به گزارش خبرنگار تئاتر شبستان، نمایش «قدم زدن با اسب» که از بیست و ششم شهریور ماه در تماشاخانه ارغنون روی صحنه رفته، نفی عشق و انسانیت در سازمان های چریکی را دستمایه ی روایت داستان قرار داده است. نمایشی که ماجرای زن و مرد چریکی را روایت می کند که در سال ۵۴ و بعد از مدتی زندگی با چشمان بسته، در انتظار محاکمه اند. محاکمه ای به جرم احساسات و عواطف انسانی.
در بخش دوم گفت و گو با مسعود شامحمدی نویسنده و کارگردان و پریا وزیری بازیگر نمایش «قدم زدن با اسب»، صحبت را درباره ی وجه سیاسی نمایش آغاز کردیم و بحث را با چرایی اتفاقات روی صحنه، پی گرفتیم. بخش سوم این گفت و گو که درباره ی بازیگری نمایش است، متعاقبا منتشر می شود.
* داستان نمایش شما در بستر اتفاقی سیاسی رخ می دهد و چیدمان و انتخاب نوع اجرا هم به برداشت سیاسی که مثلا نشان از محدودیت دارد، منجر می شود.
شامحمدی: بله. ذات هنر، صحبت درباره ی انسان است اما همیشه متهم به بحث سیاسی می شود. یعنی هر حرف انسانی در نمایش بزنید، با توجه به نگرش های ایدئولوژیک حرف سیاسی برشمرده می شود. چرا که بعضی ها دوست دارند بر تمام وجوه انسانی تسلط داشته باشند اما هنر هیچ وقت حرف سیاسی نمی زند. بله، کسی می تواند فیلم سیاسی بسازد یا با واژه های سیاسی در شعر بازی کند اما ذات هنر سیاست نیست. من هم در نمایشم حرف سیاسی نمی زنم و درباره ی انسان صحبت می کنم.
* اما وقتی انتخاب ها را کنار هم بگذاریم، می شود برداشت های سیاسی خاص از اجرا داشت.
شامحمدی: اگر هر اثر هنری به حوزه ی انسان بپردازد، متهم می شود که حرف سیاسی می زند. من فکر می کنم اینطور نیست. نمایش من سیاسی نیست چرا که از مناسبات قدرت حرف نمی زند. یعنی من از تعاملات فرد با قدرت حرف نمی زنم، بلکه از تعاملات انسانی صحبت می کنم که به هیچ وجه سیاسی نیست.
وزیری: من فکر می کنم، «قدم زدن با اسب» هم نمایشنامه ای سیاسی هست و هم نیست. یعنی نمی شود با یک نگرش کلی درباره ی آن حرف زد. ببینید صحبت درباره ی انسان ناخودآگاه ما را به سمت برداشت های سیاسی می برد. سیاست، در خیلی چیزها تاثیرگذار است، پس روی تئاتر هم اثر می گذارد.
شامحمدی: حرف من این است که قدرت به طور کلی از هنر برداشت سیاسی می کند، اما اگر هنرمند کار سیاسی کند چیزی مثل ده ها فیلم و نوشته ای که شما نمی بینید و دوست ندارید، حاصل می شود.
* آن یک موضوع دیگر است، نمایشنامه ی سیاسی با سیاست بازی و صدور بیانیه حتما فرق می کند.
شامحمدی: بله. با این همه وقتی در مورد پیرنگ صحبت می کنیم، باید بدانیم درباره ی اندیشه حرف می زنیم. البته خیلی ها خلاصه ی داستان را به اشتباه جای پیرنگ تعریف می کنند و یادشان می رود بن مایه ی نمایش، فکری است که پشت نمایشنامه وجود دارد. بسیاری از آثار مهم تئاتر و سینما حرف ساده ای می زند و روایت ساده ای دارند. شاید خیلی ها فکر کنند حرف مهم فقط حرف های سیاسی است اما مهم ترین حرف ها، صحبت درباره ی انسان است.
* اتاقک های شیشه ای و محدودیتی که ایجاد می کنند، در شکل برداشت ها اثر گذار هستند. چطور به فکر استفاده از اتاقک ها رسیدید؟
شامحمدی: کارگردان ها عادت دارند جواب هر سئوالی را با «بیست سال فکر کرده بودم» بدهند، اما واقعا اینطوری نیست. من فقط یک ماه برای اجرای این نمایش فرصت داشتم که از اقتباس نمایشنامه به اجرا برسم. بنابراین شبانه روز کار کردیم و در این کار مداوم، تغییرات اتفاق میفتاد. مثلا شخصیت های نمایش در آغاز بیش از این ها بود و یا قرار بود اتاقک ها چوبی بوده و با درب به هم راه داشته باشند. هرچه پیشرفت حس کردیم اجرا در اتاقک چوبی برای بازیگر سخت است چون تماشاگر دید مناسبی ندارد، پس به اتاقک های شیشه ای رسیدیم.
* استفاده از اتاقک ها شما را ناچار کرد تا برای بازیگران از میکروفون استفاده کنید؟
شامحمدی: بله. من دوست نداشتم از میکروفون برای بازیگران استفاده کنم. دلم می خواست بین صدای صحنه و صدای فیلمی که پخش می شود، تمایز داشته باشیم. به نظرم آن شکلی، صدای صحنه معنا پیدا می کرد اما صدای بازیگر درون اتاقک به درستی به تماشاگر نمی رسید. اشکال کار از بازیگر هم نیست، چرا که نه اگوستیک سالن ایده آل است و نه اتاقک های شیشه ای از نظر فنی بدون ایرادند. با این همه، ما بازبینی را هم بدون میکروفون رفتیم اما برای اینکه ممکن بود صدا کمتر به ردیف های آخر برسد، در تصمیم تجدید نظر کردیم.
* پس انتخاب های تان در مسیر تمرین و اجرا تکامل یافتند و از پیش معین نبودند؟
شامحمدی: بله. انسان های نخستین احتمالا اول فکر می کردند و بعد چرخ را ساختند، اما ما در مسیر چرخ را ساختیم. اعتراف می کنم که خیلی چیزها دست به دست هم داد تا اتفاقات نمایش بر اساس فکر قبلی رخ ندهند و در مسیر شکل بگیرند. البته وقتی شما بدانید که چه می خواهید، در مسیر تمرین و اجرا آن چه را که باید انتخاب می کنید و این طور نیست که جهان نمایش جهان تصادف و اتفاق باشد.
گفت و گو از علی یزدان دوست
نظر شما