ه گزارش گروه مهدویت خبرگزاری شبستان، روز به روز بر دامنه دانش هاي بشري افزوده مي شود و واژگان به كار گرفته شده در ادبيات هر دانش، به گونه هاي مختلفي تفسير مي گردد، امروزه بررسي واژگاني محتواي یک دانش از جايگاه ويژه اي برخوردار است. حوزه معارف ديني نيز از اين حكم بيرون نيست. از اين رو، انديشوران بزرگ ديني همواره در تبيين كلمه ها و اصطلاح هاي به كار رفته در متون ديني تلاش هاي شايسته اي را از خود نشان داده اند.
انبوه كتاب هاي اصطلاح نامه در كنار كتاب هاي لغت، گواه راستي اين مطلب است؛ به گونه اي كه امروزه كمتر موضوع ديني را مي توان ياد كرد كه مجموعه اصطلاح نامه ويژه نداشته باشد.
مباحث مهدويت نيز همچون ديگر بحث ها داراي واژه هاي تخصصي فراواني است كه مفهوم شناسي آنها مي تواند در تبيين بحث هاي مربوط، به طور كامل مفيد باشد؛ به گونه اي كه ندانستن مفهوم اين واژه ها، افق هاي بسياري را در اين عرصه مبهم و يا پنهان نگه مي دارد.
در اين نوشتار كوتاه به دنبال آن هستیم تا با بهره مندي از آموزه هاي قرآن، بيانات نوراني پيشوايان معصوم عليهم السلام، ديدگاه هاي دانشمندان علم لغت و ديگر انديشوران مسلمان، تا اندازه ممكن نقاب از چهره دو اصطلاح: امنيت و انتظار برگيریم.
۱- مفهوم شناسي امنيت
امنيت در لغت فارسي به ايمن شدن، در امان بودن و بي بيمي (۱)، اطمينان خاطر يافتن و برطرف شدن ترس و بيم (۲)، معنا شده است. و در زبان عربي به معاني پرشماري آمده است.
آنچه از مجموعه ديدگاه اهل لغت به دست مي آيد اين كه امنيت به معناي آرامش، نترسيدن، وحشت نداشتن و اضطراب نداشتن است.
از اين رو كسي كه داراي اطمينان خاطر است، را ” آمن ” مي گويند و نيز به شهري كه در آن هيچ گونه ترس و اضطرابي نيست ” بلدة آمنة ” گفته مي شود. و ايمان را بدان سبب ايمان گويند كه در آن خود و يا ديگري در آرامش است. و كسي كه ايمان به چيزي دارد يعني به سبب آن در آرامش و سكون است.
با توجه به معاني لغوي مي توان گفت ” امن ” شامل دو جهت ايجابي و سلبي مي شود. ايجاب در آن جا كه سخن از اطمينان، آرامش فكري و روحي است و سلب در آن جا كه نبود ترس، دلهره و نگراني مقصود است.
بررسي اصطلاحي ” امنيت ”
الف) از نگاه قرآن
امنيت از اموري اساسي است كه در تمام ابعاد زندگي فردي و اجتماعي انسان به گونه اي قابل توجه، مورد نياز است. و آموزه هاي قرآن – بدان جهت كه پاسخ گوي نيازهاي واقعي انسان هاست – بدين مهم نيز توجه شايسته اي نموده است.
اگرچه صورت فارسي و عربي اين كلمه به اَشكال «امنيت» و «امنية» در متون اسلامي به چشم نمي خورد، اما واژه هاي مشتق از اين ريشه به فراواني به كار رفته است.
در مجموع از ريشه يا كلمه « امن »، ۶۲ كلمه مشتق (3) شده است و حدود ۸۷۹ بار در قرآن به كار رفته است. (4)
ارتباط تنگاتنگ و محكم اين واژه با كلمه هاي اسلام، ايمان و مؤمن گوياي اهميت فوق العاده مفهوم آن است. مفهومي كه افزون بر آيات قرآن و روايات معصومان عليهم السلام، به فراواني در سخنان انديشمندان اسلامي و شيعي به چشم مي خورد.
در آيات قرآن، سخنان فراواني در اهميت و جايگاه ارزنده امنيت در زندگي فردي و اجتماعي انسان وارد شده است. كه به نمونه هايي از آنها اشاره مي شود:
۱) خداوند يكي از اهداف برپايي حكومت صالحان را تحقق امنيت در جامعه بشري ذكر كرده است:
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِکُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (5)؛
خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد همان گونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد، و آن ديني را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند، و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند، و هركس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند.
علامه طباطبائي اين آيه را وعده جميل و زيبايي دانسته كه خداوند به مؤمنان كه عمل صالح هم دارند، داده است. به آنان وعده داده كه به زودي جامعه ي صالحي مخصوص به خودشان برايشان درست مي كند و زمين را در اختيارشان مي گذارد و دينشان را در زمين متمكن مي سازد و امنيت را جايگزين ترسي كه داشتند مي كند؛ امنيتي كه ديگر از منافقين و كيد آنان، و از كفار و جلوگيري هايشان بيمي نداشته باشند، خداي را آزادانه عبادت كنند و چيزي را شريك او قرار ندهند. (6)
بدين گونه، خداوند به مؤمنان كه كارهاي صالح و شايسته انجام مي دهند و به ياري خداوند، حكومت جهاني عدل محور را پديد خواهند آورد، نويد امنيت و آرامش و از ميان رفتن همه ي اسباب ترس و وحشت را داده است.
۲) خداوند نعمت امنيت را از اساسي ترين نياز فطري انسان ها دانسته، مهم ترين خواسته پيامبر خود حضرت ابراهيم عليه السلام را هنگام بنا نهادن كعبه اين گونه ياد كرده است. «وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذَا بَلَداً آمِناً وَ…» (7) و چون ابراهيم گفت: پروردگارا، اين [سرزمين] را شهري ایمن گردان.
حضرت ابراهيم، از خداوند خواست آن سرزمين را از نعمت « امنيت » برخوردار سازد. خداوند نيز، بنا به آيه: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً… » (8)؛و چون خانه [ كعبه ] را براي مردم محل اجتماع و [ جاي ] امني قرار داديم…
آن جا را خانه ي امني براي مردم قرار داد.
اين ويژگي چنان بزرگ است كه خداوند به سبب آن بر انسان ها منت نهاد و خود را شايسته سپاس و بندگي دانست (9). و نيز خداوند جهان به همين سرزمين داراي امنيت، براي بيان چگونگي آفرينش انسان سوگند خورده است. (10)
امن دانستن خانه كعبه توسط خداوند متعال در حقيقت بيانگر جايگاه ارزنده ي امنيت است كه اين بناي مقدس با آن وصف شده است. اين ويژگي كعبه در آيات فراواني ياد شده است. هم چنان كه در سوره تين مكه معظمه به « بلد امين » توصيف شده است:
۳) در آيات قرآن، از سرزميني كه از نعمت امنيت و آرامش برخوردار باشد، به عنوان سرزمين مثال زدني، نمونه و الگو، ياد شده است. آن جا كه مي فرمايد:
« وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا يَصْنَعُونَ » (11)؛
و خدا شهري را مثل زده است كه امن و امان بود [ و ] روزيش از هر سو فراوان مي رسيد، پس [ ساكنانش ] نعمت هاي خدا را ناسپاسي كردند، و خدا هم به سزاي آنچه انجام مي دادند، طعم گرسنگي و هراس را به [ مردم ] آن چشانيد.
روشن است، چنين سرزميني به جز در عصر ظهور و حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف پديد نخواهد آمد.
۴) آيات قرآن، اولوالالباب را به امنيت و سلامتي جاوداني بشارت داده است. به تعبير صاحب الميزان: جمله: « سَلاَمٌ عَلَيْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ » (12)، حكايت كلام ملائكه است كه اولوالالباب را به امنيت و سلامتي جاوداني و سرانجام نيك نويد مي دهند؛ سرانجامي كه هرگز دست خوشِ زشتي و مذمت نگردد. (13)
افزون بر آن، هنگامي كه خداوند در روز رستاخيز انسان هاي صالح را به بهشت دعوت مي كند، مي فرمايد: « ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ » (14)، به آنها نويد امنيت و سلامت داده مي شود و به آنها گفته مي شود كه به اين باغ ها با سلامت و امنيت وارد شويد.
ب) از نگاه روايات
مفهوم امنيت در منابع اسلامي، داراي گستره وسيعي بوده و عرصه هاي فردي و اجتماعي و زمينه هاي داخلي و خارجي، فكري و روحي، اخلاقي و اعتقادي، دنيايي و آخرتي را دربرمي گيرد و با شاخص هاي ايجابي و سلبي، از هر دو زاويه قابل تعريف و دسترسي است.
روايات معصومان عليهم السلام همانند قرآن بيانگر اين نكته ي مهم است كه هرگونه امنيتي، در ايمان و باورهاي معنوي و الهي ريشه دارد و هرگونه ناامني در هر عرصه اي، بالاخره ريشه اش به بي ايماني و صفاتي مانند شرك، كفر، ظلم، استكبار و… برمي گردد.
در حوزه ي مباحث مهدويت، امنيت يكي از مهم ترين و اساسي ترين مؤلفه هاي حكومت جهاني حضرت مهدي عليه السلام است؛ به گونه اي كه در روايات فراواني از آن به عنوان ركن اساسي حاكميت حضرت شمرده شده است.
در سخنان و روايات معصومان عليهم السلام نيز مطالب فراواني درباره ي اهميت و ضرورت امنيت وارد شده است كه براي نمونه، تنها مواردي از آنها ذكر مي شود. پيامبراكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: نِعْمَتانِ مَكفوُرَتانِ الامنُ و العافيةُ (15)؛ امنيت و سلامت دو نعمت است كه كفران مي شود.
امام علي عليه السلام درباره ي عدل گستري و امنيت در عصر ظهور مي فرمايند: اگر به تحقيق، قائم ما قيام كند، به واسطه ولايت و عدالت او، آسمان آن چنان كه بايد ببارد مي بارد و زمين نيز رستني هايش را بيرون مي دهد و كينه از دل هاي بندگان زدوده مي شود و ميان دد و دام آشتي برقرار مي شود؛ به گونه اي كه يك زن ميان عراق و شام پياده خواهد رفت و آسيبي نخواهد ديد و هرجا قدم مي گذارد، همه سبزه و رستني است و بر روي سرش زينت هايش را گذارده و نه ددي او را آزار دهد و نه بترساند. (16)
۲- مفهوم شناسي انتظار
«انتظار»، در لغت به معناي چشم داشتن، چشمداشت و چشم به راه بودن (17) است. اين واژه كه از ريشه ي «نظر» گرفته شده در معنا مشابه اصل خود است. و آن عبارت است از: تأمل يك چيز و چشم داشتن به آن.
بررسي اصطلاحي انتظار
انتظار در اصطلاح «مهدويّت»، به معناي چشم به راه بودن براي ظهور واپسين ذخيره ي الهي و آماده شدن براي ياري او در برپايي حكومت عدل و قسط در سراسر گيتي است.
برخي از بزرگان با بهره مندي از كلام پيشوايان معصوم عليهم السلام انتظار را اين گونه معنا كرده اند: كيفيتي روحي است كه باعث به وجود آمدن حالت آمادگي (انسان ها) براي آنچه انتظار دارند، مي شود و ضد آن يأس و نااميدي است. هرچه انتظار بيشتر باشد و هرچه شعله ي آن فروزان تر و پرفروغ تر باشد، تحرك و پويايي او و در نتيجه آمادگي نيز بيشتر خواهد بود. (18)
الف) از نگاه قرآن
واژه انتظار و مشتقات آن در برخي آيات به كار رفته كه هريك در معنايي به كار رفته است. البته همه آنچه با اين واژگان به كار رفته ارتباطي با انتظار مصطلح ندارد.
اما آنچه از آن با عنوان انتظار دولت حق و حكومت جهاني حضرت مهدي عليه السلام است به صورت كلي ياد مي شود در آيات مهدويت مورد اشاره قرار گرفته كه از مهم ترين آنها مي توان به این آيات اشاره نمود: « وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبادِيَ الصّالِحُونَ » (19)؛ و همانا، در زبور پس از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ي من، به ارث خواهند برد.
در اين آيه به يكي از روشن ترين پاداش هاي دنيوي صالحان (حكومت روي زمين)، اشاره شده است. در رواياتي چند، اين رويداد مهم، در عصر ظهور حضرت مهدي (عج) دانسته شده است. و اين خود به نوعي اشاره به انتظار است.
«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» (20)؛ و خواستيم بر كساني كه در آن سرزمين فرودست شده بودند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان [ مردم ] گردانيم و ايشان را وارث [ زمين ] كنيم.
و سرانجام بشارت مي دهد: « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ کَما اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِکُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ » (21)؛
خدا به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين، جانشين [ خود ] قرار دهد؛ همان گونه كه كساني را كه پيش از آنان بودند، جانشين [ خود ] قرار داد. و آن ديني را كه برايشان پسنديده است، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمني مبدل گرداند، [ تا ] مرا عبادت كنند و چيزي را با من شريك نگردانند و هركس پس از آن به كفر گرايد؛ آنانند كه نافرمانند.
اين آيه نيز مؤمنان را وعده ي حكومت بر زمين داده و اين خود از انتظار راستين آنها براي آن حكومت موعود است.
ب) از نگاه روايات
در يك بررسي كوتاه، رواياتي كه سخن از انتظار گفته اند، به دو دسته كلي تقسيم مي شود:
۱. انتظار فرج به معناي عامّ:
در اين معنا، آموزه هاي ديني بر آن است تا افزون بر بيان فضيلت « گشايش عمومي » و اميد به آينده، و سوق دادن انسان ها به اين عرصه، نوميدي را نيز مورد نكوهش قرار داده، از ورود جوامع بشري به آن جلوگيري نمايد.
اهتمام آموزه هاي اسلامي در بيان معناي عام انتظار و اميد تا بدان حد بوده كه از آن با بلندترين عنوان ها ياد نموده ارزش هاي شگفت آوري براي آن ذكر كرده است. گاهي از آن به عنوان عبادت و بندگي ياد شده است.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله مي فرمايد: اِنتِظارُ الفَرَجِ عِبَادَةُ (22)؛ انتظار فرج عبادت است.
۲. انتظار فرج به معناي خاصّ:
در اين معنا انتظار به معناي چشم به راه بودن آينده اي با تمام ويژگي هاي يك جامعه مورد رضايت خداوندي است. كه يگانه مصداق آن دوران حاكميّت آخرين ذخيره ي الهي وجود مقدّس حضرت ولي عصر(عج) است.
امام صادق عليه السلام فرمود: عَلَيْكُمْ بِالتَّسليمِ وَ الرَّدِّ اِلينا وَ اِنتظارِ اَمرِنا وَ امْرِكُم وَ فَرَجِنا و فَرَجِكُم (23)؛
بر شما باد به تسليم و رد امور به ما و انتظار امر ما و امر خودتان و فرج ما و فرج شما.
از روايات انتظار ظهور حضرت مهدي به دست مي آيد، انتظار ظهور حضرت نه فقط راه رسيدن به جامعه موعود است؛ بلكه خود نيز موضوعيت دارد؛ بدان معنا كه اگر كسي در انتظار راستين به سر برد، تفاوتي ندارد كه به مورد انتظار خويش دست يابد، يا دست نيابد.
پي نوشت ها :
1- محمد معين، فرهنگ فارسي، ص ۱۲۲٫
2. محمد بندر ريگي، فرهنگ بندر ريگي، ص ۳۲۳٫
3. برخي از مشتقات كلمه « اَمِنَ » در قرآن بدين قرارند: آمن – آمنّا – آمنتْ – آمنتم – الامانات – الامانة – أمِن – الامن – أمناً – أمنة – أمِنو – أمينِ – الايمان – تؤمن – لتؤمننّ – تأمنه – تؤمنوا – تؤمنون – مؤمِن – مأمنهُ – مؤمنون – مأمون – يؤمنون و… ؛ گفتني است كلمه هايي با معنايي مشابه امنيت، نيز وجود دارد كه برخي عبارتند از: « سكينة » ؛ « سكينته » ؛ « سلام » و « سلاماً ».
4. ر. ك: محمود روحاني، المعجم الاحصايي لالفاظ القرآن الكريم، ج۱، ص ۳۷۲ – ۳۷۳٫
5. نور، آيه ي ۵۵٫
6. علامه طباطبائي، تفسير الميزان، ج۱۵، ترجمه سيدمحمدباقر همداني، ص ۲۰۹٫
7. بقره، آيه ي ۱۲۶٫
8. بقره، آيه ي ۱۲۵٫
9. « فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ » ( قريش، آيه ي ۳ و ۴ ).
10. « وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ * لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ » ( تين، آيه ۳ و ۴ )
11. نحل، آيه ي ۱۱۲٫
12. رعد، آيه ي ۲۴٫
13. ترجمه الميزان، ج۱۱، ص ۴۷۵٫
14. حجر، آيه ي ۴۶٫
15. خصال، ج۱، ص ۳۴٫
16. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج۱۰، ص ۱۰۴٫
17. ر. ك: لغت نامه ي دهخدا، كلمه انتظار و محمد معين، فرهنگ فارسي، ص ۱۲۶٫
18. ر. ك: موسوي اصفهاني، محمّدتقي، مكيال المكارم، ترجمه: مهدي حائري قزويني، ج۲، ص ۲۳۵٫
19. انبيا، آيه ي ۱۰۵٫
20. قصص، آيه ي ۵٫
21. نور، آيه ي ۵۵٫
22. اربلي، كشف الغمة في معرفة الائمة، ج۲، ص ۱۰۱ و شيخ طوسي، أمالي، ص ۴۰۵٫
23. كشي، رجال كشي، ص ۱۳۸٫
*مولف: خدامراد سلیمیان، کارشناس مرکز تخصصی مهدویت
نظر شما