم نامه اي به امام رضا(عليه السلام) دلنوشته خودش را براي حضور در اين جشنواره به برآورده شدن حاجات مادر و خويشاوندانش، اختصاص داد.
من اوغول گوزل چاري يوا، هستم از كشور همسايه و خويشاوند تركمنستان هستم بله خويشاوند هستيم چون در آخرين ملاقات رهبر فرزانه انقلاب اسلامي، آيت الله خامنه اي با رئيس جمهور تركمنستان اظهار نمودند كه ايران و تركمنستان نه تنها همسايه، بلكه خويشاوند هستند.
من در رايزني فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران در عشق آباد به عنوان مترجم فعاليت مي كنم. من كار خودم را خيلي دوست دارم چون من با كمك همين رايزني فرهنگي شخصيت هاي مذهبي را شناختم.
من با حمايت همين رايزني فرهنگي سه كتاب و چندين مقاله علمي درباره امام رضا(عليه السلام) ترجمه كرده ام.
1- اولين كتاب تحت عنوان «سارا به زيارت مي رود» تاليف آذر صديقي اين كتاب در سال 1389توسط رايزني فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران به چاپ رسيده است.
2- كتاب دوم با عنوان روايت هاي برگزيده از زندگي امام مهربان علي ابن موسي الرضا(عليه السلام) با قلم حميد محمودزاده مي باشد.اين كتاب نيز در سال 1391توسط رايزني فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران به چاپ رسيد.
3- سومين كتاب با نام «امام رضا(عليه السلام) به روايت اهل سنت» نوشته محمد محسن طبسي در سال 1393توسط رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در عشق آباد مشتركا با آستان قدس رضوي به چاپ رسيده است.
همانگونه كه مطلع هستيد كشور ما بيش از 70سال جزء اتحاد جماهير شوروي در دوران شوروي سابق« خدا نيست» مي گفتند و مردم از اطلاعات و علوم ديني و مذهبي دور بودند.
من هميشه مي شنيدم چهارده معصوم(عليه السلام) داريم، ولي اسم هاي معصومين(عليه السلام) را نمي دانستم 10سال پيش تازه فارسي آموز رايزني شده بودم، در همان ايام يادم مي آمد كه رايزني فرهنگي مسابقه مقاله نويسي درباره امام رضا(عليه السلام) اعلام كرده بود و من هم به خاطر علاقه زياد به ضامن آهو دوست داشتم در اين مسابقه شركت كنم. تصميم گرفتم با زندگي، كرامات و شخصيت امام رضا(عليه السلام) آشنا شوم و هر آنچه كه بيشتر درباره ثامن الحجج ياد مي گرفتم بيشتر شيفته و دل باخته آن شخصيت مي شدم و آموخته هاي خود را براي بهره بيشتر به مادر خدا بيامرزم نيز تعريف مي كردم.
مادرم هميشه مي گفت خيلي دوست دارد به حرم جد خودش امام رضا(عليه السلام) برود و راز و نياز كند، مادرم مريض بود. او به سرطان مبتلا شده بود. مادرم به همت و تلاش هاي رايزني فرهنگي براي درمان و معالجه به شهر مقدس مشهد مسافرت نمود؛ چون بيمارستان هاي عشق آباد مادرم را بستري نمي كردند و مي گفتند «چند روزي بيشتر زنده نمي ماند» اما مادرم بعد از زيارت حرم اين بزرگوار و به بركت وجود نازنين اين امام همام، هفت ماه زندگي كرد. پزشكان مي گفتند اميد نيست چند روزي بيشتر زندگي كند و خيلي تعجب مي كردند.
ما به اين طريق براي اولين بار به شهر مشهد مقدس رفتيم. مادرم از دردهايش نمي توانست راه برود ولي اصرار مي كرد حتما بايد زيارت برود. برادرم از يك طرف و من هم از طرف ديگر او را گرفتيم و به حرم مشرف شديم. عظمت، قشنگي و جمعيت حرم، ما را خيره كرده بود. مادرم آنجا خيلي نماز مي خواند، خيلي دعا مي كرد، مناجات مي كرد و اسم هاي تمام فاميل ها و آشناهايي كه نمي توانستند بچه دار بشوند را به زبان مي آورد و براي برآورده شدن حاجات آنان از امام رضا(عليه السلام) طلب كمك و استجابت دعا مي كرد.
براي فاميل هايي كه دختر نداشتند، دختر و براي خانواده هايي كه پسر نداشتند، پسر آرزو مي كرد، حتي بعضي فاميل هايمان حدودا 20سال بچه دار نمي شدند همه آنها را تك تك شمرده بود، چه باور كنيد چه باور نكنيد همه آنها بچه دار شدند، حتي يكي از آنها نمانده است كه صاحب بچه نشده باشد كلا آنها 9نفر بودند. پنج تا از آنها موقعي مادرم زنده بود و چهار تا از آنها وقتي مادرم به رحمت خدا رفته بود، صاحب بچه شدند.
من به اين گونه شاهد شفاعت، عظمت و كرامت امام رضا(عليه السلام) شدم بعد از اين واقعه من شيفته امام رضا جان(عليه السلام) شدم به هر بهانه اي (چه به عنوان مترجم، چه به عنوان همراه مريض هايي كه از عشق آباد به مشهد مي روند و يا استراحت) به مشهد مي روم تا زيارت كنم هر موقع دلم براي مادرم تنگ مي شود يا دلم مي گيرد، تنها جايي كه آرامش پيدا مي كنم حرم امام رضا(عليه السلام) است.
من از كودكي آرزو مي كردم مهماندار هواپيما باشم و هر سال دو بار مي رفتم امتحان مي دادم. هميشه هم از امتحان دوم يا سوم مردود مي شدم دو سال بود كه اين امتحان برگزار نمي شد و مسئولان آموزش مي گفتند ديگر برگزار نخواهد شد من به بارگاه امام هشتم(عليه السلام) رفتم و دعا كردم كه اين امتحان برگزار شود، براي آخرين بار هم كه شده شانس خودم را امتحان كنم. پيش خودم گفتم اگر اين بار هم قبول نشوم پس به صلاح و مصلحت من نيست. فقط خواسته من اين بود كه امتحان يك بار ديگر برگزار شود و من در اين شركت كنم. چه باور كنيد چه باور نكنيد روز بعدي كه از مشهد برگشتم در روزنامه اطلاعيه همان امتحان را ديدم...
من در زندگي خود شاهد معجزه ها و كرامات زياد امام رضا(عليه السلام) بوده ام و كاملا زندگي من مديون و وامدار اين شخصيت بزرگوار است. هميشه هركاري بخواهم انجام بدهم به بارگاه ملكوتي و نوراني ضامن آهو(عليه السلام) متوسل مي شوم.
يكي از افتخارات مردم تركمنستان قدمگاه امام رضا(عليه السلام) در شهر مرو مي باشد. در اين شهر ديوارهاي باقيمانده منزل امام رضا(عليه السلام) كه در مرو حدودا2سال سكونت داشته است، قرار دارد.
آنجا هر روز پر از زائران تركمن مي باشد. به بركت زندگي كردن امام رضا(عليه السلام) در اين خاك در مكتب وي شخصيت بزرگ اين سرزمين تربيت يافته اند ابو سعيد ابوالخير از جمله آنان مي باشد.
لازم به ذكر است كه رايزني فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران هر سال به مناسبت روز تولد هشتمين خورشيد(عليه السلام) برنامه هاي متنوعي، از جمله همايش علمي و برنامه هاي باشكوه و تنوعي برگزار مي كند.
درپايان از خداوند متعال خواستارم در روز آخرت به حرمت و آبروي امام رضا(عليه السلام)گناهان همه مارا ببخشد و مورد رحمت و مغفرت قرار دهد.
نظر شما