خبرگزاری شبستان: تصور کردن، بازی جالبی برای ذهن های خسته امروزی است، حالا چشم هایتان را ببندید و دنیایی را تصور کنید که در آن هیچ رسانه ای وجود ندارد و هیچ تریبونی از رسانه های دیداری ،شنیداری، مکتوب و غیر مکتوب برای اعلام اخبار وجود ندارد و آنچه از تلویزیون و رادیو دیده و شنیده می شود فقط پیام بازرگانی و اشعار درخواستی است و در رسانه های مکتوب و غیر مکتوب هم فقط شعر و رمان موجود است.
تصور یک روز بدون خبر غیرممکن است و آیا می توان تلویزیون بدون خبر را تجسم کرد؟ آیا صدا و سیما بدون خبر می تواند به تنهایی با سریال های دو ریالی به تمام خواسته های مخاطبان پاسخ دهد؟
برای بزرگداشت هر حرفه ای در جامعه هفته ای اختصاص یافته، اما برای شغل پر استرس و شاید سخت خبرنگاری که رتبه دوم را در سختی مشاغل بعد از شغل معدن به خود اختصاص داده در نظر گرفتن یک روز بی سر و صدا جای تأمل دارد؛ البته به شرطی که در همین یک روز هم دردی از دل پر غصه خبرنگاران دوا شود و مرحمی بر یکی از زخم های این شغل گذاشته شود.
حال بعد از چرخش ایام و گذر روزها و شب ها دوباره 17 مرداد رسید، روزی که شورای فرهنگ عمومی بواسطه شهید عزیز رسانه «محمود صارمی» خبرنگار - خبرگزاری جمهوری اسلامی، به همراه هشت نفر از اعضای کنسول گری ایران در مزار شریف افغانستان به دست گروهک تروریستی طالبان به شهادت رسید - روز خبرنگار نام گذاری کرد تا به همین بهانه با زنده ماندن یاد و خاطره این شهید بزگوار روزی نیز به نام خبرنگار در تقویم رقم بخورد و گرد فراموشی روزمرگی این شغل را از پیکر جامعه بزداید.
همه اصحاب رسانه و مطبوعات و حتی مردم عام می دانند، صراحت، صداقت و شفافیت از جمله ارکانی است که در تولید خبر هر روز باید آویزه گوشمان باشد تا از صدمات و آسیب های احتمالی در امان باشیم، البته سختی های این حرفه نیز داستانی شنیدنی است، حادثه ای رخ می دهد، خبرنگار بعنوان اولین عنصر ارتباطی در رسانه مشغول گرفتن ارتباط برای بررسی ابعاد و چرایی موضوع وارد عمل می شود و ساعتها از طریق ریل بی شمار شماره تلفن های مسئولان از این سو به آن سو پاس داده می شوند و نتیجه را شما بهتر از هر کس می دانید!
اگر از کشتن زمان و هدر رفتن این عنصر نایاب بواسطه تأخیر حضور مسئولان در همایش ها و نشست ها که آنقدر تکرار شده و تقریبا از حساسیت خبرنگاران کاسته، بگذریم، نگاه پر از حرف و حدیث سازمان ها برای ارتباط و کسب اخبار نیز از جمله مصائب و سختی های این حرفه است؛ البته ناگفته نماند که خبرنگار را اگر از در بیرون کنند راه پنجره باز است و از این ستون به آن ستون فرج و بالاخره باید قفل ارتباط خبری شکسته شود.
وقتی صحبت از حقوق و دستمزد و عدم امنیت شغلی خبرنگاران به میان می آید، داغ دل اهالی مطبوعات دوباره تازه می شود. خدا می داند در ازای مرارت و استرس های بی شمار و سختی هایی که شاید جای طرح و بحث آن از حوصله این یادداشت خارج باشد و شما فعالان این عرصه بهتر از هر کس بر آن واقفید، چه حقوقی کف دست این قشر زحمت کش گذاشته می شود. حال این سوال به ذهن می رسد چگونه می توان پاسخگوی زحمات این قشر زحمت کش بود؟
بگذار کمی خودمانی تر با هم صحبت کنیم، انواع و اقسام بیماری ها نیز در این حرفه با شما همراه می شوند از جمله پیر گوشی، ارتروز و درد مفاصل، زخم معده، اختلالات خواب و هورمونی و در نهایت اصلا قصد نا امید کردن زحمت کشان این حرفه را نداریم سکته قلبی و مغزی بدون پیش زمینه! حال به نظر شما این همه برکت برای گزینش حرفه خبرنگاری کافی نیست. راستی اگر اسم این گزینش را عاشقی بگذاریم بهتر نتیجه نمی گیریم، پس خبرنگار عاشق تمامی برکات یاد شده است.
قصدمان از بیان این وقایع و حقایق سیاه نمایی این شغل نیست؛ چراکه بارها و بارها در خلال بحث ها و گفتگو های مختلف محاسن و مزایای این شغل پرخطر را شنیده ایم، گفت و گو هایی که موجب ارتقای میزان اطلاعات و آگاهی شخصی خبرنگار و جامعه شده است، اما دریغ از... . بالا رفتن قدرت صبر و تحمل، تیز بینی در شکار مسائل و مشکلات جامعه، آشنایی با قوانین و ارائه راهکار در برخی امور نیز از جمله مزایای این حرفه است که نباید آن را فراموش کرد.
شاید روز خبرنگار فرصتی برای بازگویی دوباره دغدغه های ناگفته این حرفه از زبان افرادی است که روزهای عمر را در آن سپری می کنند، دغدغه هایی که شاید در برخی مواقع با بی تفاوتی مسئولان یا وعده های سر خرمن آنها ایجاد شد.
همه اینها را گفتیم اما بهتر است از ذکر این نکته غافل نشویم که خود خبرنگار و جامعه خبری نیز باید برای ارتقای جایگاه این حرفه در جامعه تلاش کند؛ وقتی تعریف خبرنگاران ما تعریف کلیشه ای انواع و اقسام کتاب های آموزش خبرنویسی می شود، وقتی به جای خلاقیت و ابتکار سراغ سوژه های دست چندم می رویم، وقتی به جای تفکر و به کار بردن قدرت اندیشه قلممان به چسب کاری و دوخت ودوز خبری می رسیم، دیگر چه انتظاری از مسئولان؟!
گفتنی ها بسیار است حسن ختام تمام این درد و دل این باشد که تنها با تحرک و خلاقیت در کنار نگاه عادلانه مسئولان و جامعه است که می توانیم رسالت خبری خود را به خوبی ایفا کنیم.
پایان پیام/
نظر شما