ابهامات و اشتراکات؛ از عملیات تروریستی «نیس» تا کودتای «آنکارا»

خبرگزاری شبستان: از «نیس» تا «آنکارا»؛ گرچه اهداف این دو حادثه با یکدیگر تفاوت دارد، اما عنصر مشترکی به نام ابهام بر هر دو حاکم است.

به گزارش خبرگزاری شبسشتان ؛ روزنامه "الوطن" سوریه در مقاله ای به قلم "فراس عزیز دیب" نوشتت: از «نیس» تا «آنکارا»؛ گرچه اهداف این دو حادثه با یکدیگر تفاوت دارد، اما عنصر مشترکی به نام ابهام بر هر دو حاکم است و مادامیکه دخالتهای منطقه ای و بین المللی، تضاد و تقابل منافع، حتی بین متحدان و دشمنان در همه جهات غالب است، امکان رمز گشائی از این ابهام وجود ندارد.

تروریسم دوباره به «فرانسه» ضربه زد، اما کمترین نکته در مورد حادثه «نیس»  ساده بودن آن است. سادگی در امکان عبور راننده کامیون از منطقه تجمع برای تماشای آتش بازی کاملا مشخص است، امری که به طور معمول در تمام شهرهای «فرانسه» حتی برای موتور سیکلت ها ممنوع است؛ حال چگونه یک کامیون متوسط امکان عبور یافته است؟!

نکته دوم مربوط به سرگردانی نیروهای امنیتی در تابعیت (فرانسوی- تونسی) این تروریست است؛ با وجود آنکه رسانه های فرانسه عکسی از هویت او را که ثابت می کند تونسی و دارای کارت اقامت موقت است، منتشر کردند؛ اما پلیس در کمال تعجب با این موضوع برخورد کرد؛ اگر آنها از ماهیت اتوبوس بی اطلاع بوده  و نمی خواستند تا به سمت راننده شلیک کنند، چرا برای مثال به چرخهای آن شلیک نکردند؟! وانگهی، چرا آنها راننده را پس از آنکه جنایت خود علیه بی گناهان را مرتکب شد به قتل رساندند؟! آیا آنها نمی توانستند این راننده جنایتکار را بازداشت کنند تا از این طریق دستان پشت پرده این عملیات را شناسایی کنند؟ به ویژه آنکه احتمالا طرفی که او را برای این کار فرستاده است، خواسته تا با شبیه سازی عملیات های زیرگیری در سرزمین های اشغالی، گریزی به اتفاقات این منطقه زده باشد و از آن به عنوان ابزاری برای فشار به دو طرف اسرائیلی و فلسطینی برای نشستن به پای میز مذاکره استفا کند. پس می توان گفت مهم ترین ذی نفع از تحریک تروریسم در فرانسه همان گروهی است که از رویکرد جدید فرانسه در قبال  موضوع فلسطین بهره می برد.

به نظر می رسد حادثه تروریستی به عنوان فرصتی برای ارتقای مبارزات انتخاباتی آینده «فرانسوا اولاند» می باشد، او در  سخنان خود، فقط از سیاست خارجی دفاع نکرد بلکه تأکید کرد به طور مداوم تا آخرین قربانی، این روش را ادامه خواهد داد. تقویت امنیت در فرانسه به تقویت حضور نظامی در سوریه و عراق بستگی دارد، سخنی که کاملا شبیه استدلال «جورج بوش» برای مبارزه با تروریسم در عراق است، با اینکه ملیت 11 نفر از عاملان حوادث یازده سپتامبر شناخته شده بودند.

آیا منافع «فرانسه» و «آمریکا» مقتضی بقای اردوغان در زمان مشخص است یا اینکه حوادث اخیر ترکیه و کودتا فقط نمایش «اردوغان» برای کسب اعتبار مردمی بیشتر هر چند با ریختن خون بی گناهان بود؟

به منظور درک وقایع «ترکیه»  باید یاد آور شویم که فرانسه دو روز پیش و بدون هیچ مقدمه ای خبر بسته شدن اماکن دیپلماتیک خود در «ترکیه» را به بهانه تهدیدات امنیتی اعلام کرد، اما دیگر کشورهای با نفوذ شیوه فرانسه را اتخاذ نکردند، به عبارت دیگر آیا اروپائی ها و آمریکائی ها از نقشه «اردوغان» اطلاع داشتند؟

ابهام حاکم بر ساعات اولیه حوادث و سرگردانی آشکار برخی کانال های عرب زبان دربرخورد با این حادثه نشان می دهد که این حادثه نمایش اردوغان نیست، چرا که سرنوشت رئیس ستاد کاملا مجهول بود و او پس از این رویداد آزاد شد. ارتش نیز از یکدیگر شکافته نشد بلکه نیروهای پلیس وفاداری خود به حزب «عدالت و توسعه» را اثبات کردند.

اگر معتقد باشیم که کودتا، نمایش اردوغانی نیست، پس آیا مورد رضایت آمریکاست؟

نخست اینکه «اردوغان» مسئولیت حوادث جاری را بر عهده آمریکا واگذار کرده است، نه تنها چیزی بیش از صحنه سازی در برابر هواداران خود و ترکها نیست، بلکه به شیوه «قدس برای خود مردانی دارد» است، اما هیچ مانعی برای پوشش رضایت «نتانیاهو» برای عادی سازی روابط با« اسرائیل» وجود ندارد، حتی حمله به پیروان «فتح الله گولن» منطقی به نظر نمی رسد.

نکته دوم مربوط به موضوع به اصطلاح «گوش مالی» آمریکا برای «اردوغان» است همان گونه که چند هفته گذشته از تغییر مواضع او نسبت به «سوریه» جلوگیری کرد. شاید آنچه که این فرضیه را تقویت می کند، مسیر وقایع است، کودتاچیان هواپیما در اختیار داشتند پس چرا پس از خروج «اردوغان» اقدام به بمباران مقر او کردند؟ چرا هواپیمای اردوغان را در فضا سرنگون نکردند؟  پرسش های منطقی ما را بدین فرض سوق می دهد که آمریکا این موضوع را به عنوان زنگ خطری برای «اردوغان» اراده کرده است. اما این فرضیه نیز شبیه ماجراجوئی خطرناکی است که آمریکا حتی برای اعمال فشار نیز در چنین شرایطی نمی تواند به آن پناه برد.

به نظر می رسد حوادث ترکیه در حقیقت کودتا علیه «اردوغان» نیست بلکه کودتایی علیه سیاست های «آمریکا» است که گروهی از افسران ترکیه با اعتقاد به اینکه «آمریکا ابر قدرت نیست»، انجام داده اند. بدین جهت آمریکا به سرعت به مبارزه با آن برخاست هر چند با وارونه کردن حقیقت!

کد خبر 559203

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha