به گزارش خبرگزاری شبستان؛ روزنامه "السفیر" در مقاله ای به قلم "عبدالله زغیب" نوشت: وارثان رژیم های تاریخی به همراه چکیده «بیداری» عربی جمعی جدید، هسته اصلی آغاز عملیات نابودی بیداری عربی را تشکیل دادند، عملیاتی که با داستان درگیری عربی اسرائیلی از حقایق و مواضع خود فاصله گرفت. طبیعتاً عقب نشینی از مواضع قومیت گرایی و یا اسلامی و یا هرنوع پیشنیه عقیدتی دیگر، در تشکیل یک گروه و یا سازمان و یا حتی عقیده خصمانه با اسرائیل سهم بسزایی داشته و در این رابطه به حقوق عربی به ویژه آزادی فلسطین به صورت کامل متمسک گشته است. اما مسأله تأسف آور این است که هیچ یک از صاحبان این مواضع مشارکت قابل توجهی در جنگی که مدعی عقب نشینی از آن هستند، نداشته اند. خیلی ساده باید گفت ما امروز در «عصر وارثان» زندگی می کنیم و این، داستان دیگری است که اغلب میراث گذشتگان در آن از دست می رود.
غوغای به پا شده در ارتباط با موضوع عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل در حال فاصله گرفتن از چارچوب نیمه طبیعی خود می باشد. محور اصلی بحث کنونی فقط حول محور مسئولیت نهایی «ریاض» در قبال گرایش مقامات رسمی و درباری نسبت به «اسرائیل» می چرخد، گویی فقط به موضوع بحران روابط عمومی تبدیل شده است که برپایه دیدارها و جلسات «غیر مسئولانه» شهروندان سعودی با دشمن مبتنی است. اما واقعیت به داده های کاملا پیچیده اشاره داشته و مجموعه ای از عناصر تاریخی و پراگماتیک در بافت حقیقی این داستان را نشان می دهد.
دربار پادشاهی و به اصطلاح مسلمان «عربستان سعودی» چه در ادبیات داخلی و دیپلماتیک سعودی و چه در قاموس تاریخی اسرائیل از همان آغاز نکبت «فلسطین» هرگز دشمن «اسرائیل » نبوده است. حضور«عربستان» در منطقه از همان ابتدا کاملا متفاوت بوده به ویژه اینکه «ریاض» نظام خاصی بر پایه ارتباطات و منافعی متفاوت از کشورهای درگیر با «اسرائیل» داشته است.
«عربستان سعودی» با موفقیت «عبدالعزیز» در تقویت پایه های ثبات در این کشور، خواست تا دوره ای به صورت بالقوه و دوره ای نامحدود، به صورت بالفعل دولتی خاکستری باشد. همچنین قوام ثبات در دربار پادشاهی، بر پایه نگاه استعماری به مسائل خاورمیانه و یک مجموعه کامل استراتژیک شکل گرفت که در آن «ریاض» کانون اصلی نتایج طرح «آمریکا» در منطقه خلیج فارس بود. در این راستا می توان دوستی ها و دشمنی های مرتبط با دربار آل سعود و به طور خاص با کشورهای عربی محوری را تفسیر نمود. «عربستان» در طول دهه های گذشته همواره برای نابودی دشمنان «آمریکا» و «اسرائیل» عمل کرده است. با یک حساب سرانگشتی موضع «ریاض» را تقریبا ثابت می بینیم که از خلال آن با رژیم های نظامی حاکم در «مصر»، «سوریه» و «عراق» دشمنی کرده است.
هزاره جدید مدخل روشنی را برای قرائت ماهیت نقش سعودی در منطقه و بحران های آن به دست می دهد. «عربستان» پس از پایان نقش سعودی در کمک به ایجاد هرج و مرج خلاقانه توسط «آمریکا» ابتکار عمل را برای علنی کردن روابط دوستانه خود با «اسرائیل» در نشست «بیروت» در دست گرفت. در همین راستا ابزارهای فشار زیادی را برای بازتولید روایت های متفاوت عربی از جنگ با اشغالگری به کار گرفت. ابتدا گروههای مقاومت «لبنان» و «فلسطین» را مورد هدف اخلاقی قرار داده و فعالیت های آنان را توطئه و ماجرجوئی توصیف کرد. همچنین سرمایه گذار اصلی دستگاه رسانه ای و ابر قدرت برای انتشار مذهب گرایی و تولید «بیداری» جدید عربی با موضع گیری های کاملا متفاوت در جنگ ها بود، به گونه ای که این رژیم به یکی از بزرگترین رژیم های توطئه گر نسبت به آینده خود و امت اسلامی تبدیل شد. در پایان هم تمام شرایط عینی را برای موفقیت طرح آمریکائی مبتنی بر بازسازی جامع جغرافیای سیاسی عرب فراهم کرد.
تفاوت امروز در سیاست «عربستان»، انتقال از عمل به عمل و کلام، هر دو می باشد. «عربستان» احساس می کند زمان آن رسیده است تا گفتمان سیاسی خود را که در ارتباط مستقیم با ماهیت و نقش «ریاض» در منطقه بر اساس تقسیم عمودی منطقه است، آشکار سازد. دربار «عربستان» به «اسرائیل» گرایش پیدا کرده و احتمالا جنگ غیر مستقیم با «ایران» در به روی احتمالات فراوانی می گشاید به ویژه اینکه با شکست نظامی «عربستان» در «یمن» و شکست سیاسی در اداره بحران «بحرین»، آتش جنگ به مرزها و فراتر از مرزهای این کشور رسیده است.
به نظر می رسد «عربستان سعودی» تا حد زیادی به عنوان یک عضو منتسب به انجمن عقیدتی سری است که تا آخر هر چند پایان خونین باید بدان پای بند باشد. «عربستان» امکان عقب گرد نداشته و هر روز بیشتر سقوط می کند. اقدامات روزافزون این رژیم علیه ایران از طریق حمایت از گروه های مخالف نظام اسلامی در «تهران» به صورت آشکار افزایش می یابد. «عربستان» امروز از ثبات دشمنان خود بیش از هر زمان دیگری می ترسد. بنا بر این به طور مستمر در جنگ کنونی علیه دولت های «عراق» و «سوریه» مشارکت می کند، گویی مابعد این جنگ ها و بازگشت کشورهای درگیر جنگ را به ثباتی نسبی در آغوش «ایران» و «روسیه» پیش بینی می کند.
نظر شما