عدم توانمندی دانشجویان در تبیین جایگاه دین در میان علوم

شاگرد علامه طباطبایی با اشاره به سیر تطور وترویج علوم انسانی در ایران تصریح کرد:ما وارث میراث گسسته ای در این زمینه هستیم وهمین مسئله باعث شده که دانشجویان امروز نتوانند جایگاه دین را درعلوم تعیین و تبیین کنند.

 به گزارش شبستان، حجت الاسلام احمد احمدی، شاگرد علامه طباطبایی و استاد حوزه و دانشگاه در پنجمین دوره همایش فکری جوان ایرانی، پرسش های امروزی، پیرامون موضوع موانع تولید و توفیق علوم انسانی اسلامی در کشور، سخنرانی کرد.

 

رییس سازمان مطالعه و تدوین کتاب‌های علوم انسانی دانشگاه‌ها در ابتدا با اشاره به اینکه علوم انسانی به نوعی خاستگاه تمامی علوم دیگر است، گفت: حتی علم ریاضی که شاید تصور شود که ارتباطی با علوم انسانی ندارد، به نوعی ریشه در همین علوم انسانی دارد؛ چرا که به طور مثال اگر کسی فلسفه کانت را خوانده باشد، خواهد دید که سوال اصلی در این فلسفه این است که چرا علمی مانند ریاضی یقینی است، اما علومی مانند فلسفه پس از گذر قرن ها، نمی تواند گزاره ای یقینی به قوت ریاضیات داشته باشد. نهایتا نیز کانت بحث زمان و مکان ریاضی را به دریافت شهودات داخلی و خارجی بر می گرداند.


حجت الاسلام احمدی افزود: به خاطر همین بحث بوده است که در قدیم ادعا می شد که فلسفه مادر علوم است و به همین دلیل بحث از موانع تولید و توفیق در علوم انسانی، بسیار بحث گسترده ای خواهد بود.

 

رییس پیشین دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه بحث خود، به ارائه تاریخی از سیر تطور و ترویج علوم انسانی در تاریخ ایران و سنت اسلامی پرداخت.
 

حجت الاسلام احمدی با اشاره به سنت غنی ایران و اسلام در حوزه علوم انسانی اظهار داشت: یک زمانی حوزه های علمیه، هم آموزه های حوزوی و هم دانشگاهی به معنای امروز را با هم در خود جای داده بودند. طبیعیات، فلکیات، رابطه فلکیات با الاهیات، ریاضیات، نفس، منطق و ده ها مبحث دیگر، همگی در کنار علوم دینی با هم مورد تعلیم و تعلم قرار می گرفت.

 


مترجم "نقد تفکر فلسفه غرب" در این زمینه ادامه داد: مثلا شما می توانید در آثار بیرونی، یک جامعه شناسی عمیق را مطالعه کنید. در قدیم همچین پیوندی بین علوم بوده است و کسانی که حتی علوم غیر مربوط به دین را تدریس می کردند، افرادی مومن و متعهد به اخلاق و دین بودند و همه این ها را لایه ای از هستی می دانستند. به طور مثال، حسن بصری که دارای علم اپتیک بود فردی بسیار مومن و متعهد نیز بوده است.
 

 

مدیر پیشین گروه فلسفه دانشگاه تهران با تمجید از چنین اتحاد و هماهنگی بین علوم در گذشته، گفت: در چنین فضایی، دین و علوم طبیعی هیچ تعارضی با هم نداشتند. چنین علومی، امروزه واقعا عجیب است. گویی هیچ جای آن با دیگر اجزای آن هیچ تعارضی ندارد.
 

 

حجت الاسلام احمدی با تاسف بار خواندن ادامه سیر چنین سبک و سیاقی در حوزه های اسلامی، اظهار داشت: عوامل بسیاری دست به دست هم دادند تا حوزه ها از چنین معجون و اتقانی خالی شوند. حمله مغول نیز حادثه عظیم و وحشتناکی بود که سهم بسزایی در نابودی این میراث بزرگ داشت. در نهایت نیز سیاست زدگیمان که از دوران قاجار شروع شد، بسیار ما را عقب نگه داشت.
 

 

مترجم کتاب "تاملات دکارت" با اظهار تاسف از این رکود علمی در جامعه اسلامی، عقیده داشت که درست در همین زمان غربیان با تحولاتی که در خود پدید آوردند، گوی سبقت را از مسلمانان ربودند و حتی تمام رشته های علوم انسانی، در همان مناطق رشد کرد.
 

 

وی تحولات علمی ایران را پس از تحولات تاسف برانگیز رخ داده دنبال کرد و گفت: مرحوم دکتر فروغی با ترجمه "سیر حکمت در اروپا" در سال 1320 و تلاش های بعدی مرحوم علامه طباطبایی و افرادی امثال ایشان، حرکت جدیدی را آغاز کردند. به طوری که علامه، تنها کسی بود که در آن روزگار توانست با توده ای های آن روز مقابله کند.
 

 

شاگرد امام خمینی (ره) و آیت الله بروجردی (ره) با ترسیم وضعیت دانشگاه ها در آن دروه، گفت: آنچه در آن دوره در دانشگاه ها تدریس می شد، هیچ تناسبی با هم نداشت. هر کس هر چه دوست داشت، در سر کلاس ها طرح می کرد و دیگران را مورد نقد قرار می داد.
 

 

وی پیرامون این موضوع افزود: در چنین دانشگاهی هر کس یک سازی می زد. کسی نمی دانست که این درس ها می خواهد ما را به کجا ببرد. ما وارث چنین میراث گسسته ای بودیم. تا اینکه دانشگاه ها را تحت عنوان انقلاب فرهنگی بستند.
 

 

عضو ستاد انقلاب فرهنگی با تحلیل اوضاع پس از انقلاب فرهنگی گفت: هر چند پس از انقلاب فرهنگی و در دوره های بعد تحولات زیادی صورت گرفت، اما با همه اینها، تحولی نیست که دانشجویان بتوانند در این میان راهشان را برگزینند و بیابند. امروزه دانشجو نمی داند چگونه بین جامعه شناسی "آگوست کنت" و جامعه شناسی "ابن خلدون" جمع کند و داوری نماید. در نهایت نیز دانشجویان نمی توانند جایگاه دین را در علوم تعیین و تبیین نمایند.
 

 

نویسنده کتاب "بن لایه های شناخت" در تحلیل وضعیت ساختاری علمی پس از انقلاب اسلامی گفت: یک راهکار مناسب برای حل این مشکلات این است که در راس وزارت آموزش عالی افرادی شایسته با فراغ بال حاضر شوند و با تعویض دولت ها، ایشان همچنان در راستای سیاست های فرهنگی و آموزش به کار خود ادامه دهند. در حالی که از ابتدای انقلاب تا به حال افرادی که واقعا در این زمینه تخصص داشته باشند و در راس وزارت باشند، دو نفر بیشتر نبودند.
 

 

وی با انتقاد از محدود کردن یکباره 12 رشته علوم انسانی، افزود: چنین راهکارها و روش هایی اصولا راهی به جایی نخواهد برد. بلکه پژوهشگران باید با کمک یکدیگر، آمیزه منسجمی از فلسفه غرب و اسلامی به وجود آورند و با انتخاب اساتیدی که در جریانات مختلف سیاسی و فرهنگی مذبذب نباشند، رویکرد مناسبی را در دانشگاه ها به وجود آورند.

 

پایان پیام/

کد خبر 5749

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha